کندل شناسی ؛ آموزش کندل خوانی و الگوهای کندلی پر کاربرد
کندل ها نمایش رفتار، احساسات و نوع تصمیمات خریداران و فروشندگان است. آموزش کندل شناسی به تریدر کمک می کند تا نگاه دقیق تر و جزئی تری به چارت و حرکت جزئی قیمت یا نرخ داشته باشد. آشنایی با کندل ها و الگوهای کندلی در کنار تعیین نواحی حمایت و مقاومت بهترین نقاط ورود به خروج را برای تریدر مشخص می کند. بی تردید تسلط بر الگوهای کندلی در کنار استراتژی هایی نظیر پرایس اکشن ، امواج الیوت و … ترید و معاملات سودآوری برای تریدر به ارمغان می آورد.
فهرست عناوین این مطلب
کندل شمعی ژاپنی
در نرم افزارهای تحلیل حرکت قیمت یا نرخ به صورت های مختلفی مانند میله ای، خطی و کندل های شمعی ژاپنی نمایش داده می شود. کندل های شمعی ژاپنی در بین بسیاری از تریدرها از جایگاه خاصی برخوردار است. تریدرهای حرفه ای با بررسی اندازه سایه ها و بادی کندل اطلاعات مهمی از قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان استخراج می کنند.
در یک کندل چهار قیمت یا نرخ پایین ترین، بالاترین، باز شدن و بسته شدن قابل مشاهده است. سایه ها در کندل بالاترین و پایین ترین قیمت را در کندل را نمایش می دهند.
کندل چکش (Hammer)
این الگو به عنوان الگویی برای انتظار تغییر رفتار معامله گران است. کندل چکش می تواند سفید یا صعودی و یا مشکی یا نزولی باشد. طول سایه زیر کندل قدرت کندل را نشان می دهد. هر چه سایه زیر کندل بلند تر باشد قدرت کندل بیشتر است. در برخی مواقع یک سایه بسیار کوچک در بالای کندل وجود دارد.
کندل چکش وقتی روی یک حمایت تشکیل می شود سیگنال خرید در نظر گرفته می شود. برخی از تریدرها منتظر می الگویهای صعودی و نزولی مانند تا بعد از کندل چکش یک کندل صعودی تشکیل شود تا صعود تایید شود.
اگر چند کندل چکش به صورت پی در پی و یا با فاصله کم ظاهر شوند صعود محتمل تر خواهد بود و سیگنال خرید قوی تر می شود و بر اعتبار تحلیل افزوده می گردد.
سایه زیرین بادی در کندل چکش حداقل دو برابر بدنه یا بادی است. نکته مهم تشکیل کندل چکش بر روی حمایت است. با تشکیل کندل چکش در ناحیه حمایتی بازار در حال ساخت یک کف یا قعر می باشد و پس از ایجاد یک روند صعودی بسیار محتمل است. سایه زیرین بادی در کندل چکش به این مفهوم است که فروشندگان در ابتدا قیمت یا نرخ را پایین آورده اند اما با حمایت خریداران قیمت یا نرخ به سمت بالا بازگشته است.
لایت فارکس یکی از بهترین بروکرهای فعال در بازار فارکس است و در مقایسه با رقبای خود برای تریدرهای ایرانی امکانات بسیار خوبی ایجاد کرده است. شما در بروکر لایت فارکس قادر به معامله تمام جفت ارزهای فارکس، ارزهای دیجیتال، فلزات، سهام های بازار بورس نیویورک و نزدک هستید.
- جهت آموزش ثبت نام و بررسی بروکر لایت فارکس بر روی لینک روبرو کلیک فرمایید: لایت فارکس
- جهت مراجعه به وبسایت بروکر لایت فارکس بر روی لینک روبرو کلیک فرمایید: وبسایت رسمی لایت فارکس
شوتینگ استار ، چکش معکوس ، ستاره ثاقب ، شهاب سنگ (Shooting star)
اگر در ناحیه مقاومتی کندل شوتینگ استار ظاهر شد نشانه پایان روند صعودی است. هر چه سایه بالای کندل بلندتر باشد اعتبار کندل شوتینگ استار بیشتر است. این کندل در قله ها معمولا تشکیل می گردد. توجه شود که در زیر بادی کندل شوتینگ استار یا اصلا سایه ای وجود ندارد یا یک سایه بسیار کوچک وجود دارد.
بادی این کندل می تواند سفید یا مشکی باشد به عبارت دیگر کندل ستاره ثاقب می تواند صعودی یا نزولی باشد. در صورتیکه بادی کندل نزولی باشد اعتبار الگو بیشتر است.
برای تایید بیشتر می توان واگرایی اسیلاتور را نیز در قله بوجود آمده چک نمود.
روش دیگر برای گرفتن تایید نزولی بودن کندل بعد از کندل شوتینگ استار است. اما بهترین سیگنال تشکیل شوتینگ استار بر روی مقاومت است.
تشکیل چند شوتینگ استار پی در پی پایان روند صعودی را محتمل تر می کند.
کندل پوشه یا کندل انگالفینگ یا کندل پوششی (Engulfing)
کندل انگالفینگ وقتی بر روی ناحیه حمایت یا مقاومت تشکیل می شوند نشان دهنده تغییر روند هستند.
بادی کندل انگالفینگ صعودی بادی یا بدنه کندل نزولی قبلی را پوشش می دهد.
بادی کندل انگالفینگ نزولی بادی یا بدنه کندل صعودی قبلی را پوشش می دهد.
پوشش بدنه یا بادی کندل قبلی و به اصطلاح انگالف شدن کندل قبلی نشان دهنده این است که قدرت نیروی مخالف در بازار بسیار زیاد شده است. یک هیجان جدید وارد بازار شده است.
نکته مهم یافتن نواحی حمایت و مقاومت و رصد شکل کندل بر روی این نواحی است. با این نوع تحلیل می توان جهت بازار را یافت.
در تصویر بالا الگوی انگالفینگ نشان داده شده است. اگر توجه کنید کندل قبلی هم کندل قبل خود را انگالف کرده و معتبر نبوده است. علت آن اینست که در ناحیه مقاومتی و تشکیل یک کندل انگالف نزولی می تواند معتبر باشد. الگوی انگالفینگ در الگوهای کندل شناسی و کندل خوانی در میان تریدرها مهم در نظر گرفته می شود.
کندل شناسی ؛ کندل هنگینگ من یا مرد آویزان (Hanging man)
تشکیل این کندل در ناحیه مقاومتی می تواند پایان روند صعودی را نشان دهد. پس از آن ممکن است یک روند نزولی یا یک اصلاح ایجاد گردد. بادی کندل مرد آویزان یا دار آویز یا هنگینگ اگر نزولی باشد سیگنال قوی تر است. به عبارت دیگر رنگ کندل هنگینگ من مشکی تحلیل را معتبرمی کند.
هر چه سایه زیر بدنه کندل بلندتر باشد الگو اعتبار بیشتری دارد. در بالای بادی کندل هنگینگ من یا سایه نیست یا سایه بسیار کوچکی وجود دارد. با توجه به اینکه سایه بلند در زیر بادی قدرت خریداران را نیز نشان می دهد توصیه می شود صبر شود تا کندل نزولی بعدی برای تایید بیشتر اتمام روند صعودی تشکیل شود تا تریدر با اطمینان بیشتری در جهت نزول وارد بازار شود.
نکته مهم تشکیل این الگو در ناحیه مقاومتی می باشد.
کندل شناسی ؛ کندل چکش معکوس (Inverted hammer)
در کندل شناسی و کندل خوانی هر کندل حاوی اطلاعاتی از قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان است. در صورتیکه کندل چکش معکوس در حمایت تشکیل شود می تواند ابتدای روند صعودی را نشان دهد. بادی می تواند سفید (صعودی) یا سیاه (نزولی) باشد. سایه کندل در بالای بادی است و هر چه بلندتر باشد اعتبار کندل بیشتر است. طول سایه حداقل دو برابر بدنه است.
اگر کندل صعودی باشد آغاز روند صعودی محتمل تر است.
نکته مهم همانند دیگر الگوهای کندلی محل تشکیل آنهاست. یعنی ابتدا باید حمایت تشخیص داده شود و بعد کندل چکش معکوس در حمایت مورد توجه قرار گیرد. لازم و ضروریست که در تحلیل این الگو کندل تایید یعنی کندل صعودی بعد از آن تشکیل شود. زیرا سایه در بالای آن قدرت فروشندگان را نشان می دهد و قدرت فروشندگان قیمت بسته شدن کندل را پایین آورده است. بنابراین کندل بعدی حتما مورد بررسی قرار می گیرد. اگر کندل بعدی صعودی باشد ضعف فروشندگان و آغاز روند صعودی را نوید می دهد.
کندل دارک کلود کاور یا کندل ابر سیاه پوششی (dark cloud cover)
این کندل در ناحیه مقاومت نشانه ای از پایان روند صعودی می باشد. قیمت یا نرخ باز شدن این کندل از قیمت بسته شدن کندل قبلی بالاتر است. به عبارت دیگر یک گپ وجود دارد. فشار فروش در این کندل بسیار زیاد است و با قدرت قیمت یا نرخ در این کندل بیش از 50 در صد بادی کندل قبلی پایین می آید.
این کندل دارای بادی بزرگ نسبت به سایه ها می باشد و نزولی می باشد. سایه کوچک تر و بادی بلندتر بر اعتبار این کندل می افزاید.
کندل شناسی ؛ الگوی کندلی نفوذی (Piercing)
این الگو در حمایت و انتهای روند نزولی تشکیل می گردد. این الگو از دو کندل تشکیل می شود که کندل اول نزولی و الگویهای صعودی و نزولی کندل دوم صعودی می باشد.
یکی از نشانه های الگوی پیرسینگ یا کندل نفوذی این است که قیمت یا نرخ باز شدن کندل صعودی پایین تر از قیمت یا نرخ بسته شدن کندل نزولی قبلی است. نشانه دیگر کندل صعودی این است که تا بیش از نصف کندل نزولی قبلی را پوشش می دهد. نشانه سوم کوچک بودن سایه بالای کندل صعودی در مقابل بدنه یا بادی کندل صعودی است.
می توان برای اطمینان بیشتر برای بازگشت قیمت منتظر تمام شدن یک کندل صعودی دیگر نیز ماند و پس از آن وارد بازار شد.
الگوی گوه – Wedge
گوه همانند یک مکث در روند فعلی می باشند. هنگامی که شما با این شکل گیری مواجه می شوید، نشان می دهد که معامله گران فارکس هنوز در حال تصمیم گیری اند که جفت ارز بعدی را چه زمانی بردارند. گوه ها می تواند به عنوان الگوهای ادامه دار یا معکوس به کار روند.
گوه های صعودی
گوه صعودی زمانی تشکل می شود که قیمت بین حمایت های شیب دار و خطوط مقاومت پایدار شود. در اینجا شیب خط حمایت صاف تر از شیب مقاومت است. این نشان می دهد که دره ها با سرعت بیشتری نسبت به قله ها یه صورت صعودی تشکیل می شوند.
این منجر به تشکیل گوه مانند می شود، دقیقا همان جایی که الگوی نمودار نام خود را از آن می گیرد! با پایداری قیمت ها، می دانیم که یک ریزش بزرگ در راه است، بنابراین می توانیم یک شکست را در بالا یا پایین انتظار داشته باشیم.
اگر گوه ی صعودی بعد از روند صعودی شکل می گیرد، معمولا یک الگوی برگشتی نزولی است. از سوی دیگر، اگر در طول روند نزولی شکل گیرد، می تواند سیگنالی برای حرکت رو به پایین ادامه دار خواهد بود. در هر صورت، مهم این است که وقتی شما این الگوی نمودار معاملاتی فارکس را مشاهده می کنید، سفارشات ورود شما آماده هستید!
توجه کنید که چگونه عملکرد قیمت یک قله جدید را تشکیل می دهد، اما در سرعت بسیار پایین تر از دره قبلی یک دره می سازد. این بدان معنی است که بیشتر معامله گران فارکس مشغول فروش هستند تا مشغول خرید. آنها قیمت را به سمت پایین می رانند کاهش دادند تا خط روند بشکنند، که نشان می دهد که یک روند نزولی پیش رو باشد.
همانطور که در نمودارهای دیگر فارکس که قبلا مورد بحث قرار گرفت، دیدید، حرکت قیمت پس از شکست تقریبا برابر با ارتفاع شکل گرفته است. اکنون اجازه دهید نگاهی به مثال دیگری از شکل گیری گوه صعودی کنیم. همانطور که می بینید، قیمت از روند نزولی می اید قبل از اینکه تثبیت شود و higher highs و حتی higher low را می کشند.
در این حالت، قیمت به سمت پایین شکسته و روند نزولی ادامه یافته. به همین دلیل است که سیگنال ادامه دار پایان یافته است! ببینید که چگونه قیمت یک حرکت خوب رو به پایین را انجام داد که همان اندازه ی ارتفاع گوه است.
یک گوه ی صعودی که پس ازیک روند صعودی ایجاد می شود معمولا به REVERSAL (روند نزولی) منجر می شود در حالی که یک گوه ی صعودی در طول روند نزولی شکل می گیرد به طور معمول به یک روند ادامه دار (نزولی) منجر می شود.
گوه نزولی
درست مانند گوه ی صعودی، گوه نزولی هم می تواند یک سیگنال معکوس یا ادامه دار داشته باشد. به عنوان یک سیگنال بازگشتی، در پایین یک روند نزولی تشکیل می شود، نشان می دهد که روند صعودی بعدا بر می گردد. به عنوان یک سیگنال ادامه دار، در طول روند صعودی شکل می گیرد، به این معنی است که عملکرد قیمت به سمت بالا ادامه خواهد یافت.
بر خلاف گوه صعودی، گوه نزولی یک الگوی نمودار صعودی است. در این مثال، گوه نزولی به عنوان یک سیگنال بازگشتی عمل می کند. پس از یک روند نزولی، قیمت lower highs و lower lows را می سازد.
توجه کنید که خط روند نزولی که قله (high) را به هم متصل می کند دارای شیب بیشتری نسبت به خط روندی است که دره (low) را را به هم متصل می کند، دارد. پس از شکستن بالای نقطه ی اوج گوه، جفت حرکت خوبی را به سمت بالا انجام داد که تقریبا برابر با ارتفاع تشکیل شده است.
در این مورد، تجمع قیمت چند پیپ بیشتر از هدف تعیین شده حرکت می کند!بیایید نگاهی به مثالی بیاندازیم که گوه ی نزولی به عنوان یک سیگنال ادامه دار عمل می کند. همانطور که قبلا ذکر شد، زمانی که گوه در حال سقوط در یک روند صعودی شکل می گیرد، معمولا نشان می دهد که روند بعدا دوباره ادامه خواهد یافت.
در این مورد، قیمت پس از یک تجمع قوی، برای مدتی تثبیت می شود. به نظر می رسد که این جفت برای یک حرکت قوی دور برداشته. ببینید که چگونه قیمت به سمت بالا می شکندو و به سمت بالاتر پیش می رود.
اگر ما یک دستور ورودی را در بالای خط روند سقوط که نقاط اوج جفت ها را به هم متصل می کند قرار می دادیم، ما قادر نبودیم که وارد روند صعودی قوی بشویم و تعدادی پیپ ببریم. یک هدف صعودی خوب، می تواند هم اندازه ی ارتفاع شکل گوه باشد.
آشنایی با الگوهای قیمتی در تجزیه و تحلیل تکنیکال
در تجزیه و تحلیل تکنیکال ، تغییرات روند صعودی و نزولی اغلب توسط الگوهای قیمت مشخص می شود. اگر بخواهیم تعریفش کنیم ، الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و / یا منحنی ها مشخص می شود. هنگامی که یک الگوی قیمت سیگنالی از تغییر جهت روند باشد ، به عنوان الگوی بازگشت یا ریورسال (reversal pattern) شناخته می شود. یک الگوی ادامه دهنده (continuation pattern) هنگامی رخ می دهد که روند بعد از یک مکث کوتاه در مسیر فعلی خود ادامه یابد. تحلیلگران تکنیکال مدتهاست که از الگوهای قیمت برای بررسی حرکات جاری و پیش بینی حرکات آینده بازار استفاده می کنند.
خطوط روند (Trendlines) در تحلیل تکنیکال
از آنجا که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خطوط / یا منحنی ها مشخص می شوند ، درک خطوط روند و دانستن نحوه ترسیم آنها مفید است. خطوط روند (Trendlines) به تحلیلگران تکنیکال کمک می کند مناطق پشتیبانی (support) و مقاومت (resistance) را در نمودار قیمت مشخص کنند. خطوط روند خطوط مستقیمی هستند که با اتصال یک سری قله های نزولی (افزایش ها) یا فرورفتگی های صعودی (کاهش ها) در نمودار ترسیم می شوند. خط روندی که به سمت بالا حرکت می کند یا خط روند صعودی ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها (higher high) و (higher low) را تجربه می کنند. خط روند صعودی با اتصال به کف صعودی ترسیم می شود. برعکس ، یک روند که دارای زاویه ای رو به پایین باشد ، یک خط روند نزولی نامیده می شود ، و این مورد در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها سطح (lower high) و (lower low) را تجربه می کنند.
بسته به این که چه بخشی از نوار قیمت برای “اتصال نقاط” استفاده شود ، روندهای مختلف از نظر ظاهری متفاوت خواهند بود. در حالی که نظرات مختلفی در مورد اینکه از کدام قسمت از نوار قیمت باید استفاده شود وجود دارد ، بدنه کندل بار – و نه فتیله های نازک در بالا و زیر بدنه شمع – غالباً نمایانگر جایی است که اکثر حرکات قیمت در آنجا اتفاق افتاده است و بنابراین ممکن است نقاط دقیق تری را برای ترسیم خط روند ارائه دهد ، به خصوص در نمودارهای بین روزی که “نقاط دور افتاده” (نقاط داده که خارج از محدوده “عادی” قرار دارند) ممکن است در آن وجود داشته باشند. در نمودارهای روزانه ، نمودارها اغلب از قیمت های بسته شدن (closing price) به جای اوج یا کف ، برای ترسیم خط روند استفاده می کنند ، زیرا قیمت های بسته شدن نماینده معامله گران و سرمایه گذارانی است که مایل به نگه داشتن یک موقعیت یک شبه یا طی آخر هفته یا تعطیلات بازار هستند. خطوط روند دارای سه یا چند نقطه ، به طور کلی معتبرتر از مواردی هستند که فقط بر اساس دو نقطه ایجاد شده اند.
۱ – روند صعودی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها در حال ایجاد (higher high) و (higher low) باشند. خطوط روند صعودی حداقل دو تا از کف ها را به هم متصل می کنند و سطح پشتیبانی پایین تر از قیمت را نشان می دهند.
۲ – روند نزولی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها در حال ایجاد (lower high) و (lower low) باشند. خطوط روند نزولی حداقل دو مورد از اوج ها را به هم متصل می کنند و سطح مقاومت بالاتر از قیمت را نشان می دهند.
۳ – (Consolidation) یا بازار جانبی (sideways market) ، در الگویهای صعودی و نزولی جایی اتفاق می افتد که قیمت بین یک دامنه افزایش و کاهش ، بین دو خط روند موازی و اغلب افقی در حال نوسان باشد.
الگوهای ادامه دهنده (Continuation Patterns)
الگوی قیمتی که نشانگر وقفه موقت از یک روند موجود است ، به عنوان یک الگوی ادامه دهنده شناخته می شود. یک الگوی ادامه دهنده را می توان به عنوان یک توقف در طول روند غالب تصور کرد – زمانی که گاوها در طی روند صعودی مکث می کنند ، یا وقتی خرس ها برای یک لحظه در روند نزولی استراحت می کنند. در حالی که الگوی قیمت در حال شکل گیری است ، هیچ راهی برای حدس این که روند ادامه خواهد یافت یا بازگشتی اتفاق می افتد وحود ندارد. به همین ترتیب ، باید هنگام استفاده از خطوط روند برای ترسیم الگوی قیمت به این که شکست قیمت بالاتر یا پایین تر از منطقه ادامه دهنده اتفاق می افتد ، توجه داشته باشید . تحلیلگران تکنیکال معمولاً توصیه می کنند تا زمانی که بازگشت تأیید نشده باشد ، تصور کنید که روند ادامه خواهد داشت. به طور کلی ، هرچه الگوی قیمت بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگ تر باشد ، به محض شکسته شدن قیمت بالاتر یا پایین تر از منطقه ادامه دهنده، حرکت بیشتر می شود.
اگر قیمت در روند خود ادامه یابد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی ادامه دهنده (continuation pattern) شناخته می شود. الگوهای ادامه دهنده معمول عبارتند از:
الگوی پرچم سه گوش (Pennant) ، که با استفاده از دو خط روند همگرا ترسیم شده است
الگوی پرچم (Flag) ، که با دو خط روند موازی ترسیم شده است
الگوی کنج (Wedge) ، که با دو خط روند همگرا ، که در آن هر دو زاویه ای به بالا یا پایین دارند ترسیم شده است
الگوی پرچم سه گوش (Pennant)
الگوهای پرچم سه گوش با دو خط روند ترسیم می شوند که در نهایت به هم می رسند. یکی از ویژگی های اصلی الگوهای پرچم سه گوش این است که خط روند به دو جهت حرکت می کند – یعنی یکی در روند نزولی و دیگری در روند صعودی حرکت می کند. شکل ۱ نمونه ای از یک پرچم سه گوش را نشان می دهد. غالباً ، در هنگام شکل گیری الگوی پرچم سه گوش ، حجم معاملات کاهش می یابد و هنگام خروج قیمت از الگو حجم معاملات افزایش می یابد.
نمودار قیمت قرارداد آتی ۱ دقیقه ای e-mini Russell 2000 که الگوی قیمت پرچم سه گوش ادامه دهنده را نشان می دهد. منبع: TradeStation.
الگوی پرچم (Flag)
الگوهای پرچم با استفاده از دو خط روند موازی ساخته می شوند که می توانند شیب صعودی ، شیب نزولی یا جانبی (افقی) داشته باشند. به طور کلی ، پرچمی که دارای شیب صعودی است به عنوان وقفه در یک بازار با روند نزولی ظاهر می شود. پرچمی با شیب نزولی و رو به پایین ، وقفه ای را در طی یک بازار روند صعودی نشان می دهد. به طور معمول ، تشکیل پرچم با دوره ای از کاهش حجم معاملات همراه است ، و با خارج شدن قیمت از الگوی پرچم ، حجم معاملات مجددا به حالت قبل از الگو بازمی گردد.
الگوی کنج (Wedge)
الگوهای کنج شبیه به الگوی پرچم سه گوش هستند زیرا با استفاده از دو خط روند همگرا ترسیم می شوند. با این حال ، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در حال حرکت در یک جهت هستند ، یا به سمت بالا و صعودی یا به سمت پایین و نزولی. الگوی کنجی که زاویه ای به سمت پایین دارد ، وقفه ای را در طول روند صعودی نشان می دهد. کنجی که زاویه ای به سمت بالا دارد ، وقفه موقتی را در طی سقوط بازار نشان می دهد. همانند الگوهای پرچم سه گوش و پرچم ، میزان معمول حجم در هنگام شکل گیری الگوی کنج نیز کاهش می یابد ، حجم معاملات تنها در صورت شکسته شدن قیمت بالاتر الگویهای صعودی و نزولی یا پایین تر از الگوی کنج افزایش می یابد.
الگوی مثلث (Triangle)
الگوهای مثلث از محبوب ترین الگوهای نمودار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال هستند زیرا آنها در مقایسه با سایر الگوها به دفعات در نمودارهای مختلف شکل می گیرند. سه الگوی متداول مثلث شامل مثلث های متقارن (symmetrical triangles)، مثلث های صعودی (ascending triangles) و مثلث های نزولی (descending triangles) هستند. شکل گیری این الگوهای نمودار می توانند از دو هفته تا چند ماه ادامه داشته باشند.
الگوهای مثلث های متقارن (symmetrical triangles) وقتی اتفاق می افتند که دو خط روند به یکدیگر نزدیک می شوند و فقط نشان می دهند که احتمال وقوع یک شکست وجود دارد – و جهت را نشان نمی دهند و فقط زمانی که یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت. الگوی مثلث های صعودی (ascending triangles) دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است و نشان می دهد که به احتمال زیاد شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق می افتد ، در حالی که مثلث های نزولی (descending triangles) دارای یک خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث هستند که نشان می دهد به احتمال زیاد شکست قیمت به سمت الگویهای صعودی و نزولی پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد. بزرگی شکست ها به سمت بالا (breakouts) یا شکست ها به سمت پایین (breakdowns) معمولاً برابر با ارتفاع سمت چپ عمودی مثلث است ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی فنجان و دسته (Cup and Handles)
فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است که در آن روند صعودی متوقف شده است ، اما با تایید این الگو ادامه خواهد یافت. قسمت “فنجان” الگو باید به شکل “U” باشد که بیشتر شبیه به انحنای کف یک کاسه یا فنجان است بنابراین نباید به شکل “V” با اوج های برابر در هر دو طرف فنجان باشد. “دسته” در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک (pullback) كوتاه كه شبیه به الگوی نمودار پرچم یا پرچم سه گوش است ، شکل می گیرد. پس از تکمیل این الگو ، دارایی مورد نظر ممکن است به سطوح جدید صعود کند و به سقف های جدید دست باید و روند خود را از از قسمت بالاتری ادامه دهد. یک الگوی فنجان و دسته در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی فنجان و دسته با نقاط (Buy Point) و (Stop Loss) منبع: TradingView.com
الگوهای بازگشت یا ریورسال (Reversal Patterns)
الگوی قیمتی که نشانگر تغییر در روند غالب است به عنوان یک الگوی بازگشت شناخته می شود. این الگوها نشانگر دوره هایی است که از قدرت گاوها یا خرس ها کاسته شده است. با شکل گیری این الگو ، روندی که از قبل ایجاد شده متوقف می شود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف (گاو یا خرس) قدرت گرفته است وارد می شود. به عنوان مثال ، یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق یا گاوها پشتیبانی می شود ، می تواند با یک الگوی بازگشتی متوقف شود الگویهای صعودی و نزولی ، که فشار هر دو گاو و خرس را نشان می دهد ، و در نهایت خرس ها یا فروشندگان برنده می شوند و این منجر به تغییر روند به نزولی می شود. بازگشت های قیمت که در سقف بازار اتفاق می افتند به عنوان الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته می شوند ، در این شرایط دارایی مورد معامله در بازار با اشتیاق بیشتری نسبت به میزان خریداری شده به فروش می رسد. در مقابل ، بازگشت های قیمتی که در کف بازار اتفاق می افتند به عنوان الگوهای ذخیره (accumulation patterns) شناخته می شوند ، در این شرایط دارایی مورد معامله در بازار فعال تر از هنگام فروش خریداری می شود. همانند الگوهای ادامه دهنده ، هر چه شکل گیری این الگو بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگتر باشد ، به محض شکست قیمت به بالا ، احتمال ایجاد حرکت بزرگتری وجود دارد.
هنگامی که قیمت پس از وقفه ای بازمی گردد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی بازگشت (reversal pattern) شناخته می شود. نمونه هایی از الگوهای معمول بازگشت عبارتند از:
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders) ، نشان دهنده دو حرکت کوچک تر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگ تر را در بر گرفته است
الگوی سقف دوقلو (Double Tops) ، نمایانگر یک موج افزایشی قیمت کوتاه مدت است که پس از آن یک موج دیگر در تلاش برای شکست مقاومت موج قبلی ناکام می ماند
الگوی کف دوقلو (Double Bottoms) ، نشان دهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام می ماند.
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوهای سر و شانه ها می توانند در سقف یا کف بازار شکل بگیرند ، این الگو شامل سه موج (قله یا یک فرورفتگی) است : یک موج اولیه ، که با موج دوم که از موج اولی بزرگ تر است ادامه پیدا می کند و در نهایت با یک موج سوم که از موج دوم کوچک تر است و مشابه موج اول است تکمیل می شود. روند صعودی که توسط الگوی اوج سر و شانه قطع می شود ، ممکن است بازگشت روند را تجربه کند ، و در نتیجه به روند نزولی تغییر کند. برعکس ، روند نزولی که منجر به الگوی سر و شانه (یا یک سر و شانه های معکوس) شود ، احتمالاً بازگشت روند به سمت صعودی را تجربه خواهد کرد. خطوط روند افقی یا کمی شیب دار را می توان با اتصال کف ها یا سقف ها ، و قله ها و فرورفتگی هایی که بین سر و شانه ها وجود دارد ، ترسیم کرد ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است. در حین تکمیل الگو ، پس از شکسته شدن قیمت در بالا (در الگوی سر و شانه ها در کف) یا پایین (در الگوی سر و شانه ها در اوج) خط روند ، ممکن است حجم معاملات کاهش یابد.
الگوی کف سر و شانه ها در نمودار روزانه ULTR ، که در اینجا با یک خط افقی نشان داده شده است که سطح مقاومت را نشان می دهد. پس از شکسته شدن ، بازگشت بازار نشان داده می شود. منبع: TradeStation.
الگوی سقف دوقلو (Double Tops)
الگوی کف و سقف دوقلو نشان دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن سطح پشتیبانی یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو ، که اغلب مانند حرف M به نظر می رسد ، فشار اولیه تا رسیدن به سطح مقاومت ، همراه با تلاش دومی که پس از آن ایچاد شده و شکست خورده دیده می شود و در نتیجه بازگشت روند اتفاق می افتد. از طرف دیگر ، کف دوقلو مانند حرف W ظاهر می شود و هنگامی رخ می دهد که قیمت سعی کند از سطح پشتیبانی قبلی گذر کند ولی در این کار موفق نمی شود و برای بار دوم نیز تلاش ناموفقی برای ورود به سطح پشتیبانی خواهد داشت. این امر اغلب منجر به بازگشت روند می شود ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی کف و سقف سه قلو (Triple tops and bottoms) الگوهای بازگشتی هستند که به اندازه الگوهای سر و شانه ها و یا سقف دوقلو یا کف دوقلو چندان متداول نیستند. اما ، آنها نیز به روشی مشابه عمل می کنند و می توانند یک سیگنال تجاری قدرتمند برای بازگشت روند باشند. این الگویهای صعودی و نزولی الگوها زمانی شکل می گیرند که قیمت سه بار سطح حمایت یا مقاومت مشابه را آزمایش می کند و قادر به شکستن آن نیست.
الگوی کف سر و شانه ها در نمودار روزانه ULTR ، که در اینجا با یک خط افقی نشان داده شده است که سطح مقاومت را نشان می دهد. پس از شکسته شدن ، بازگشت بازار نشان داده می شود. منبع: TradeStation.
شکاف ها (Gaps)
شکاف ها هنگامی رخ می دهند که بین دو دوره معاملاتی فضای خالی وجود داشته باشد که ناشی از افزایش یا کاهش قابل توجه قیمت است. به عنوان مثال ، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی در قیمت $ ۵٫۰۰ بسته شود و بعد از درآمدهای مثبت ، با اختلاف قیمت ۷٫۰۰ دلار بازگشایی شود. سه شکاف اصلی وجود دارد: شکاف های گسست (Breakaway gaps) ، شکاف های فرار (runaway gaps) و شکاف های خستگی (exhaustion gaps) . شکاف های گسست در آغاز یک روند شکل می گیرند ، شکاف های فرار در وسط یک روند شکل می گیرند و شکاف های خستگی نشان از پایان قریب الوقوع یک روند دارند.
نتیجه گیری
الگوهای قیمت اغلب وقتی پیدا می شوند که قیمت “دچار وقفه می شود و به اصطلاح استراحت می کند” ، و نشانگر مناطقی است که می توانند منجر به ادامه یا بازگشت روند الگویهای صعودی و نزولی غالب شوند. خطوط روند در شناسایی این الگوهای قیمت مهم هستند که می توانند در قالب هایی مانند پرچم (flags) ، پرچم های سه گوش (pennants) و سقف دوقلو (double tops) ظاهر شوند. حجم معاملات در این الگوها نقش مهمی ایفا می کند ، حجم اغلب در هنگام شکل گیری الگو کاهش می یابد ، و با شکست قیمت از الگو افزایش می یابد. تحلیلگران تکنیکال اغلب برای پیش بینی حرکات قیمت آینده ، از جمله ادامه روند و بازگشت ، الگوهای قیمت را دنبال می کنند.
انواع الگوهای دو کندلی و سه کندلی
الگوهای دو کندلی به الگوهایی گفته می شود که از دو شمع تشکیل می شود و معیارهایی که برای تحلیل روی آن ها انجام می شود با در نظر گرفتن هر دو کندل در کنار یکدیگر است.
برای پیش بینی روند در الگوهای دو شمعی به رنگ و نوع شمع دوم دوم توجه کنید. اگر شمع دوم سفید رنگ و نزولی باشد روندی که در انتظار سهم است صعودی است و اگر رنگ کندل دوم سیاه و نزولی باشد، ما شاهد یک روند نزولی خواهیم بود.
نمونه ای از الگوهای دو شمعی
به طور مثال در تصویر بالا رنگ کندل دوم قرمز رنگ است و بنابراین اگر این دو کندل در نمودار یک سهم مشاهده شود، انتظار داریم که روند قیمتی نماد در ادامه نزولی شود.
الگوی بولیش اینگولفینگ و یا پوشش دهنده صعودی
این نوع الگو از دو کندل سفید و سیاه تشکیل شده است (سبز و قزمز) که شمع صعودی کل شمع نزولی را پوشش داده است. پس از این الگو انتظار داریم که روند قیمتی صعودی شود. اسم دیگر این الگو، الگوی پوشش دهنده صعودی است.
الگوی پوشش دهنده صعودی
الگوی بیریش اینگولفینگ یا پوشش دهنده نزولی
این الگو در دسته الگوهای نزولی قرار دارد، به این معنا که هر جا این الگو مشاهده شود در ادامه روند شاهد نزول قیمت خواهیم بود. شمع اول سفید (سبز) رنگ و شمع دوم سیاه (قرمز) رنگ است، شمع قرمز رنگ به طور کامل بدنه شمع سبز رنگ را پوشش می دهد.
پوشش شمع سبز رنگ توسط شمع قرمز رنگ از سیگنال های فروش و یا خروج از سهم است چرا که رنگ کندل دوم تعیین کننده ادامه روند است. اسم دیگر این روند پوشاننده نزولی است.
الگوی پوشاننده نزولی
الگوی بولیش هارامی و یا هارامی صعودی
این الگو در جایی تشکیل می شود که روند قرار است از نزولی به صعودی تغییر پیدا کند. یک کندل نزولی بسیار بزرگ و یک شمع صعودی کوچک اجزای تشکیل دهنده این الگو هستند.
رنگ کندل دوم در این الگو سبز رنگ است و بنابراین روند صعودی پس از ظاهر شدن این الگوها در انتظار سهم است.
الگوی بولیش هارامی یا هارامی صعودی
الگوی بیریش هارامی یا هارامی نزولی
الگوی هارامی نزولی دقیقا برعکس هارامی صعودی است. در این الگو یک کندل نزولی بسیار بزرگ و یک شمع صعودی بسیار کوچک داریم و چون رنگ شمع دوم سبز رنگ است بنابراین پس از این الگو شاهد روند صعودی سهم خواهیم بود.
الگوی هارامی نزولی
نکته ای که در مورد الگوهای دو شمعی باید به آن توجه شود این است که حتما دو عدد شمعی که در کنار یکدیگر قرار می گیرند باید در دو رنگ متضاد باشند.
به این معنا که رو شمع نزولی و صعودی در کنار یکدیگر الگوهای دو کندلی را تشکیل می دهند و شمع های هم رنگ نشان دهنده سیگنال خاص خرید و یا فروش نیستند.
الگوی دارک کلود و یا ابر سیاه
این الگو از دو کندل تقریبا هم اندازه تشکیل می شود که رنگ شمع اول سبز رنگ و الگویهای صعودی و نزولی صعودی و رنگ شمع دوم قرمز رنگ و نزولی است. شمع دوم که نزولی است در سطحی بالاتر از شمع اول صعودی تشکیل می شود. این الگو در انتهای روند صعودی و ابتدای روند نزولی شکل می گیرد.
نکته ی قابل توجه این است که کندل قرمز رنگ دوم حداقل باید پنجاه درصد از بدنه کندل سبز رنگ را پوشش دهد.
الگوی ابر سیاه پوششی
الگوی پیرسینگ و یا ابر نفوذی
این الگو بر خلاف الگوی ابرسیاه پوششی شکل می گیرد. کندل اول قرمز رنگ و شمع دوم سبز رنگ است.
این الگو نشان دهنده پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است چرا که رنگ کندل دوم سبز رنگ و صعودی است. در این الگو نیز لازم است که شمع دوم حداقل باید پنجاه درصد از بدنه شمع اول را پوشش دهد.
الگوهای سه کندلی
به الگوهایی گفته می شود که از سه شمع تشکیل شده اند و برای تحلیل کردن آن ها لازم است که حتما سه شمع در کنار یکدیگر باشند.
الگوی مورنینگ استار و یا ستاره صبحگاهی
این الگو از سه شمع تشکیل شده است، دو شمع سبز رنگ و یک شمع قرمز رنگ، شمع اول نزولی و دو شمع بعدی صعودی هستند.
به این دلیل که رنگ شمع آخر سبز رنگ است بنابراین ما پس از مشاهده این الگو می توانیم پیش بینی کنیم که روند صعودی در انتظار سهم است. شمعی که در وسط قرار دارد معمولا دارای بدنه بسیار کوچک تری نسبت به دو شمع دیگر است.
الگوی ستاره صبح گاهی
الگوی ستاره عصرگاهی یا ایونینگ استار
این الگو در پایان روند صعودی و شروع روند نزولی شکل می گیرد و انتظار داریم که قیمت سهم پس از ظهور این الگو کاهش یابد. رنگ کندل اول در این الگو سبز و رنگ شمع سوم قرمز رنگ است.
شمعی که در وسط قرار دارد معمولا دارای بدنه بسیار کوچک تری نسبت به دو شمع دیگر است. نکته قابل توجه این است که کندل سوم باید حداقل پنجاه درصد از بدنه شمع اول را پوشش دهد که اعتبار این الگو سه شمعی افزایش یابد.
نکته بسیار مهم در مورد الگوهای سه شمعی این است که رنگ بدنه شمع وسط در الگو بی تاثیر است و نزولی و یا صعودی بودن شمع در تحلیل شمع اثری نخواهد داشت.
الگوی ستاره عصر گاهی
الگوهای دوجی
از دیگر الگوهایی که در تحلیل تکنیکال به کار می روند می توان به الگوهای دوجی اشاره کرد.
ویژگی منحصر به فرد الگوهای دوجی این است که قیمت سهم در نهایت و پس از آن که نوسان های بسیاری را در تایم فریم مشخص شده دنبال می کند در قیمت ثابتی باز و در همان قیمت بسته می شود.
از انواع این الگوها می توان به الگوهای زیر اشاره کرد:
الگوی سنگ قبر، الگوی دوجی طبیعی، الگوی دوجی سنجاقک شکل
مشخصه این الگوها این است که باعث تغییر روند می شوند، یعنی اگر در یک روند صعودی ظاهر شوند آن را به نزولی تغییر می دهند و اگر در یک روند نزولی شکل بگیرند باعث تغییر روند به صعودی خواهند شد. نوع دوجی در تغییر روندها موثر نیست و هر کدام از آن ها که در نمودار قیمتی ظاهر شود تغییر روند صورت می گیرد.
الگوهای کلاسیک
در بازارهای مالی الگوهای کلاسیک کاربردی بسیاری دارند که استفاده از آن ها در تحلیل به شما کمک قابل توجهی می کند.
از جمله ی آن ها می توان به الگوهای سر و شانه، سقف دو قلو، سقف سه قلو، پرچم، مثلث، الماس، مستطیل و فنجان و دسته اشاره کرد.
اهمیت این موضوع در سودآوری و ورود و خروج به موقع شما از بازار سبب شده تا این مقاله به طور اختصاصی در مورد دره، مستطیل، الماس، فنجان و دسته توضیحاتی را ارائه دهد.
فهرست محتوای مقاله
۱- الگوهای کلاسیک
دره
الماس
مستطیل
فنجان و دسته
۲- جمع بندی الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک
همان گونه که در ابتدا اشاره شد تعداد الگوهای کلاسیک بسیارند و این شکل ها زمانی که در چارت سهام دیده شوند، می توانند بسیار پرقدرت عمل می کنند.
تعدادی از این شکل های کلاسیک عبارتند از:
دره
آن به صورت دو دره و سه دره دیده می شود. معمولاً آن بازگشتی است؛ یعنی اگر روند فعلی بازار مثلاً صعودی باشد با نمایان شدن دره نزولی می شود و بالعکس.
پس دره ها تغییر روند را نشان می دهند. آن ها در نمودارهای کندل استیک، میله ای و خطی دیده میشوند.
معمولاً بین ۳ تا ۶ ماه طول می کشد که دره ها تشکیل شوند. در این جا توجه الگویهای صعودی و نزولی داشته باشید که فاصله دره ها باید به شکلی باشد که بتوانید خط حمایتی قابل اطمینانی با کمک آن ها رسم کنید.
الگوی بازگشتی دو دره همانند سه دره است البته تا زمانی که دره ی سوم شکل نگرفته باشد. پس اگر می خواهید دچار اشتباه نشوید حتماً صبر کنید تا خط مقاومتی شکسته شود.
هم چنین دقت داشته باشید اگر دره ها روبروی هم نباشند دیگر به صورت مثلث می شوند و در واقع دره به حساب نمی آیند.
الماس
نام دیگر آن الگوی لوزی است. الماس معمولاً جزء الگوهای برگشتی به حساب می آید.
بعد از یک حرکت صعودی یا نزولی در اینجا با سقف و کف های نه چندان بزرگی روبرو می شوید، اما کم کم به مرور زمان سقف و کف های بزرگ تری زده می شوند.
جالب است بدانید شکل الماس بیش تر داخل الگوهای مثلث و سرشانه تشکیل می گردد. الماس به دو صورت نزولی و صعودی وجود دارد.
البته شما وقتی می توانید آن را در چارت سهام شناسایی کنید که خط های روند توسط قیمت شکسته شده باشند.
مستطیل
آن جزء الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده است. در این جا سقف ها و کف ها را باید در محدوده ی نوسان قیمتی به هم وصل کنید. بعد دو خط افقی و موازی با هم تشکیل می شود.
در حقیقت زمانی مستطیل تشکیل می گردد که حداقل دو برخورد قیمتی با سقف و دو تا با کف روی بدهد.
زمانی که بازگشتی عمل می کند اگر روند صعودی باشد ادامه ی روند نزولی خواهد شد و برعکس. هنگامی هم که ادامه دهنده باشد روند بازار هر چه باشد پیروی همان حرکت، مسیر خود را ادامه می دهد.
دقت داشته باشید که شکل مستطیلی بیانگر یک بازار خنثی است؛ یعنی در این حالت نوسانات، کوتاه و زیاد هستند به طوری که نمی توان نام یک روند صعودی یا نزولی را بر آن گذاشت.
برای کشیدن خط بر روی سقف ها و کف های قیمتی در این جا سطح هایی را زیر نظر بگیرید که بالاترین میزان برخورد را داشته اند.
اگر قیمتی از کف عبور کرده و دوباره برگشته یا بالعکس از سقف عبور کرده و دوباره بازگشته و به اصطلاح پولبک زده، به این رد شدن ها توجهی نکنید.
نقطه ی اصلی همان است که قیمت دوباره به آن جا بازگشته است. شما باید صبر کنید تا الگو، شکسته شود، سپس هدف قیمتی را تعیین کنید.
فراموش نکنید با استفاده از شکل مستطیلی شما می توانید به سادگی محدوده ی حمایت و مقاومتی را مشخص نمایید.
حتی اگر تریدر تازه واردی هم هستید باز می توانید از آن استفاده کنید چون درک آن بسیار ساده است و در بازارهای مالی گوناگون کاربرد دارد.
نکات کلیدی در رابطه با الگوی مستطیلی
- در این شکل حتماً روند گذشته سهام را بررسی و شناسایی کنید.
- سطوح حمایت و مقاومتی را با متصل کردن کف ها و سقف ها به یکدیگر تعیین نمایید.
- در روند خنثی جاهایی که شکست در سقف و یا در کف اتفاق میافتد، صبر کنید تا در موقعیت مناسب معامله تان را آغاز کنید.
- باید شما در هنگام شکستسقف یا کف این شکل از ابزارهای کمکی دیگر تحلیلی هم استفاده نمایید تا متوجه شوید این مستطیلادامه دهنده است یا برگشتی.
- با اندازه گرفتن ارتفاع این الگو و تخمین زدن آن در بالای سطحمقاومتی و پایین سطح حمایتی می توانید هدف قیمتی یا همان تارگت مورد نظرتان را مشخص نمایید.
- الگوی مستطیلی به صورت های صعودی و نزولی وجود دارد. بعد از شکل گرفتن نوع صعودی آن از طرف بالا شکستی صورت می گیرد.
اگر شکست پر قدرت باشد ادامه ی روند صعودی مدت زمان بیش تری طول خواهد کشید.
شکست قدرتمند در زمانی است که بین خریداران و فروشندگان مجادله ای پیش آمده است تا در نهایت قیمت افزایش یافته و قدرت خریداران بر فروشندگان پیشی می گیرد.
فنجان و دسته
فنجان و دسته جزء الگوهای ادامه دهنده و بازگشتی به حساب می آید که بیش تر مواقع نقش ادامه دهندگی دارد. تشخیص نوع آن به وسیله اندیکاتورهای دیگر امکان پذیر است.
چگونگی شکل گیری فنجان و دسته به شکل زیر است:
ابتدا سهمی به وسیله ی تعدادی از تریدرها در قیمت های کم تر خریداری می شود.
سپس در نزدیکی سطح مقاومتی چون تریدرها پیش بینی افت قیمت سهم را می کنند فروش آغاز می گردد (در این موقعیت فنجان شکل می گیرد).
اما این امر سبب می شود جو بازار به هم بریزد و خیلی از تریدرهای دیگر هم برای فروش اقدام کنند. در نتیجه قیمت سهم مورد نظر پایین می آید. ولی کف قیمتی در این جا بالاتر از کف قیمتی پیش از خود است.
در این وضعیت، سهم استراحت کوتاهی کرده و دوباره در صدد بر می آید تا سطح مقاومتی را بشکند. این محل زمان تشکیل دسته فنجان است.
دقت داشته باشید وقتی که خط روند بتواند سطح مقاومت اصلی را بشکند الگوی فنجان و دسته با موفقیت تشکیل شده است.
نکات مهم در رابطه با الگوی فنجان و دسته
این شکل نشان می دهد که زمان زیادتری برای شکل گیری آن گذشته است.
دقت داشته باشید اگر شکل V به جای U تشکیل شود دیگر فنجان و دسته نیست.
- ارتفاعشکل فنجان و دسته باید عاقلانه باشد؛ یعنی عمق زیاد از اعتبار آن می کاهد و نمیتوان بعد از آن منتظر یک حرکت پر قدرت بود.
- وقتی قیمتسهمی پس از تشکیل فنجان پایین می آید و شکل گیری دسته ی فنجان آغاز می شود این افتقیمت نباید زیادتر از یک سوم فنجان باشد.
در واقع می توان گفت این افت قیمت یا به اصطلاح اصلاح قیمت تقریباً باید تا حدود ۳۲ درصد حرکت صعودی قبل از خود به اتمام برسد.
پس اگر این مقدار بیش تر بود و افت قیمت از نصف فنجان هم گذر کرد احتمالاً شکل فنجان و دسته معتبر نخواهد بود.
جمع بندی الگوهای کلاسیک
دانستید که الگوهای کلاسیک مانند فنجان و دسته، الماس، مستطیلی، دره و … می توانند در تحلیل بازار به شما کمک زیادی بکنند. هر کدام از این الگوها ویژگی های خاص خود را دارند.
مثلا الماس و دره جزء الگوهای بازگشتی هستند. مستطیلی و فنجان هم بازگشتی و هم ادامه دهنده می باشند.
توجه به سطوح حمایت و مقاومتی، پولبک و حالت های رنج در شناسایی این الگوها از اهمیت بسزایی برخوردار است.
مثلا اگر نمودار قیمتی به گونه ای پیش رود که شکل V به جای U تشکیل شود دیگر شکل فنجان و دسته نیست.
اگر دوست دارید بیش تر در مورد الگوهای کلاسیک بدانید و با نحوه ی استفاده ی درست اندیکاتورها در کنار این الگوها آشنا شوید، به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نمایید.
دیدگاه شما