ضریب همبستگی در بورس
هدف اصلی این مطالعه بررسی متغیرهای مؤثر بر انتخاب سهام و رتبه بندی آنها و نیز ارتباط این متغیرهابا بازده سهام در 84 شرکت بورس اوراق بهادار تهران در سالهای ( 1389-1385 ) میباشد. برای این منظور با بهره گیری از روش تحلیلعاملی و نیز تحلیل سلسلهمراتبی به شناسایی و انتخاب متغیرهای مؤثر بر انتخاب سهام و نیز رتبه بندی آنها پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که از بین 25 متغیر مؤثر بر انتخاب سهام، با توجه به تکنیک تحلیلعاملی در نهایت تعداد 8 متغیر بهعنوان متغیرهای مؤثربر انتخاب سهام در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در نظر گرفته شده و متغیرهای مؤثر بر انتخاب سهام بهترتیب اولویت یا رتبه بندی شامل متغیرهای میانگین سود سهام، روند سود سهام، روند سود تقسیمی، سود تقسیمی هر سهم، سود هر سهم، نسبت سود خالص به فروش، نسبت سود عملیاتی به فروش، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده دارایی ها میباشد. همچنین نتایج محاسبه ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن نیز بر همبستگی مثبت و معنادار بین متغیرها با بازده سهام در این شرکتها دلالت دارد.
Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:
A Survey of the Effective Variables on Share Selection in Tehran Stock Exchange, on the base of Analytical Hierarchy Process (AHP) . qjfep 2016; 3 (11) :109-132
URL: http://qjfep.ir/article-1-73-fa.html
برادران حسن زاده رسول، باد آور نهندی یونس، پورغفار جواد. عوامل مؤثر بر انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران بر اساس تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) . فصلنامه سیاست های مالی واقتصادی 1394; 3 (11) :132-109
رابطه دلار و بورس چگونه است؟
رابطهای بهطور مستقیم میان دلار و نرخ سهام برقرار است و به عبارت بهتر در امسال به ازای هر یک درصد رشد نرخ دلار، شاخص بورس ۰.۸ درصد افزایش یافته است.
اقتصاد
با گذشت تنها دو ماه بیش از ۱۰۰میلیارد دلار به ارزش بازار سهام افزوده شد. این مهم در حالی رقم خورد که دلار نیز با افزایش نرخ همراه شده است.
در این میان بررسیهاحکایت از رابطه مستقیم میان تغییرات نرخ دلار با روند شاخص کل بورس تهران دارد. ضمن آنکه ضریب همبستگی گروههای بورسی نیز نشان میدهد تمام صنایع از صادراتیها گرفته تا گروههای مصرفی همگرایی مستقیمی با دلار دارند. این رابطه یکسویه اما علاوهبر تاثیرپذیری مستقیم صنایع از دلار با افزایش انتظارات تورمی نیز ارتباط دارد.
اوایل اردیبهشت ماه بود که ارزش بازار سهام در مجموع ضریب همبستگی در بورس بورس و فرابورس از ۲۰۰میلیارد دلار عبور کرد. فقط دو ماه بعد یعنی ۳تیرماه شاهد رسیدن این متغیر به سطح ۳۰۰میلیارد دلاری بودیم. افزایش ۱۰۰میلیارد دلاری ارزش بازار سهام در این مدت کوتاه در حالی رقم خورد که دلار نیز در این مدت از ۱۶هزار تومان به کانال ۲۰هزار تومان هم وارد شده است. محاسبات نشان میدهد در صورت ثبات نرخ دلار در محدوده نرخ اردیبهشت ماه، اکنون باید ارزش بازارسهام به ۴۰۰میلیارد دلار میرسید. آیا همبستگی مثبتی میان دلار و نرخ سهام وجود دارد؟ کدام صنایع بیشترین اثر را از رشد نرخ دلار پذیرا بودند؟
همگرایی بورس و دلار
نگاهی گذرا به روند شاخص کل بورس تهران و نرخ دلار در بازار آزاد از ابتدای سال تاکنون گویای همگرایی این دو متغیر با یکدیگر است. با این حال برای درک دقیقتر این مهم بهتر است از ضریب همبستگی (Correlation coefficient) استفاده کرد. بررسیها نشان میدهد ضریب همبستگی شاخص کل بورس تهران و نرخ دلار آزاد از ابتدای سال ۹۹ تا پایان معاملات روز چهارشنبه معادل ۸/ ۰ میشود. این ضریب بین یک و منفی یک تغییر میکند و هر چه به یک نزدیکتر باشد، نشاندهنده رابطه مستقیم بین دو متغیر است. به عبارتی اگر یکی از متغیرها افزایش (یا کاهش) یابد، دیگری نیز افزایش (یا کاهش) مییابد. رابطهای که بهطور مستقیم میان دلار و نرخ سهام برقرار است. به عبارت بهتر در امسال به ازای هر یک درصد رشد نرخ دلار، شاخص بورس ۸/ ۰ درصد افزایش یافته است.
نوسان کدام صنایع وابسته به دلار است؟
در نگاه اول شاید پاسخ به این پرسش ساده باشد. عموما به نظر میرسد سهامی بیشترین تاثیر را از نرخ دلار میپذیرند که یا مواد اولیه خود را از خارج از کشور وارد میکنند یا در زمره صادرکنندگان قرار دارند. در برخی موارد نیز برخی از تولیدات در داخل کشور بر مبنای نرخ دلار قیمتگذاری میشود. در مجموع بخش عمدهای از شرکتهای بورسی با افزایش نرخ ارز، برای افزایش درآمدها زمینه پیدا میکنند. افزایش نرخ ارز در وهله اول، باعث افزایش درآمد ریالی شرکتهای صادراتی میشود. با افزایش نرخ ارز، شرکتهای صادراتی میتوانند ارز حاصل از فروش خود را با نرخ بالاتری در بازار داخلی به فروش برسانند، در نتیجه درآمد ریالی آنها افزایش مییابد. شرکتهایی که به واردات مواد اولیه وابسته هستند در طرف دیگر، با افزایش هزینههای ریالی و بنابراین با کاهش سود مواجه میشوند، اما این شرکتها با یک مرحله تاخیر یا مستقلا نرخ فروش را افزایش میدهند یا از مراجع ذیصلاح مجوز افزایش نرخ میگیرند. ضمنا افزایش نرخ ارز باعث میشود که کالاهای داخلی نسبت به کالاهای وارداتی مزیت قیمتی پیدا کنند. به این ترتیب در مجموع رشد نرخ دلار به نفع هر دو گروه صادراتمحور و وارداتمحور تمام میشود.
گروههای بورس
در یک تقسیمبندی کلی شرکتهای صادراتمحور خود به چند گروه تقسیم میشوند؛ گروههای فلزی، پتروشیمی یا محصولات شیمیایی، فرآوردههای نفتی و کانههای فلزی که با توجه به بازارهای جهانی فلزات رنگین، شاخهبندی جزئیتری نیز از نوع فعالیت این شرکتها وجود دارد. سیمانیها نیز در زمره گروههای ارزآور قرار میگیرند. در دیگر گروهها نیز تا حدودی شاهد صادرات محصولات تولیدی هستیم اما با توجه به کمبودن مقادیر حجمی صادرات، وزن چندانی به این صنایع نمیدهیم.
درحالحاضر گروه فرآوردههای نفتی با ضریب همبستگی ۹/ ۰ مرتبه، در صدر صنایع صادراتمحور قرار میگیرد. این ضریب در گروه فلزات اساسی ۸۱/ ۰ واحد است و معدنیها همبستگی ۷۸/ ۰ درصدی با دلار دارند. در پتروشیمیها نیز ضریب همبستگی با دلار به ۷۶/ ۰ میرسد. یک دسته دیگر از شرکتها، در فهرست بنگاههای ارزبر قرار دارند. شرکتهایی که بر اساس واردات مواد اولیه فعالیت دارند و طبیعتا با افزایش نرخ دلار با صعود هزینههای اولیه مواجه خواهند شد. اما همانطور که اشاره شد این شرکتها با یک مرحله تاخیر نرخ تولیدات خود را افزایش میدهند که گاه با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، این افزایش نرخ بیشتر از افزایش هزینهها بوده و برآیند مثبتی را بر سود شرکت به جای میگذارد. نمونه واضح این شرکتها، شرکتهای خودرویی و داروییها هستند. بهطوری که در بازه زمانی مورد بررسی، گروه خودرو و ساخت قطعات با ضریب همبستگی ۹۶/ ۰ واحدی در صدر دیگر صنایع بورسی قرار گرفته است. این ضریب در گروه مواد و محصولات دارویی نیز به ۹/ ضریب همبستگی در بورس ۰ درصد میرسد. گروههای دیگری نیز در زیرمجموعه صنایع ارزبر وجود دارند.
پرواز انتظارات تورمی با افزایش نرخ دلار
نگاهی به ضریب همبستگی صنایع ۳۸گانه بورس با نرخ دلار از ابتدای امسال تاکنون برخی تحلیلها را بر هم میریزد. بررسیها از این ضریب در امسال از همبستگی تمامی صنایع بورس با دلار حکایت دارد. هر چند این ضریب برای هر گروه متفاوت است اما هیچیک از صنایع بدون ارتباط یا دارای ارتباط منفی با دلار نیستند. حتی برخی از گروههایی که شاید نباید وابستگی خاصی به نرخ دلار داشته باشند، از ضریب همبستگی بالاتری نسبت به شاخص کل برخوردارند. دلیل این مهم را میتوان در افزایش انتظارات تورمی با رشد نرخ دلار جستوجو کرد. این روزها اگر از فعالان اقتصادی و نیز عامه مردم بابت انتظارات تورمی پیش رو سوال شود شاید همگی به تشدید تورم در کوتاه مدت اشاره کنند. شاید عمدهترین اثر نرخ ارز بر تمام صنایع موجود در بازار نیز تشدید انتظارات تورمی باشد که موجب افزایش نرخ اقلام مصرفی غیرمرتبط با نرخ ارز میشود و افزایش تورم را پدید میآورد.
در این شرایط صاحبان نقدینگی در صددند به هر طریقی ارزش دارایی خود را حفظ کنند و حتی سودهای چند صد درصدی کسب کنند و به اصطلاح از آب گلآلود تورم، ماهی بگیرند. از این رو رشد نرخ ارز، موج جدیدی از سرمایههای سرگردان را به بدنه بازار سهام تزریق کرده است. شلوغی کارگزاریها و صف کشیدن مردم برای گرفتن کد بورس حاکی از تداوم ورود نقدینگی تازه به بورس است. از طرفی آمارهای منتشرشده درباره صدور کدهای جدید نشاندهنده هجوم افراد برای سرمایهگذاری در بورس است. انعکاس این مهم یعنی افزایش انتظارات تورمی را میتوان در گروههای مصرفی بازار مشاهده کرد. جایی که ضریب همبستگی گروههایی همچون محصولات غذایی، خردهفروشی و قندیها در سطوح بالاتر از ۸/ ۰ قرار گرفته است.
ضریب بتا چیست؟
ضریب بتا اندازه گیری نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک اوراق بهادار یا پرتفوی در مقایسه با کل بازار است. بتا در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) استفاده می شود که رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازده مورد انتظار برای دارایی ها (معمولاً سهام) را توصیف می کند. CAPM به طور گسترده ای به عنوان روشی برای قیمت گذاری اوراق بهادار پرخطر و برای ایجاد تخمین از بازده مورد انتظار دارایی ها، با در نظر گرفتن ریسک آن دارایی ها و هزینه سرمایه، استفاده می شود.
ضریب بتا چگونه محاسبه می شود؟
ضریب بتا می تواند نوسانات یک سهم را در مقایسه با ریسک سیستماتیک کل بازار اندازه گیری کند. درک چگونگی محاسبه دقیق ضریب بتا، کمی سخت و پیچیده است چرا که برای محاسبه آن از فرمول های خاص آماری استفاده می شود. از نظر آماری، بتا شیب خط را از طریق رگرسیون نقاط داده نشان می دهد. در امور مالی، هر یک از این نقاط داده نشاندهنده بازده یک سهام در برابر بازده کل بازار است.
بتا به طور موثری فعالیت بازده اوراق بهادار را در واکنش به نوسانات در بازار توصیف می کند. بتای یک اوراق بهادار با تقسیم کوواریانس بازده اوراق بهادار و بازده بازار بر واریانس بازده بازار در یک دوره مشخص محاسبه می شود:
Re = بازده یک سهم خاص
Rm = بازده کل بازار
همچنین کوواریانس نشان دهنده اینست که تغییرات در بازده یک سهم، چه ارتباطی با تغییرات در بازدهی بازار دارد.
واریانس نیز نشان دهنده اینست که نقاط داده های بازار، چقدر با مقدار میانگین خود فاصله دارند.
محاسبه ضریب بتا برای کمک به سرمایه گذاران، برای درک اینکه آیا سهام در همان جهتی حرکت می کند که بقیه بازار حرکت می کند، استفاده می شود. همچنین بینش هایی در مورد میزان نوسان یا ریسکی بودن ضریب همبستگی در بورس یک سهام نسبت به بقیه بازار ارائه می دهد. برای اینکه بتا بینش مفیدی را ارائه دهد، بازاری که به عنوان معیار استفاده می شود، باید به سهام مرتبط باشد. به عنوان مثال، محاسبه بتای یک صندوق ETF اوراق قرضه با استفاده از شاخص S&P 500 به عنوان معیار، بینش مفیدی را برای سرمایه گذار ارائه نمی کند، زیرا اوراق قرضه و سهام بسیار متفاوت هستند.
بنابراین دارایی های مختلف را باید با یک معیار مناسب، مقایسه کرد و ضریب بتای آنها را نسبت به آن اندازه گیری کرد. به عنوان مثال، قیمت یک صندوق قابل معامله در بورس که بیشتر دارایی های آنرا طلا تشکیل می دهد، باید با قیمت سکه یا گرم طلا سنجیده شود.
در نهایت، یک سرمایهگذار از ضریب بتا استفاده میکند تا اندازهگیری کند که سهام مورد نظر چه مقدار ریسک را به پرتفوی اضافه میکند. سهامی که به میزان بسیار کمی از بازار منحرف می شود، ریسک زیادی به پرتفوی اضافه نمی کند. اما همچنین پتانسیل بازدهی بیشتر را نیز افزایش نمی دهد.
یکی از راه های فکر کردن سرمایهگذار سهام به ریسک، تقسیم آن به ضریب همبستگی در بورس دو دسته است. دسته اول ریسک سیستماتیک نام دارد که ریسک کاهش کل بازار است. بحران مالی در سال 2008 در ایالات متحده، نمونه ای از یک رویداد با ریسک سیستماتیک است. هیچ گونه تنوعی نمی توانست مانع از دست دادن ارزش دارایی های سرمایه گذاران در پرتفوی سهامشان شود. ریسک سیستماتیک به عنوان ریسک غیر قابل تنوع نیز شناخته می شود.
ریسک غیرسیستماتیک که به عنوان ریسک قابل تنوع نیز شناخته می شود، عدم اطمینان مرتبط با یک سهام یا صنعت خاص است. به عنوان مثال، اطلاعیه غافلگیرکننده مبنی بر اینکه شرکت Lumber Liquidators (LL) کفپوش های چوبی سخت با سطوح خطرناک فرمالدئید را در سال 2015 به فروش رسانده است، نمونه ای از ریسک غیرسیستماتیک است. این ریسک مختص آن شرکت بود. ریسک غیر سیستماتیک را می توان تا حدی از طریق تنوع کاهش داد.
انواع مقادیر بتا
بتای برابر 1
اگر سهمی دارای بتای 1.0 باشد، نشان می دهد که فعالیت قیمت آن به شدت با بازار همبستگی دارد. سهام با بتای 1.0 دارای ریسک سیستماتیک است. با این حال، محاسبه بتا نمی تواند ریسک غیر سیستماتیک را تشخیص دهد. افزودن سهام با بتای 1.0 به پورتفوی، هیچ ریسکی به سبد اضافه نمیکند، اما احتمال اینکه پرتفوی بازدهی مازادی داشته باشد را نیز افزایش نمیدهد.
بتای کمتر از 1
مقدار بتای کمتر از 1.0 به این معنی است که اوراق بهادار از نظر تئوری نوسانات کمتری نسبت به بازار دارد. گنجاندن این سهام در یک سبد باعث کاهش ریسک و بازده آن پرتفوی می شود. به عنوان مثال، ETF های مبتنی بر سهام اغلب دارای بتای پایینی هستند، زیرا تمایل به حرکت آهسته تر از میانگین بازار دارند.
بتای بزرگتر از 1
بتای بزرگتر از 1.0 نشان می دهد که قیمت اوراق بهادار از نظر تئوری بی ثبات تر از بازار است. به عنوان مثال، اگر بتای یک سهم 1.2 باشد، فرض می شود که 20 درصد بیشتر از بازار نوسان دارد. سهام با ارزش بازار پایین تمایل به بتای بالاتری نسبت به معیار بازار دارند. این نشان میدهد که افزودن این سهام به پرتفوی ریسک پرتفوی را افزایش میدهد، اما ممکن است بازده مورد انتظار آن را نیز افزایش دهد.
بتای منفی
برخی از سهام دارای بتای منفی هستند. بتای 1.0- به این معنی است که سهم با معیار بازار همبستگی معکوس دارد. این سهم را می توان به عنوان تصویری متضاد و آینه ای از روند های معیار در نظر گرفت. در بورس ایران، سهمی نیست که بتای آن همواره منفی باشد بلکه در بعضی بازه های زمانی ممکن است بتای بعضی سهام مقادیر منفی به خود بگیرد و خلاف جهت روند بازار حرکت کنند.
بتا در تئوری در مقابل بتا در عمل
تئوری ضریب بتا فرض می کند که بازده سهام معمولاً از دیدگاه آماری به طور نرمال توزیع می شود. با این حال، بازارهای مالی مستعد شگفتی های بزرگ هستند. در واقعیت، بازده همیشه به طور نرمال توزیع نمی شود. بنابراین، آنچه بتای سهام ممکن است در مورد حرکت آتی سهام پیشبینی کند، همیشه درست نیست.
سهامی با بتای بسیار پایین میتواند نوسانات ضریب همبستگی در بورس قیمتی کمتری داشته باشد، اما همچنان میتواند در یک روند نزولی بلندمدت باشد. بنابراین، افزودن یک سهام با روند نزولی با بتای کم، تنها در صورتی ریسک را در پرتفوی کاهش میدهد که سرمایهگذار ریسک را کاملاً بر اساس نوسانات تعریف کند (و نه به عنوان پتانسیل ضرر و زیان). از منظر عملی، سهام بتا پایین که روند نزولی را تجربه می کنند، عملکرد سبد را بهبود نمی بخشند.
به طور مشابه، سهام بتا بالا که در جهتی عمدتاً صعودی نوسان دارند، ریسک پرتفوی را افزایش می دهند، اما ممکن است سود هایی را نیز به همراه داشته باشند. توصیه میشود سرمایهگذارانی که از بتا برای ارزیابی سهام استفاده میکنند، آن را از دیدگاههای دیگر مانند عوامل بنیادی یا تکنیکال نیز ارزیابی کنند؛ قبل از اینکه فرض کنند آن سهم ریسک یک سبد را اضافه یا حذف میکند.
معایب بتا
در حالی که ضریب بتا می تواند اطلاعات مفیدی را هنگام ارزیابی سهام ارائه دهد، اما محدودیت هایی دارد. بتا در تعیین ریسک کوتاه مدت یک اوراق بهادار و برای تجزیه و تحلیل نوسانات برای رسیدن به هزینه های حقوق صاحبان سهام، هنگام استفاده از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مفید است. با این حال، از آنجایی که بتا با استفاده از دادههای تاریخی محاسبه میشود، برای سرمایهگذارانی که به دنبال پیشبینی حرکات آتی سهام هستند، کمتر معنادار میشود.
بتا همچنین برای سرمایه گذاری های بلندمدت کمتر مفید است، زیرا نوسانات سهام می تواند به طور قابل توجهی سال به سال بسته به مرحله رشد شرکت و سایر عوامل، تغییر کند.
كدام سهام از شاخص سبقت گرفت؟
گروه اقتصادی: کمی بیش از ۱۰۰ روز از سال ۹۹ میگذرد و در همین مدت نماگر اصلی بورس تهران با رشد ۲۱۵ درصدی همراه شده است. بازده قابل توجهی که در نیم قرن تاریخ فعالیت بازار سهام نظیری برای آن نمیتوان یافت. نکته قابل توجه در نوسان شاخص سهام بهویژه در مسیر صعودی، تفاوت ریسک سرمایهگذاری در صنایع بورس است. این ضریب همبستگی در بورس ریسک با بهرهگیری از ضریب همبستگی محاسبه میشود.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، در این میان با محاسبه ضریب بتای صنایع ۳۸گانه بورس در بازههای زمانی تاریخی، سال ۹۸ و از ابتدای سال تا پایان معاملات روز چهارشنبه (۱۱تیر)، نقش عوامل پیشران بورس بررسی شده است. بررسیهای «دنیای اقتصاد» از ضریب بتای صنایع بورس در سال جاری از افزایش شتاب قیمتها در صنایع بزرگ بازار حکایت دارد. صنایعی که عمدتا در زمره گروههای کالامحور قرار میگیرند و در سال جاری گوی سبقت را از دیگر سهام بازار ربودهاند. شاهد این مدعا رشد ۲۸۷ درصدی شاخص ۳۰ شرکت بزرگ از ابتدای سال ۹۹ تاکنون است (هر چند رشد قیمت سهام سبب شده تا جایگاه بنگاههای بورس به لحاظ ارزش بازار با تغییراتی مواجه شود، اما این شاخص همچنان میتواند نماینده بزرگترین شرکتهای بازار باشد).
شاید پیش از شروع بررسی صنایع بورسی توضیحی مختصر درخصوص ضریب بتا و کاربرد آن در تحلیل خالی از لطف نباشد و به درک بهتر موضوع کمک کند. ضریب بتا یکی از پرکاربردترین و پذیرفتهترین ابزارهای اقتصاددانان مالی و متخصصان بازار، برای سنجش و مدیریت ریسک است. این ضریب عددی برای مقایسه شدت همسویی تغییرات بازده شرکت مورد نظر با بازده شاخص کل است. به این معنا که آیا تغییرات بازار روی سهام زیرمجموعه صنعت مورد نظر تاثیر میگذارد؟ میزان و شدت این تاثیر چگونه است؟ ضریب بتا از تقسیم کوواریانس بین بازده دارایی و بازده بازار بر واریانس بازار به دست میآید و به تنهایی مشخصکننده ارزندگی یا ارزنده نبودن یک سهم نیست بلکه ابزاری آماری است که به ما در انتخاب سهم با افق سرمایهگذاری شخصی و میزان ریسکپذیری و سلیقه فردی کمک میکند. بهطور کلی میزان همسویی بازده یک سهم نسبت به بازار کل (شاخص کل) را با ضریب بتا میسنجند. بتای مثبت نشانه همسویی با بازار، بتای منفی نشانه واگرایی با بازار و بتای صفر نشانه عملکرد خنثای (تاثیرنپذیرفتن) سهم نسبت به بازار (شاخص) است. این ضریب که عموما در مورد سرمایهگذاریهای کوتاهمدت به کار گرفته میشود، میتواند ریسک هر سهم را در مقایسه با ریسک کل بازار نشان دهد. در ضریب بتا عدد یک را بهعنوان مبنا قرار میدهیم. بتای یک برای سهام یا صنعتی خاص نشاندهنده بازده برابر آن سهم یا صنعت با بازده شاخص کل است. اگر فردی سبد سرمایهگذاری به اندازه کل سهام موجود در بورس را در اختیار داشته باشد، ضریب بتای این سبد (پرتفوی) برابر با یک خواهد شد و سودی برابر با نرخ رشد شاخص دریافت میکند. حال اگر این فرد، پرتفوی خود را به یک سهم مشخص با ضریب بتای ۲/ ۱ محدود کند، بهصورت تئوریک، ۲۰ درصد بیش از سود کل بازار دریافت میکند. البته باید در نظر داشت که این ریسک در زیان نیز همراه او خواهد بود؛ یعنی اگر بازار سهام مسیر نزولی در پیش گیرد، فرد مزبور، ۲۰ درصد بیشتر از کل بازار در خطر زیان است. از این رو ضریب مزبور در وهله اول نشاندهنده میزان ریسک سهم یا صنعتی خاص نسبت به نوسان شاخص کل بازار سهام است. در این میان، عامل اصلی نوسان شاخص بر دوش گروههایی است که ضریب بتای بالاتر از یک در اختیار دارند.
شتاب بزرگان؛ عقبگرد کوچکترها
«دنیای اقتصاد» با نگاهی به ضریب بتای بلندمدت صنایع بورس از سال ۸۸ (یا تاریخ شروع فعالیت هر یک از گروههای بورسی) تاکنون، ضریب بتا برای صنایع مختلف را در دو دوره متفاوت بررسی کرده است؛ نخست ضریب بتا در سال ۹۸ و دوم متغیر مذکور از ابتدای سال جاری تا پایان معاملات روز چهارشنبه (۱۱ تیر ۹۹) که در همه این محاسبات، شاخص کل بورس بهعنوان معیار سنجش ریسک در نظر گرفته شده است. محاسبه ضریب بتا برای صنایع ۳۸گانه بورس تهران و مقایسه این ضریب در بازه زمانی سال ۹۸ و روزهای سپری شده از سال ۹۹ نشان میدهد سرعت رشد قیمت سهام در صنایع بزرگ بازار نسبت به سال ۹۸ به شکل محسوسی افزایش یافته است و صنایع کوچک با کاهش اقبال از سوی سرمایهگذاران مواجه شدهاند.
نگاهی به اختلاف بازده دو نماگر اصلی بورس تهران از ابتدای سال تاکنون نیز شاهدی بر این مدعاست. بهطوری که در برابر رشد ۲۱۵ درصدی شاخص کل، شاخص هموزن رشدی ۱۶۳ درصدی را تجربه کرده است. براساس نتایج این بررسی میتوان صنایع بورس را در چهار دسته جای داد. افزایش قابل توجه بتا، کاهش نسبی بتا، تغییر نکردن بتا و نبود ارتباط نزدیک صنعت با شاخص کل. دسته نخست، آنهایی هستند که افزایش قابل توجهی در ضریب بتا در دو بازه مورد بررسی را شاهد بودهاند. در کنار برخی گروههای کوچک تکسهم، بزرگان کالامحور بازار نیز شامل این دسته میشوند. بهطوری که دو گروه اطلاعات و ارتباطات و محصولات چرمی که هر دو از یک نماد معاملاتی تشکیل شدهاند، با بیشترین تغییرات ضریب بتا بین سال ۹۸ و سال جاری مواجه شدهاند. چهار گروه کالامحور فلزی، معدنی، پتروشیمی و پالایشیها نیز در بازه زمانی مورد بررسی با افزایش ضریب بتا همراه شدهاند.
گروه دوم، آن دسته از صنایعی هستند که ضریب بتای آنها در سال جاری نسبت به رقم محاسبه شده در سال ۹۸ کاهش یافته است. بررسیها از ضریب بتای صنایع بورس در روزهای سپری شده از سال ۹۹ حکایت از قرار گرفتن گروههای کوچک همچون محصولات کاغذی و محصولات چوبی در این گروه دارد. اما گروه سوم که در میان آنها میتوان به گروه فنی و مهندسی، استخراج ضریب همبستگی در بورس نفت و گاز، بانکها و تکسهم گروه خردهفروشی اشاره کرد، تغییرات محسوسی در ضریب بتای محاسبه شده در سال جاری و سال گذشته نداشتند. این گروهها عموما تحت تاثیر سیاستهای روز هستند و در نتیجه میزان ریسک آنها تغییر قابل توجهی نداشته است. در نهایت ضریب همبستگی در بورس گروه چهارم مثل محصولات کاغذی، سرمایهگذاریها و منسوجات هستند که ارتباط معناداری با شاخص کل نداشتهاند.
تغییر چهره پیشرانان بورس
سال ۹۸ سالی مثبت برای بورس تهران بود که با جهش ۱۸۷ درصدی شاخص کل همراه شد. به این ترتیب در این سال ضریب بتا بیش از آنکه ریسک یک صنعت را نسبت به نوسان شاخص نشان دهد، نشاندهنده سرعت رشد گروههای سهامی بود. حال بررسی ضریب بتا در این سال حکایت از پیشرانی گروههای کوچک بازار در جهت شاخص کل دارد. در این سال گروههای کامودیتیمحور بورس تهران شامل فرآوردههای نفتی، کانههای فلزی، فلزات اساسی، محصولات شیمیایی و چندرشتهای صنعتی تقریبا نوسانی برابر با شاخص کل داشتند، اما در مقابل کوچکترهای بازار با رشدی چند برابر شاخص کل همراه شدند.
حال نگاهی به ضریب بتای صنایع ۳۸گانه بورس تهران از ابتدای سال ۹۹ تا پایان معاملات روز گذشته روندی متفاوت را نشان میدهد. بهطوری که شتاب رشد صنایع بزرگ کالایی بازار در این بازه زمانی افزایش یافته و در مقابل از شتاب رشد کوچکترها کاسته شده است. از این رو ضریب بتای صنایع کالایی با تغییر محسوس نسبت به سال ۹۸، از عدد یک فاصله گرفته است. بر این اساس ضریب بتای گروه فلزات اساسی از ۰۲/ ۱ واحد در سال ۹۸ به ۲۴/ ۱ واحد از ابتدای سال ۹۹ افزایش یافت. در میان معدنیها نیز شاهد افزایش ضریب بتا از ۹۹/ ۰ واحد به ۲۲/ ۱واحد هستیم. این متغیر در دو گروه پتروشیمی و پالایشی نیز هر چند کمتر، اما افزایشی بوده است. ضریب بتای گروه محصولات شیمیایی در سال گذشته ۹۸/ ۰ واحد بوده که به ۱۱/ ۱ واحد در سال جاری افزایش یافته است. این رقم برای پالایشیها نیز از ۰۱/ ۱ واحد به ۰۸/ ۱ واحد رسیده است. در مقابل، اما ضریب بتای گروه زغالسنگ از ۰۴/ ۱ واحد به ۸/ ۰ واحد در بازه مورد بررسی کاهش یافته است. این متغیر برای گروه لاستیک و پلاستیک نیز از ۱۴/ ۱ واحد به ۶۷/ ۰ واحد رسیده است. در دیگر صنایع کوچک بازار نیز روندی مشابه دیده میشود. در مجموع، اما ضریب بتای کالاییها نشان میدهد همچنان این گروههای بزرگ بورس تهران هستند که مسیر شاخص کل این بازار را تعیین میکنند.
رابطه بین شاخص دلار و شاخص های بازار سهام آمریکا چیست؟
همبستگی بین دو یا چند چیز فارغ از اینکه در دنیای واقعی باشند یا نه، به صورت خلاصه یک رابطه نامیده می شود.شاید گاهی اوقات دیده باشید که بعضی چیزها از یکدیگر تقلید می کنند و در واقع رابطه هایی با هم دارند.
این ارتباطات و همبستگی ها در دنیای سرمایه گذاری و معامله گری نیز وجود دارد و می تواند به شما در تشخیص روندها کمک بسیاری کند. اینجا مفهومی به نام ضریب همبستگی وجود دارد (از اسم به ظاهر ترسناک آن نترسید چون خیلی هم ساده است).
ضریب همبستگی عددی بین 1+ و 1-می باشد. این دو عدد به عنوان ضرایب کامل همبستگی نامیده می شوند.
به عنوان مثال وقتی که ضریب همبستگی بین دو چیز (دو جفت ارز ٬ دو کالا، دو شاخص سهام و . ) برابر با 1+ باشدمی توان گفت که آن دو متغیر دقیقا در یک جهت حرکت می کنند (اگر یک متغیر افزایش یابد، متغیر دوم نیز افزایش می یابد).
وقتی که این عدد 1-باشد، دقیقا در خلاف جهت یکدیگر به حرکت در می آیند (اگر یکی از آن دو متغیر افزایش یابد ٬ متغیر دوم کاهش خواهد یافت).
البته در بازارها ضریب همبستگی کامل در واقع ایده آل ترین حالت است و وجود خارجی ندارد. اما ضرایب همبستگی بانسبت های کمتر در بازار داریم و هرچه این اعداد که به صورت درصدی یا ضریب همبستگی در بورس اعشاری نوشته می شوند به 1+ یا 1نزدیک تر باشند قدرت بیشتری پیدا می کنند (وقتی ضریب همبستگی به صورت درصدی بیان می شود مسلما بازه ای بین +100 و 100 %مورد نظر می باشند).
اما در این مطلب قصد داریم تا رابطه بین شاخص دلار آمریکا (که ارزش جهانی دلار در مقایسه با 6 ارز بزرگ دیگر را را بررسی کنیم. S&P و 500 Dow Jones٬ Nasdaq نشان می دهد) و شاخص های مشهور سهام این کشور یعنی اگر ما شاخص دلار را با شاخص های سهام آمریکا (که در بالا ذکر شد) در طی یک دوره 20 ساله مقایسه کنیم ملاحظه خواهیم کرد که ضرایب همبستگی مانند جدول زیر خواهد بود.
شاخص های سهام آمریکا | ضریب همبستگی | شاخص دلار آمریکا |
Dow Jones | 0.35 | US Dollar Index |
Nasdaq | 0.39 | US Dollar Index |
S&P 500 | 0.38 | US Dollar Index |
توجه داشته باشید که هر سه ضریب همبستگی مثبت هستند و این بدان معناست که اگر شاخص دلار آمریکا رشد کند ٬ این سه شاخص نیز رشد خواهند کرد؛ اما به میزانی معین!
همچنین باید توجه کنید که هر سه این ضرایب زیر 0.4 هستند و می توان اینطور تفسیر کرد که فقط حدود 35 تا 40 % ازحرکات شاخص سهام آمریکا با دلار در ارتباط است.
ارز رایج یک کشور می تواند از دو طریق در سطح جهانی ارزشمندتر شود:
1) هنگامی که مقدار ارز آن کشور در سطح بازارهای جهانی کاهش پیدا می کند. مثلا وقتی که فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش می دهد و باعث کاهش در هزینه ها می شود.
2) هنگامی که تقاضا برای ارز آن کشور زیاد می شود. مثلا هنگامی که در سطح جهانی تمایل برای خرید سهام در بازار بورس آمریکا افزایش پیدا می کند، سرمایه گذاران مجبورند تا دلار آمریکا را برای خرید سهام موردنظرشان بدست بیاورند. بنابراین تقاضا برای دلار آمریکا افزایش می یابد و ارزش آن نیز مسلما بالا خواهد رفت.
ارزش سهام آمریکا و مخصوصا آنهایی که در شاخص ها وجود دارند (یا به قول مردم کشور خودمان شاخص ساز هستند) با افزایش ارزش دلار آمریکا تمایل به افزایش پیدا می کنند. به بیانی دیگر همبستگی مثبت بین آنها وجود دارد.
دیدگاه شما