تغییر روند چیست؟


این نمودار نشان‌دهندهٔ خط روندی است که در کنار اندیکاتور RSI، یک روند صعودی قوی را نشان می‌دهند. با این وجود که حرکات قیمت دارای نوسان می‌باشد، اما حرکات کلی قیمتی به سمت بالا می‌باشند.

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس): موسسات زیادی وجود دارند که در بلندمدت سرمایه گذاری میکنند و شکست قوی در روند صعودی را به چشم فرصت خرید میبینند.

چون میدانند که فروشندگان سعی دارند روند را برگردانند، اما ۸۰ درصد از مواقع شکست میخورند.

حتی اگر اسپایک نزولی قوی و بزرگ باشد و از خط روند و میانگین متحرک دور شود، آنها همچنان میخرند.

و انتظار دارند که خرید آنها، به سایر معامله گران هم سیگنال خرید بدهد.

حداقل انتظار دارند که حرکت صعودی، نقطه شکست در زیر سقف بازار را تست کند.

وقتی تست کند، آنها در مورد برگشت روند تصمیم میگیرند. اگر روند برگشته باشد، آنگاه از خریدِ خود خارج میشوند.

اما اکثر پوزیشن های آنها سودآور است چون در نقطه خیلی پایینتری خریده بودند.

اما آنها بخشی از پوزیشن خود را در آخرین پولبک خریدند، پس بخشی از آن زیان آور است.

وقتی موسسات به این نتیجه برسند که بازار در حال نزولی شدن است، آنگاه روند برمیگردد.

چون این موسسات بودند که در پولبک های قوی میخریدند.

ولی الان هیچ موسسه ای تمایل ندارد که در یک اسپایک نزولی قوی بخرد.

موسسات صبر میکنند تا مطمئن شوند که قیمتها به اندازه کافی پایین رفته اند.

یعنی منتظر میشوند تا قیمتها به سطح حمایتِ بلندمدت برسند (مثلا خط روند ماهانه).

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

وقتی قیمتها به این سطح رسیدند، موسسات میخرند و در تمام پولبک ها هم میخرند.

از یکجایی، سایر موسسات هم متوجه میشوند که قیمتها حمایت شده اند، پس آنها هم میخرند.

پس به زودی یک اسپایک صعودی قوی شکل خواهد گرفت.

سپس یک پولبک شکل میگیرد که کف را تست کند و سپس بازار برمیگردد به روند صعودی.

هر الگوی برگشتی، نوعی از دامنه معاملاتی میباشد.

بنابراین معاملات در دو جهت میباشد تا اینکه مشخص شود جهت مخالف کنترل را در دست گرفته است.

عبارت “برگشت روند ماژور” میتواند معانی متفاوتی برای معامله گران داشته باشد.

هیچکس نمیتواند تغییر جهت روند را با قطعیت پیش بینی کند تا اینکه این برگشت روی چارت شکل بگیرد.

اما این برگشت روند را نمیتوان ماژور نامگذاری کرد. جهت پوزیشن های معاملاتی در چارت ۵ دقیقه ای میتواند دائما تغییر کند.

در صورتی که روند اصلی بدون تغییر میماند. برگشت روند ماژور یعنی دو تا روند بر روی چارت داشته باشیم که بین آنها برگشت ایجاد شده است.

یعنی یا روند صعودی برگشته است به روند نزولی و یا روند نزولی برگشته است به روند صعودی.

این نوع برگشت روند، با بالا و پایین شدنِ روند متفاوت است.

چون برگشت هایی که در قالب بالا و پایین شدن روند هستند، معمولا به اندازه یک معامله پیش میروند، اما در حدی نیستند که روند ماژور را تغییر بدهند.

همچنین برگشت های مینور در هر حالتی رخ میدهند(چه یم روند واضح داشته باشیم و چه نداشته باشیم).

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

art cobweb connection 276223 300x200 - الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

سیگنال های اولیه برای شکل گیری برگشت روند ماژور، احتمال کمی برای موفقیت دارند.

اما بازدهی بالایی دارند که معمولا چند برابرِ ریسک است.

بازار در اغلب اوقات اصلاحی است و پولبک های زیادی شکل میگیرد، اما اگر روند در حال برگشت باشد، آنگاه روند جدید به زودی مشخص میشود.

بسیاری از معامله گران ترجیح میدهند صبر کنند تا روند واضح شود و بعد وارد معامله شوند.

این افراد ترجیح میدهند که احتمال موفقیت ۶۰ درصد باشد، ولی سود کمتری داشته باشند.

هر دو حالت مناسب است چون در هر دو حالت سود میکنیم.

برای برگشت روند ماژور به چهار چیز نیاز داریم:

۱-یک روند بر روی چارت شکل گرفته باشد.

۲-یک برگشت قوی شکل بگیرد که بتواند خط روند و میانگین متحرک را بشکند.

۳- سپس سقف یا کف روند تست میشود و بعد دومین حرکت برگشتی شکل میگیرد.

این حرکت دوم در روند صعودی میتواند در قالب سقف بالاتر، سقف دوقلو، سقف پایینتر باشد. و در روند نزولی در قالب کف پایینتر، کف دوقلو و کف بالاتر میباشد).

۴-دومین حرکت برگشتی آنقدر ادامه میابد تا اینکه همه به این نتیجه برسند که روند برگشته است.

پس در ابتدا باید یک روند بر روی صفحه داشته باشیم.

سپس یک حرکت قوی در جهت مخالف شکل بگیرد که خط روند ماژور را بشکند و در آنطرف میانگین متحرک قرار بگیرد.

سپس روند باید ادامه یابد و سقف یا کف روند را تست کنیم. سپس مجددا بازار باید برگردد.

برای مثال یک روند صعودی داریم که در جهت نزولی شکسته شده است.

سپس معامله گران منتظر هستند که حرکت صعودی بعدی شکل بگیرد.

اگر بعد از تست کردن سقف، بازار برگردد، آنگاه تست موفق بوده و معامله گران شک میکنند که شاید روند در حال برگشت است.

سپس این حرکت برگشتی باید آنقدر قوی باشد که معامله گران باور کنند که بازار در روند نزولی قرار گرفته است.

اگر حرکت برگشتی در قالب یک اسپایک نزولی قوی باشد و چند شمع نزولی بزرگ هم داشته باشد، آنگاه همه بازار را در قالب روند نزولی میبینند.

اما معمولا بازار در یک کانال نزولی عریض قرار میگیرد که به اندازه ۵۰ شمع و یا بیشتر ادامه میابد. پس شکل گیری روند نزولی واضح نمیباشد.

برخی معامله گران فکر میکنند که وارد دامنه معاملاتی شده ایم، که اکثر اوقات این حالت رخ میدهد.

پس وقتی یک اسپایک نزولی قوی شکل نمیگیرد، معمولا بنظر میرسد که روند نزولی شکل نگرفته است تا اینکه چند شمع و مجموعه ای از سقف ها و کف های پایینتر شکل بگیرد.

اما در چنین حالتی معمولا بازار خیلی پایین رفته است و از سقف بازار خیلی دور شده است. پس احتمالا چیز زیادی از روند نزولی باقی نمانده است.

برگشت روند ماژور

تقریبا تمام الگوهای برگشت روند ماژور با شکست خط روند و سپس برگشت آغاز میشوند.

و در نهایت وقتی برگشت روند را داشته باشیم، آنگاه خط روند شکسته میشود.

برای مثال روند صعودی داریم و بعد الگوی سر و شانه شکل میگیرد و روند صعودی به پایان میرسد.

در این حالت، حرکت نزولی که بعد از سر شکل میگیرد، معمولا خط روند مربوط به روند صعودی کلی را میشکند.

سپس خریداران، این حرکت نزولی را در نزدیکی پولبک به شانه چپ میخرند تا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو تشکیل بدهند.

وقتی قیمتها از شانه چپ شروع به افزایش کردند و تا سر افزایش داشتند، بسیاری از فروشندگان فروختند.

و حالا که بازار مجدد در حال رشد است، این فروشندگان سودگیری میکنند چون ممکن است که بازار واردِ دامنه اصلاحی شده باشد و یا الگوی پرچم تغییر روند چیست؟ صعودی-کف دوقلو شکل داده باشد.

شانه راست، همان پولبک به نقطه شکست است. پس ستاپ مناسبی برای فروش در سقف پایینتر است.

برای فروشندگان بتوانند در جهت مخالف روند معامله کنند، باید خط روند شکسته شود.

چون نشاندهنده شکست روند و شروع احتمالیِ برگشت روند ماژور میباشد.

همچنین خریدارانی که در سقف قبلی(سر) خریدند، منتظر هستند که یک گام صعودی دیگر شکل بگیرد.

و با وجود حرکت نزولی بعد ازسر، همچنان پوزیشن خود را نگه میدارند.

اما وقتی میبینند که این حرکت نزولی قوی بوده و در زیر خط روند قرار گرفته است، آنگاه از صعودِ بعدی استفاده میکنند تا با ضرر کم خارج شوند.

پس هم خریداران و هم فروشندگان در حال فروش هستند و این باعث میشود که بازار پایینتر برود و سقف پایینتر(شانه راست) تشکیل بدهد.

وقتی بازار به خط گردن میرسد، خریداران و فروشندگان به ارزیابی قدرت حرکت نزولی میپردازند.

اگر قدرت آن زیاد باشد، فروشندگان اسکلپ نمیکنند، بلکه معامله خود را نگه میدارند و حتی بیشتر میفروشند چون انتظار دارند که برگشت روند ماژور شکل گرفته باشد(مخصوصا بعد از شکست خط گردن).

خریداران هم قدرت حرکت نزولی را میبینند و تا زمانی که بازار باثبات نشودف نمیفروشند.

در شکل زیر الگوی برگشت روند ماژور را داریم:

1 1024x522 - الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)

اگر بعد از شکست خط روند صعودی، سقف بالاتر شکل بگیرد و روند برگردد، آنگاه معمولا یک سقف پایینتر هم شکل میگیرد تا معامله گران دومین شانس برای فروش را داشته باشند.

در این چارت برگشت روند ماژور با سقف بالاتر و پایینتر را داریم. معمولا بعد از شکست قوی در خط روند، برگشت ماژور شکل میگیرد.

گام نزولی که در شمع ۴ شکل گرفته است، نتوانسته خط روند را بشکند و همچنین نتوانسته پایینتر از کف قبلی قرار بگیرد.

و حتی نتوانسته در زیر میانگین متحرک قرار بگیرد و اصلاحی شده است.

این نشان میدهد که فروشندگان به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند روند صعودی را برای مدت طولانی متوقف کنند.

بعد از شکست خط روند، یک سقف بالاتر در شمع ۶ شکل میگیرد که ستاچ فروش است.

اما چون شکست نزولی در شمع ۴ خیلی قوی نبود، پس حرکت نزولی در شمع ۹ متوقف شده است.

شمع ۹، همان کفِ الگوی پرچم صعودی است که به شکل گوه میباشد. همچنین این شمع، ستاپ خریدِ H4 نیز میباشد.

شمع ۹ و ۵، پرچم صعودی-کف دوقلو را شکل داده اند. این الگو منجر شد که تا شمع ۱۰ افزایش داشته باشیم.

حرکت صعودی تا شمع، مومنتوم ضعیفی دارد و ستاپِ فروشِ L4 است و همچنین الگوی پرچم نزولی به شکل گوه نیز میباشد(که گام صعودی اول قبل از شمع ۹ میباشد).

همچنین شانه راست در الگوی سر و شانه نیز میباشد، اما اکثر الگوهای سر و شانه سقف به نتیجه نمیرسند و تبدیل میشوند به مثلث یا پرچم صعودی(گوه).

در این حالت یک سقف پایینتر بعد از شکست خط روند است که سقف روند را تست کرده است.

الگوی برگشت روند ماژور

گام نزولی که به سمت شمع ۹ شکل گرفته است، به اندازه کافی از خط روند بلندمدت و میانگین متحرک دور شده است.

و کمی هم از کف پایینتر در روند صعودی(شمع ۵) پایینتر رفته است.

این گام نزولی بعد از یک گام نزولی شدید برای برگشت روند(شمع۴) شکل گرفته است.

همچنین به اندازه کافی به خط روند و یا شمع ۸(اولین پولبک در گام نزولی) نزدیک نشده است که بتواند آنها را تست کند.

تمام این موارد نشاندهنده این است که شکست خط روند قوی میباشد. پس به احتمال زیاد حداقل یک گام نزولیِ دیگر داشته باشیم و یا روند برگردد.

خریدارانی که در شمع ۶ و در سقف روند صعودی خریدند، قدرت فروشندگان در شمع ۹ و ضعف خریداران در شمع ۱۰ را دیدند و از پرایس اکشن ناامید شدند.

پس از حرکت صعودی ضعیف که به سمت شمع ۱۰ شکل گرفته است استفاده کردند تا با ضرر کم خارج شوند. و تا وقتی که بازار پایینتر نیاید، نمیخرند.

خط روند (Trendline)

خط روند (به انگلیسی Trendline) خطی است که از بالاترین قیمت‌ها (سقف‌های قیمت) یا پایین‌ترین قیمت‌ها (کف‌های قیمت) رسم می‌شود تا مسیر غالب قیمت را نشان دهد.

خطوط روند، حمایت و مقاومت را در هر بازه زمانی روی نمودار قیمت نمایش می‌دهند.

خطوط روند همچنین نشان‌دهنده مسیر، سرعت قیمت و الگوهای قیمت را در بازه‌های زمانی مختلف هستند.

نکات کلیدی:

  • یک خط روند واحد را می‌توان به یک نمودار اعمال کرد تا تصویر واضح‌تری از روند و سمت و سوی قیمت به دست آید.
  • خطوط روند را می‌توان به کف‌ها و سقف‌های قیمت اعمال کرد تا یک کانال به وجود آید.
  • دوره زمانی تحلیل شده و نقاط دقیقی که جهت رسم خط روند استفاده می‌شوند برای هر معامله‌گر متفاوت هستند.

خطوط روند به شما چه می‌گویند؟

خط روند یکی از مهمترین ابزار استفاده شده در تحلیل تکنیکال است.

به جای نگاه به عملکرد گذشته کسب و کار یا هر مبنای دیگری، تحلیلگران تکنیکال به دنبال روندها در عملکرد قیمت (price action) می‌گردند. خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک می‌کند تا مسیر کنونی قیمت‌های بازار را مشخص کنند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند روند مثل دوست شماست، و تعیین این روند اولین قدم در فرآیند انجام یک معامله خوب است.

برای ایجاد یک خط روند، تحلیلگر باید حداقل دو نقطه روی نمودار قیمت داشته باشد.

برخی تحلیلگران مایلند از بازه‌های زمانی متفاوت مانند یک دقیقه یا پنج دقیقه استفاده کنند. برخی دیگر از تحلیلگران نمودارهای روزانه یا هفتگی را در نظر می‌گیرند.

برخی تحلیلگران زمان را به طور کل کنار می‌گذارند و ترجیح می‌دهند روندها را به جای فواصل زمانی (intervals of time) بر اساس فواصل تیک (tick intervals) بررسی کنند.

آنچه باعث جذابیت و فراگیر شدن استفاده از خطوط روند می‌شود این است که می‌توان از این خطوط صرف‌نظر از بازه، چارچوب، و فاصله زمانی در شناسایی روندها استفاده کرد.

اگر سهام یک شرکت روی 350 تومان معامله می‌شود و سپس در عرض چند روز به سمت 400 تومان و چند هفته دیگر به سمت 450 تومان حرکت کند، تحلیلگر سه نقطه برای ترسیم روی نمودار خواهد داشت که از 350 تومان آغاز و سپس به سمت 400 و 450 تومان حرکت می‌کند.

اگر تحلیلگر خطی بین این سه نقطه قیمت ترسیم کند، این خط روندی صعودی خواهد داشت. خط روند ترسیم شده دارای شیبی مثبت است و بنابراین به تحلیلگر می‌گوید که باید مطابق با مسیر روند خرید کند.

با این وجود، اگر قیمت سهام این شرکت از 350 تومان به 250 تومان برسد، خط روند شیبی منفی خواهد داشت و تحلیلگر باید مطابق با مسیر روند فروش داشته باشد.

ساختار کلی خط روند

خط روندها از وصل کردن پایین‌ترین یا بالاترین نقاط قیمت در نمودار بدست می‌آیند.

خط روند نزولی از وصل کردن سقف‌های قیمت و خط روند صعودی از وصل کردن کف‌های قیمت بدست می‌آید.

خط روند نزولی و صعودی

روند سه جهت دارد

از بعد کلی و به طور ساده، روند جهت حرکت قیمت را در بازار نشان می‌دهد. ولی برای به کارگیری آن می‌بایست تعریف دقیق‌تری را ارائه کنیم.

پیش از هر چیز باید به یاد داشته باشیم که هرگز بازار در یک خط راست و در یک جهت خاص حرکت نمی‌کند. تغییرات بازار به صورت یکسری از حرکات زیگزاگ مشخص می‌شود.

این زیگزاگ‌ها همانند یکسری موج‌های پی در پی می‌باشند که شامل موج‌های صعودی (پیک‌ها یا رالی‌ها) و موج‌های نزولی (حفره‌ها) می‌باشند.

برآیند حرکات این موج‌های صعودی و نزولی روند بازار را تشکیل می‌دهد که شامل روندهای صعودی و نزولی و خنثی می‌باشد.

روند صعودی به عنوان یکسری از موج‌ها و حفره‌های بالارونده تعریف می‌شود و روند نزولی برخلاف آن از موج‌ها و حفره‌های پایین رونده تشکیل شده و روند خثی شامل موج‌ها و حفره‌هایی است که جهت مستقیم دارند.

همان‌طور که ذکر شد به طور واضح سه روند صعودی، نزولی و خنثی داریم.

اکثر مردم فکر می‌کنند که بازار یا صعودی است یا نزولی ولی در حقیقت بازار در سه جهت حرکت می‌کند: صعودی، نزولی و خنثی.

تشخیص تفاوت این سه نوع روند بسیار مهم است. زیرا در بهترین برآورد حداقل در یک‌سوم مواقع قیمت‌ها روند خنثی یا افقی به خود می‌گیرند.

روند خنثی نمایانگر مساوی بودن عرضه و تقاضا در یک دورة زمانی می‌باشد تغییر روند چیست؟ بدین معنی که نیروی عرضه و تقاضا به یک تعادل نسبی رسیده‌اند (در نظریه داو این الگو به عنوان «خط» نامیده شد).

اگرچه ما تعریف «روند خنثی» را به بازار بدون تغییر نسبت دادیم اما بهتر است که از آن به عنوان بازار بدون روند نام ببریم.

شکل روندها در تحلیل تکنیکال

اکثر ابزارها و سیستم‌های تکنیکی ذاتاً به دنبال یافتن روند هستند که بدین معنی است که اساساً برای بازاری تعریف شده‌اند که در جهت بالا و پایین حرکت می‌کنند.

آنها عموماً وقتی بازار در حالت بدون روند قرار دارد بسیار بد کار می‌کنند یا حتی اصلاً کار نمی‌کنند. نمی‌توان این حالت را یک مشکل در بازار یا سیستم نامید بلکه اشکال در کسانی است که اصرار دارند تا از این ابزارها در چنین موقعیت‌هایی (بدون روند) استفاده کنند درحالی‌که این ابزارها اصولاً برای چنین شرایطی طراحی نشده‌اند.

سه انتخاب کلی برای هر معامله‌گری وجود دارد ـ وارد بازار شود (خرید) ـ از بازار خارج شود (فروش) یا اینکه نظاره‌گر بازار باشد.

زمانی که بازار رو به رشد است خرید ارجح است. وقتی بازار در حال نزول و افت است، دومین انتخاب یعنی فروش درست‌تر به نظر می‌رسد و در وضعیت خنثی بازار، عاقلانه‌ترین کار بیرون رفتن و نظاره کردن بازار است.

روندها به سه دسته تقسیم می‌شوند

علاوه بر اینکه روند دارای سه جهت می‌باشد به سه دسته نیز تقسیم می‌شود:

در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد که در فعل و انفعال با یکدیگر هستند و روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت را در بر می‌گیرند گرفته تا روندهای بسیار بلندمدت 50 تا 100 ساله.

هرچند غالب تحلیل‌گران به وجود سه دسته روند اصلی اعتقاد دارند اما قطعاً ابهاماتی در مورد تعاریف مختلف تحلیل‌گران از هر روند وجود دارد.

به عنوان مثال داو روند یکساله یا بیشتر را روند بزرگ نامیده است. داو مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه می‌دانست و هر روند کمتر از سه هفته را نیز روند کوتاه می‌نامید.

هر روند (از کوتاه تا بلند ملدت) قسمتی از روند بزرگ‌تر را تشکیل می‌دهد.

هر روند می‌تواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب شود. برای مثال روند متوسط می‌تواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامة مسیر صعودی خود، در حدود یک یا دو ماه خود را تصحیح می‌کند.

این روند تصحیح نیز می‌تواند خود شامل روندهای کوتاه‌مدت‌تر که همان موج‌های صعود و نزولی کوتاه‌مدت هستند باشد.

رسیدن به یک اجماع کلی درباره روند تقریباً غیرممکن است زیرا معامله‌گران برداشت‌های متفاوتی از یک روند دارند.

برای معامله‌گران بلندمدت حرکت قیمت در چند روز یا چند هفته شاید بی‌اهمیت باشد ولی برای کسانی که قصد انجام معاملات کوتاه‌مدت دارند حرکات قیمت در دو یا سه روز روند اصلی را تشکیل می‌دهد.

به بیان کلی اکثر روش‌هایی که بر اساس تعقیب روند کار می‌کنند بر روند متوسط که اغلب چندین ماه طول می‌کشد تأکید بیشتری دارند. از روند کوتاه‌مدت می‌توان برای تنظیم زمان ورود و خروج از بازار استفاده کرد. در یک روند متوسط صعودی روندهای کوتاه‌مدت کاهشی فرصت خوبی برای ورود به بازار می‌باشند.

مثال‌هایی واقعی از خط روند

استفاده از خطوط روند نسبتا آسان است.

معامله‌گر فقط باید نمودار قیمت (شامل قیمت‌های باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایین‌ترین) را در نمودار داشته باشد. امروزه نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال نمودارها را در انواع مختلف (نمودار شمعی، نمودار خطی، نمودار میله‌ای و…) نمایش می‌دهند.

در تصویر زیر نمودار قیمت سهام ایران خودرو را می‌بینید که خط روند صعودی (خط آبی) روی آن رسم شده است.

خط روند صعودی

این خط روند مسیر صعودی سهام ایران خودرو را نشان می‌دهد و می‌توان آن خط را به عنوان یک سطح حمایت در نظر گرفت.

در این مورد، معامله‌گر ممکن است ترجیح دهد که نزدیک به خط روند خرید خود را انجام دهد و برای مدتی طولانی این موقعیت معاملاتی را حفظ کند.

اگر عملکرد قیمت خط قیمت را شکسته و پایین‌تر رود، معامله‌گر می‌تواند آن را به عنوان سیگنالی برای بستن موقعیت (یعنی فروش) در نظر بگیرد. این امر به معامله‌گر اجازه می‌دهد مطابق روند معامله کند و هنگامی که روندی که دنبال می‌کند شروع به ضعیف شدن کرده از معامله خرید خارج شود.

خطوط روند البته بستگی زیادی به بازه زمانی دارند. در مثال بالا، معامله‌گر احتیاجی به ترسیم مداوم و چندباره خط روند ندارد. با این حال، در مقیاس زمانی دقیقه، ممکن است خطوط روند متفاوتی بتوان رسم کرد و معامله‌ها احتیاج به تنظیم مجدد و قاعده‌مند داشته باشند.

نمودار زیر خط روند نزولی در نمودار سهام پارس خودرو را نمایش می‌دهد:

خط روند پارس خودرو

فیلم آموزش رسم خط روند

در این ویدئو، نحوه رسم خط روند بصورت کاربردی به شما آموزش داده می‌شود.

به این ترتیب یاد گرفتید چطور خط روند را در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال رسم کنید.

اعتبار خط روند چگونه سنجیده می‌شود؟

اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی می‌کنیم:

1.شیب خط روند: هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.

2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.

3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم: در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.

4. بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.

برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند.

تفاوت بین خطوط روند و کانال‌ها

بر یک نمودار بیش از یک خط روند را می‌توان اعمال کرد.

معامله‌گران معمولا برای ایجاد کانال خط روندی برای اتصال قیمت‌های بالا و همچنین خط روندی برای اتصال قیمت‌های پایین رسم می‌کنند. کانال می‌تواند هم حمایت و هم مقاومت را برای بازه زمانی مورد بررسی مشخص کند.

مشابه با خط روند واحد، معامله گران به دنبال رشد و افت ناگهانی قیمت یا شکست هستند تا وقتی قیمت به خارج از کانال رسید، متناسب به جهت حرکت قیمت، معامله خود را انجام دهد. نقطه شکست کانال می‌تواند به عنوان نقطه خروج یا نقطه ورود استفاده شود.

محدودیت‌های خط روند

خطوط روند محدودیت‌هایی مشابه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال دارند.

هرگاه داده قیمت بیشتری در نمودار اضافه شود، خطوط روند نیز باید دوباره تنظیم شوند.

یک خط روند گاهی برای مدتی طولانی ادامه پیدا می‌کند و قیمت به اندازه کافی از آن فاصله خواهد گرفت و از این رو نیاز به بروزرسانی دارد. علاوه بر این، معامله‌گران اغلب نقاط داده متفاوتی را برای اتصال انتخاب می‌کنند.

ممکن است خط روندی که توسط یک معامله‌گر رسم شده، توسط معامله‌گران دیگر به شکل دیگری مشاهده شود.

به عنوان مثال، برخی معامله‌گران در یک بازه از کف‌های قیمت استفاده می‌کنند درحالیکه دیگران ممکن است از پایین‌ترین قیمت بسته شدن در یک دوره زمانی استفاده کنند.

نکته آخر این است که خطوط روند اعمال شده بر چارچوب‌های زمانی کوچکتر می‌توانند به حجم حساس باشند. یک خط روند که در طول ان حجم قیمت پایینی وجود داشته، ممکن است به سادگی و هرگاه حجم در طول یک بازه معاملاتی بالا رفت شکسته شود.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژه‌های اقتصادی و مالی را ببینید .

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

روند در تحلیل تکنیکال چیست؟

روند در تحلیل تکنیکال چیست؟

روند در تحلیل تکنیکال به جهت حرکت کلی بازار یا قیمت یک دارایی اطلاق می‌گردد. روند در تحلیل تکنیکال را با استفاده از خطوط روند (Trendlines) و تغییر روند چیست؟ یا با استفاده از حرکات قیمتی – پرایس اکشن (Price Action) – نشان می‌دهند.

در صورتی که پرایس اکشن نقاط بازگشت قیمتی بالاتر (Higher Swing Highs) و همچنین نقاط بازگشت قیمتی کف بالاتری (Higher Swing Lows) بسازند، نشان‌دهندهٔ یک روند صعودی (Uptrend) بوده و زمانی که نقاط بازگشتی کف پایین‌تر (Lower Swing lows) و نقاط بازگشتی سقف پایین‌تری (Lower Swing Highs) بسازند، نشان‌دهندهٔ یک روند نزولی (Downtrend) می‌باشند.

برای یادگیری بیشتر روند نزولی مقاله آموزشی «روند نزولی در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.

بسیاری از معامله‌گران، معامله در جهت روند اصلی بازار را انتخاب می‌کنند، در حالی که دستهٔ دیگر آن‌ها سعی در شناخت نقاط بازگشتی قیمت (reversals) یا معامله‌گری در جهت عکس روند را دارند.

روندهای صعودی و روندهای نزولی در تمامی بازارها، مانند بازار سهام، اوراق قرضه و بازارهای آتی رخ می‌دهند. می‌توان روندها را در اطلاعاتی مانند اطلاعات اقتصادی ماهانه نیز مشاهده کرد، جایی که این اعداد ماه‌به‌ماه حرکتی صعودی یا نزولی دارند.
نکات کلیدی:

  • روند، به جهت حرکت کلی قیمت‌ها در یک بازار، دارایی و یا یک معیار گفته می‌شود.
  • روندهای صعودی را با استفاده از قیمت‌های بالارونده مانند سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر تشخیص می‌دهند.
  • روندهای نزولی را نیز با قیمت‌های پاییین‌رونده مانند سقف‌های پایین‌تر و کف‌های پایین‌تر تشخیص می‌دهند.
  • بسیاری از معامله‌گران، معامله در جهت روند کلی بازار را ترجیح می‌دهند و سعی در کسب سود از ادامهٔ حرکت این روند دارند.
  • پرایس اکشن، خطوط روند و اندیکاتورهای تکنیکالی، همگی ابزارهایی هستند که می‌توانند به شما در جهت تشخیص یک روند و همچنین دادن هشدار در مورد بازگشت این روند، کمک کنند.

روندها چگونه کار می‌کنند؟

معامله‌گران می‌توانند از ابزارهای تکنیکال متفاوتی، مانند خطوط روند، پرایس اکشن، و همچنین اندیکاتورهای تکنیکالی استفاده کنند. برای مثال، باید بدانید که خطوط روند، به شما جهت حرکت یک روند را نشان می‌دهند، در حالی که اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) به‌منظور نمایش قدرت یک روند در طی هر نقطه‌ زمانی، طراحی شده است.

یک روند صعودی با افزایش کلی قیمت‌ها مشخص می‌شود. دقت کنید که حرکت بازار، هرگز به‌صورت کامل صعودی نخواهد بود، و ما در طی این مسیر شاهد نوسانات قیمتی خواهیم بود، اما جهت کلی روند بازار باید به سمت بالا باشد تا ما بتوانیم آن را یک روند صعودی در نظر بگیریم.

کف‌های قیمتی (swing lows) اخیر باید از کف‌های قیمتی قبلی بالاتر باشند. همین موضوع در مورد سقف‌های قیمتی (swing highs) هم برقرار است.

زمانی که ساختار شرح داده‌شده شروع به درهم شکستن کند، روند صعودی قدرت حرکتی خود را از دست داده و ممکن است به یک روند نزولی تغییر وضعیت دهد. روندهای نزولی نیز با کف‌ها و سقف‌های قیمتی پایین‌تر شناخته می‌شوند.

زمانی که روند به سمت بالا است، ممکن است معامله‌گران فرض کنند که حرکت صعودی قیمتی، تا زمانی که اطلاعاتی متناقض با اطلاعات کنونی بازار منتشر شوند، ادامه خواهند یافت. از این اطلاعات می‌توان به شکل‌گیری کف‌ها و سقف‌های قیمتی پایین‌تر، شکسته شدن خط روند صعودی تشکیل‌شده و یا تغییر حالت اندیکاتورهای تکنیکالی به وضعیت نزولی (bearish) اشاره کرد. در روندهای صعودی، تمامی معامله‌گران بر روی خرید تمرکز دارند، و برای کسب سود تلاش می‌کنند.

زمانی که روند حالت نزولی به خود می‌گیرد، معامله‌گران بیشتر بر روی فروش تمرکز می‌کنند و تلاش می‌کنند تا ضررهای خود را حداقل کرده یا حتی از این کاهش قیمتی کسب سود کنند.

بیشتر (و نه تمامی) روندهای نزولی در نقاطی، بازگشت را تجربه می‌کنند، بنابراین با ادامهٔ کاهش قیمت‌ها، قیمت‌ها برای خرید جذاب می‌شوند و معامله‌گران بیشتری وارد بازار شده و به خرید می‌پردازند. هجوم معامله‌گران برای خرید نشان‌دهندهٔ شروع یک روند صعودی دوباره باشد.

برای یادگیری بیشتر در مورد نقط بازگشتی مقاله آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.

روندها ممکن است توسط سرمایه‌گذارانی که بر روی تحلیل بنیادی تمرکز کردند، نیز مورد استفاده قرار بگیرد. این شکل از تغییر روند چیست؟ تحلیل بازار به بررسی تغییرات در درآمدها (revenue)، سود کسب‌شده (rarnings)، و یا دیگر معیارهای کسب‌وکاری یا اقتصادی می‌پردازد.

برای مثال، تحلیلگر بنیادی ممکن است به روند شکل‌گرفته در رشد میزان سود به‌ازای هر سهم (Earnings per share – EPS) نگاهی بیندازد.

اگر سود کسب‌شده در تمامی 3 ماهه‌های سال گذشته رشد کرده باشد، این نشان‌دهندهٔ یک روند صعودی خواهد بود. اما اگر سود کسب‌شده در تمامی 3 ماهه‌های سال گذشته افت کرده باشد، نشان‌دهندهٔ یک تغییر روند چیست؟ روند نزولی می‌باشد.

حالتی در بازارها به وجود می‌آید که در آن شاهد هیچ‌گونه روندی نیستیم یا روند کلی اندکی به سمت بالا یا پایین می‌بینیم، به این حالت از بازار، بازار بی‌جهت یا (range – trendless market) اطلاق می‌گردد.

استفاده از خطوط روند

یکی از معمول‌ترین روش‌ها برای تشخیص روندهای بازار، استفاده از خطوط روند می‌باشد، که یک سری از قله‌ها (در روند نزولی) و یا کف‌ها (در روند صعودی) را به یکدیگر متصل می‌کند.

روندهای صعودی یک سری از کف‌های بالاتر (higher lows) را به یکدیگر وصل می‌کنند و یک سطح حمایتی در برابر حرکات قیمتی آینده می‌سازند.

روندهای نزولی یک سری از سقف‌های پایین‌تر (lower highs) را به یکدیگر متصل می‌کنند و یک سطح مقاومتی در برابر حرکات آیندهٔ قیمت می‌سازند. به‌علاوهٔ حمایت‌ها و مقاومت‌ها، این خطوط روندی نشان‌دهندهٔ جهت حرکت کلی روند در بازار می‌باشند.

در حالی که خطوط روندی کار خود را در نشان دادن جهت کلی در بازار به‌خوبی انجام می‌دهند اما معمولاً باید دوباره رسم شوند.

برای مثال، در طی یک روند صعودی، قیمت ممکن است به سطح زیرین خط روند سقوط کند، اما این لزوماً بدین معنی نیست که روند حال حاضر پایان یافته است.

ممکن است قیمت مدتی به حرکت در زیر خط روند ادامه داده و دوباره به سطح بالای آن صعود کند. در چنین مواردی، نیاز است که خط روندی جدید رسم شود تا با اطلاعات پرایس اکشنی جدید هماهنگی داشته باشد.

نباید به خطوط روند به‌صورت خاص برای تشخیص روند بازار، اکتفا کرد. بسیاری از افراد حرفه‌ای در بازار به بررسی حرکات قیمتی، در کنار اطلاعات به‌دست آمده از اندیکاتورهای تکنیکالی به‌منظور یافتن انتهای یک روند، تمایل دارند.

در مثال فوق، افت قیمت به سطحی زیر سطح خط روند، لزوماً صادرکنندهٔ یک سیگنال اشتباه نیست، اما اگر قیمت به سطحی پایین‌تر از نقطهٔ برگشتی کف قبلی خود نزول کرده، و اندیکاتورهای تکنیکالی نیز این مورد را نشان دهند، ممکن است یک بازگشت رخ داده باشد.

مثال‌هایی از روند و خط روند

نمودار زیر نشان‌دهندهٔ خط روندی است که در کنار اندیکاتور RSI، یک روند صعودی قوی را نشان می‌دهند. با این وجود که حرکات قیمت دارای نوسان می‌باشد، اما حرکات کلی قیمتی به سمت بالا می‌باشند.

روند در تحلیل تکنیکال چیست؟

این نمودار نشان‌دهندهٔ خط روندی است که در کنار اندیکاتور RSI، یک روند صعودی قوی را نشان می‌دهند. با این وجود که حرکات قیمت دارای نوسان می‌باشد، اما حرکات کلی قیمتی به سمت بالا می‌باشند.

روند صعودی شروع به از دست دادن قدرت خود کرده و فشار فروش در بازار بیشتر می‌شود. اندیکاتور RSI به سطحی پایین‌تر از 70 نزول می‌کند، که در ادامهٔ آن یک کندل منفی بزرگ شکل می‌گیرد که قیمت را به خط روند رسم شده می‌رساند.

ادامهٔ حرکت نزولی در روز بعد و با شکل‌گیری یک شکاف قیمتی (gap) در زیر خط روند تأیید می‌شود. می‌توانستیم از این سیگنال‌ها برای خروج از موقعیت‌های معاملاتی خرید (long positions) استفاده کنیم، همچنین می‌توانستیم در حین شکل‌گیری این سیگنال‌ها، وارد موقعیت‌های معاملاتی فروش (short positions) شویم.

با ادامهٔ حرکت قیمت به سطوح پایین‌تر، قیمت خریدارانی که علاقه‌مند به خرید می‌باشند را به خود جذب کند. یک خط روند دیگر (که آن را در این نمودار نمایش نداده‌ایم) نیز می‌توانست برای حرکت نزولی ترسیم شود که نفوذ قیمت به آن خط روند در میانه‌های ماه فوریه انجام شده است، جایی که در آن یک کف V شکل، شکل گرفته و قیمت به سمت بالا حرکت کرد.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.

تفاوت بین برگشت و روند معکوس چیست؟

گرایش

البته ، در بورس اوراق بهادار ، یکی از بزرگترین اشتباهاتی که می تواند در عدم تشخیص آنچه واقعاً برگشتی است و تغییر روند ، مرتکب شود. به حدی که می تواند شما را وادار به از دست دادن مقدار زیادی پول در عملیات انجام شده در بازارهای مالی کند. تا جایی که دانستن آن برای شما کاملاً ضروری است تمایز این حرکتهای اساسی در عملیات بازار سهام. این یکی از وظایف اصلی سرمایه گذاران کوچک و متوسط ​​است و از این لحاظ می توانیم به شما کمک می کند این مسئله را اصلاح کنید که می توانید در نمایه خود به عنوان محافظ ارائه دهید.

در وهله اول ، بازگشت در عملیات بازار سهام اساساً شامل یک حرکت موقتی و بیش از همه بسیار دقیق است سودآوری پس انداز بسیار خطرناک است. زیرا در واقع ، بازگشت به عنوان رفتاری درک می شود که در آن بازارهای سهام ، پس از یک سقوط قابل توجه ، افزایش در یک زمان خاص را تجربه می کنند. با این حال ، این صعود بسیار پایدار نیست و با تانگو ، سقوط دوباره اتفاق می افتد. در نتیجه خطر ، موقعیت باز شما در این دوره کاذب افزایش می یابد.

با این حال ، بسیار دشوار است که بفهمیم واقعاً یک ریباند است یا برعکس تغییر در روند ، در این مورد صعودی است. در جایی که لازم خواهد بود نشان دهیم که یک وجود دارد بازیابی واقعی در قیمت گذاری. این یکی از مهمترین کلیدها برای تشخیص حداقل این دو رقم مهم در بورس سهام است. بنابراین به این ترتیب ، بسته به سناریویی که سهام عدالت در آن لحظه دقیق ارائه می دهد ، می توانید با تضمین موفقیت بیشتر تصمیم بگیرید و به خرید یا فروش متمایل شوید.

گزاف گویی: برای معاملات کوتاه مدت

در هر صورت ، ریباندها بیشتر مناسب هستند انجام عملیات بسیار سریع حتی در همان جلسه معاملاتی. از نظر مدت زمان آن نمی توانید آن را به عملیات با شدت بیشتر اختصاص دهید. زیرا در موقعیت های باز بیش از حد خطر می کنید که باعث می شود از این پس پول زیادی از دست بدهید. اگر نمی خواهید بیش از یک اشتباه مرتکب شوید که ممکن است در مقطعی از زندگی پشیمان شوید ، نمی توانید آن را فراموش کنید.

یکی از مهمترین خصوصیات آنچه که به عنوان بازپرداخت شناخته می شود این است که بسیاری از سرمایه گذاران کوچک و متوسط ​​، پس از افت شدید ، فکر می کنند که قیمت سهام در حال حاضر بسیار کاهش یافته است و وقوع آنها را بسیار طبیعی می دانند در انطباق قیمت ها افزایش می یابد. تا جایی که در نظر بگیرید زمان مناسب خرید سهام با قیمت ارزان تر است. تا جایی که از نظر فنی سودآوری عملیات را به همراه داشته باشد.

یک سنت تاریخی طولانی

از این لحاظ ، پیشرفت در عملیات بازار سهام امری سنتی برای توسعه این حرکت مشخص است. جای تعجب نیست که آنها برای دهه هایی که سقوط قابل توجهی ایجاد شده است ، تغییر روند چیست؟ اعمال می شوند در نتیجه سقوط در بازار سهام. زیرا بازپرداخت واکنشی است ، شاید بسیار خشن ، برای این حرکت ها در بازارهای مالی. به طوری که شما آن را واضح تر درک می کنید ، این یک استراتژی بسیار عجیب و غریب برای مطابقت با عرضه و تقاضا است. زیرا آنچه در مورد آن است متوقف کردن لحظه ای جریان فروش عمق معینی است.

از طرف دیگر ، اگر جهش ها در بورس برای چیزی متمایز شود ، به این دلیل است که حرکات بسیار خشن هستند. یعنی ، آنها واکنشهای بسیار اغراق آمیز هستند ، با افزایش قیمت می تواند از سطح 2٪ فراتر رود. جایی که اختلاف بین حداکثر و حداقل قیمت آن بسیار زیاد است. اما به خاطر داشته باشید که این حرکات زمان بسیار کمی به طول می انجامد. زیرا آنها می توانند چند جلسه معاملاتی و در هر صورت حداکثر دو هفته بیشتر به عنوان محدودیت برای بلوغ آنها ادامه داشته باشند. دوره ای که می توانید تحت یک جریان کاملاً سرسخت کار کنید و این می تواند به شما کمک کند عملیات سودآوری را با هدف کوتاه مدت انجام دهید.

تغییر روند چیست؟

اداره

از طرف دیگر ، یک رقم کاملاً مخالف دیگر نیز وجود دارد و آن چیزی نیست جز تغییر روند. خوب ، این حرکت هیچ ارتباطی با ریباند در بازارهای مالی ندارد. زیرا تنوعی با شدت بسیار بیشتر است در رابطه با مدت زمان تغییر روند چیست؟ آن همانطور که از تجربه خود می دانید ، تغییر در روند می تواند سالها طول بکشد. وقتی این سناریو اتفاق می افتد ، وقت آن است که موقعیت هایی را در بورس سهام بدست آوریم ، حتی از رویکردهای بسیار تهاجمی برای سودآوری عملیات.

هنگامی که یک چرخش کم و بیش خشونت آمیز در یک جهت یا جهت دیگر رخ می دهد ، یکی از کلیدهای تشخیص اینکه ما با تغییر روند روبرو هستیم. این حرکات با افزایش قابل توجهی از نظر همراه است حجم قرارداد. تا جایی که برای سرمایه گذاران کوچک و متوسط ​​بسیار جذاب است. روش دیگر برای شناسایی این تغییرات قیمت از طریق ارقامی که در تجزیه و تحلیل فنی وجود دارد ، تحقق می یابد. به عنوان مثال ، از طریق شمع به عنوان یکی از نمایندگی ترین.

تغییر قیمت چیست؟

البته ، رو به بالا است ، یکی از مطلوب ترین حرکات برای منافع شخصی شماست. زیرا این بدان معنی است که پول وارد دارایی امنیتی یا مالی مربوط می شود. این بدان معنی است که شما می توانید موقعیت های آنها را وارد کنید بدون خطرات بیش از حد و با توانایی بالایی در ارزیابی مجدد آن. حالت شدید با آنچه افزایش آزاد نامیده می شود نشان داده می شود. به عبارت دیگر ، دیگر هیچ مقاومت در پیش نخواهد بود و تمام مسیر آزاد را در پیش دارد. این یک شرایط ایده آل برای سرمایه گذاری شما در بازارهای سهام است.

در مورد مدت زمان این حرکات باید توجه داشت که همیشه یکسان نیست. اما برعکس ، این به یک سری دیگر از متغیرها بستگی دارد که با قیمت دارایی های مالی ارتباط نزدیک دارند. از چند سال به یک دوره طولانی که حتی می تواند تقریباً به یک دهه برسد که موقعیت های خریدار آنها به فروشندگان تحمیل می شوند. علاقه خاصی به خرید سهام آنها وجود دارد و این به معنی افزایش تدریجی قیمت سهام آنها است. در وهله اول ، به روشی خشن از نظر شدت آن ، به تدریج پیشرفت ها را تعدیل کنید. حتی با تصحیح گاه به گاه قیمت.

لحظه هایی برای ورود به بازارها

خرید

در هر صورت ، استراتژی سرمایه گذاری در هر یک از این دو سیستم مدیریت سهام متفاوت خواهد بود. زیرا در واقع ، در حالی که عملیات تولید شده در جهش انجام می شود آنها باید بسیار کوتاه باشند، حتی در همان جلسه تغییر روند چیست؟ معاملات انجام شده است. در حالی که برعکس ، در تغییرات روند همیشه توصیه می شود که عملیات در میان مدت و بلند مدت رسمی شود. به طوری که از این طریق می توان بخش عمده ای از افزایش در بازارهای مالی را جمع آوری کرد. بالاتر از سایر ملاحظات فنی و حتی از دیدگاه اساسی.

در نتیجه این اقدامات ، شکی نیست که مدیریت سبد اوراق بهادار تفاوت چشمگیری خواهد داشت. با یک برخورد متفاوت ، هم در حفظ سرمایه گذاری و هم برای حل مهلت های ورود و خروج در دارایی های مالی مورد نیاز. اگر این قوانین را رعایت کنید مطمئناً در عملیاتی که از این به بعد انجام می دهید موفقیت بیشتری خواهید داشت. بیش از هر چیز در a منعکس خواهد شد بهینه سازی سود سرمایه که می تواند توسط سرمایه گذاران کوچک و متوسط ​​بدست آید.

مدیریت دارایی های مالی

اداره

از سوی دیگر. همچنین لازم است ارزیابی شود که نه تنها مدت زمان تحت تأثیر این مدیریت بسیار خاص در پرتفوی اوراق بهادار است. زیرا استراتژی ها چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا کاملاً متفاوت هستند. زیرا در یک بازگشت ، قبل از هر چیز دیگری ، شما باید این کار را انجام دهید اولویت بندی سودآوری عملیات است بالاتر از ملاحظات دیگر. در حالی که برعکس ، در تغییرات روند ، ایمنی هدف سرمایه گذاران کوچک و متوسط ​​است. تا جایی که می توانند مدت طولانی در موقعیت های باز باشند. این یکی از کلیدهای درک هر دو حرکت است.

همانطور که در این روش مشاهده کردید ، ما در مورد حرکات کاملاً متفاوتی صحبت می کنیم و از بسیاری جهات آنها هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. اگرچه هدف همیشه یکسان خواهد بود ، اما چیزی جز کسب بهترین بازده از سرمایه گذاری های انجام شده نیست. به هر حال ، همان چیزی است که شما از طریق این مدل های مدیریت منحصر به فرد منتظر آن هستید. بنابراین به این ترتیب ، شما در موقعیتی هستید که می توانید از استراتژی سرمایه گذاری یک یا دیگری استفاده کنید. در آن انقضا عملیات ، مشخصات سرمایه گذاری که شما در هر زمان ارائه می دهید یا رشد مورد نظر شما برای حرکت خود در بازارهای سهام در نظر گرفته می شود. تنها در این صورت است که می توانید در دنیای همیشه پیچیده پول موفق شوید. کاری که انجام آن همیشه آسان نیست ، همانطور که خودتان از تجربه خود در بازارهای مالی می دانید.

محتوای مقاله به اصول ما پیوست اخلاق تحریریه. برای گزارش یک خطا کلیک کنید اینجا.

مسیر کامل مقاله: اقتصاد اقتصادی » محصولات مالی » تفاوت بین برگشت و روند معکوس چیست؟

خطوط روند چیست و چطور می‌توانید از آنها استفاده کنید؟

خطوط روند یا خطوط جریان (Trend Line)، همان خطوط کجی هستند که روی نمودارهای قیمت ترسیم می‌شوند. این خطوط با اتصال نقاط مهم نمودار تغییر روند چیست؟ به یکدیگر، تجسم روند حرکات قیمتی و شناسایی روندهای نزولی و صعودی بازار را برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران تسهیل می‌کنند. خطوط روند یکی از بدوی‌ترین ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال (TA) به‌ شمار می‌روند. در نتیجه از آنها در تمامی بازارهای مالی از جمله بازار سهام، بازارهای تبادل ارز مانند Forex و بازارهای رمز ارزی استفاده می‌شود. درواقع، خطوط جریان عملکردی مانند سطوح مقاومت و حمایت دارند، با این تفاوت که به‌جای افقی بودن معمولا زاویه‌دار هستند. در نتیجه، خطوط روند می‌توانند شیب صعودی یا نزولی داشته باشند و هرچه این شیب تندتر باشد، شدت روند نزولی یا صعودی بازار هم بیشتر خواهد بود.

انواع خط روند

به همین ترتیب می‌توان خطوط روند را به دو دسته‌بندی کلی صعودی و نزولی تقسیم کرد. همان‌طور که از نامگذاری آنها مشخص است، یک خط روند صعودی در نمودار از قیمت‌های پایین‌تر به قیمت‌های بالاتر رسم می‌شود و همان‌طور که در شکل زیر مشاهده می‌کنید، حداقل دو نقطه از نمودار قیمت را به یکدیگر متصل می‌کند.

در طرف مقابل، خط روند نزولی قرار دارد که از قیمت‌های بالاتر به قیمت‌های پایین‌تر کشیده شده و مجددا، حداقل دو نقطه از نمودار قیمت را به یکدیگر وصل می‌کند.

بنابراین، اختلاف این دو نوع خط روند تنها در نقاط ابتدایی و انتهایی است که برای ترسیم آنها انتخاب می‌کنید. در ترسیم یک خط روند صعودی از پایین‌ترین نقاط نمودار قیمت، یعنی سایه یا قسمت پایینی نمودارهای شمعی که کف‌های بالاتر یا Higher Low ایجاد کرده‌اند، استفاده می‌شود. در مقابل، خطوط روند نزولی با اتصال بالاترین مقادیر به یکدیگر رسم می‌شوند.

چطور از خطوط روند کمک بگیریم؟

خطوط روند، بسته به سقف و کف‌های نمودار، به سادگی به ما نشان می‌دهند قیمت کجا تلاش کرده از روند صعودی یا نزولی فعلی خارج شود، آن را لمس کرده و مجددا وارد جریان غالب بازار شده است. سپس می‌توانیم با ترسیم امتداد این خط، سعی کنیم سطوح مهم قیمتی آتی را پیش‌بینی کنیم. بخاطر داشته باشید که نمودار قیمت ممکن است بارها خط روند را لمس کند. اما تغییر روند تنها زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت خط روند را شکسته و از آن عبور کند.

خطوط روند در تمامی نمودارهای عددی کاربرد دارند، معمولا برای تحلیل نمودارهای مالی (که براساس قیمت‌های بازار ترسیم می‌شوند) استفاده می‌شوند. به‌علاوه این خطوط دیدگاهی کلی از شرایط عرضه و تقاضا هم برای ما ایجاد می‌کنند.

مسلما، خطوط روند صعودی نشان‌دهنده افزایش فشار خرید (و بیشتر شدن تقاضا از عرضه) هستند. در مقابل خطوط روند نزولی که در مواقع افت پیوسته قیمت‌ها نمایان می‌شوند، از افزایش عرضه نسبت به تقاضا خبر می‌دهند. اگرچه، برای چنین تحلیلی باید حتما حجم معاملات انجام شده را هم در نظر داشته باشید. برای مثال اگر قیمت در حال افزایش باشد، اما در عین‌حال شاهد افت حجم معاملات یا ناچیز بودن آنها هم باشیم نمی‌توان نتیجه گرفت که تقاضا در بازار بالا رفته است.

همان‌طور که اشاره کردیم از تغییر روند چیست؟ خطوط روند برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، که از جمله بدوی‌ترین و مهم‌ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال محسوب می‌شوند، کمک گرفته می‌شود. یک خط روند صعودی، سطوح حمایتی که احتمالا قیمت از آنها کمتر نخواهد شد را به ما نشان می‌دهد. در مقابل یک خط روند نزولی سطوح مقاومتی که قیمت به احتمال زیاد موفق به عبور از آنها نخواهد شد را برای ما مشخص می کند.

به بیان دیگر، تنها وقتی می‌توان روند بازار را در حال تغییر درنظر گرفت که قیمت از سطوح حمایت و مقاومت تعیین شده پایین‌تر (در یک خط روند صعودی) یا بالاتر (در یک خط روند نزولی) برود. در بسیاری از موارد، وقتی این سطوح قیمتی مهم موفق به جلوگیری از افزایش یا کاهش بیشتر قیمت‌ها نشوند، می‌‌توان بازار را در آستانه تغییر روند درنظر گرفت.

با این وجود، به این نکته هم توجه داشته باشید که تحلیل تکنیکال مبحثی فردی است. در نتیجه تنها یک روش درست برای انجام این کار وجود ندارد و ممکن است هر معامله‌گری روش بخصوص خود را برای ترسیم خطوط روند داشته باشد. بنابراین بهتر است برای کاهش هرچه بیشتر ریسک‌های سرمایه‌گذاری، از ترکیبی از ابزارهای تحلیل تکنیکال و روش‌های تکمیلی مانند تحلیل بنیادی هم استفاده کنید.

چطور خطوط روند معتبر ترسیم کنیم؟

از نظر فنی، خطوط روند می‌توانند با اتصال هر دو نقطه از نمودار قیمت هم ترسیم شوند. هرچند، بیشتر تحلیل‌گران تکنیکال و فعالان بازار معتقدند استفاده از سه‌ نقطه یا تغییر روند چیست؟ بیشتر در ترسیم خط روند باعث می‌شود بتوانید روی اعتبار آن حساب کنید. البته در برخی مواقع می‌توان از دو نقطه هم برای ترسیم یک خط روند احتمالی کمک گرفت و از نقطه سوم (که در آینده و جلوتر از نمودار قیمت قرار دارد) برای سنجش میزان اعتبار آن استفاده کرد.

وقتی نمودار قیمت سه بار یا بیشتر خط روند را بدون عبور از آن لمس کند، می‌توان خط روند ترسیم شده را معتبر درنظر گرفت. لمس چندباره تغییر روند چیست؟ خط روند بدون شکستن آن به ما نشان می‌دهد که خط ترسیم شده تنها یک اتفاق تصادفی ناشی از نوسانات قیمت نیست و جهت حرکت واقعی بازار را نشان می‌دهد.

مقیاس را فراموش نکنید!

در ترسیم خطوط روند بازار، علاوه بر انتخاب تعداد کافی از نقاط برای داشتن خط روندی معتبر، در نظر داشتن تنظیمات صحیح هم از اهمیت بسیاری برخوردار است. یکی از مهم‌ترین این تنظیمات، مقیاس یا Scale آن است. در بازارهای مالی، منظور از مقیاس نحوه نمایش قیمت‌ها در نمودار است. مقیاس‌های حسابی (Arithmetic) و نیمه‌لگاریتمی (Semi-log) دو تا از محبوب‌ترین و رایج‌ترین مقیاس‌های مورد استفاده در نمودارهای قیمت به شمار می‌روند. در نمودارهای ترسیم شده با مقیاس حسابی، تغییرات قیمت به‌صورت یکسان و عددی در محور عمودی نمایش داده می‌شود. در مقابل، در نمودارهای نیمه‌لگاریتمی، تغییرات قیمت به‌صورت درصدی به نمایش در می‌آید.

بگذارید با یک مثال منظور را کمی بهتر توضیح دهیم. در نمودارهای حسابی تغییر قیمت از 5 تا 10 دلار دقیقا به‌اندازه اختلاف قیمت 120 تا 125 دلار باعث بالا رفتن نمودار می‌شود. اما در نمودارهای نیمه‌لگاریتمی، افزایش قیمت 100% (یعنی از 5 تا 10 دلار) بسیار بزرگ‌تر از اختلاف قیمت 4% از 120 تا 125 دلار نمایش داده می‌شود. به بیان دیگر نقاط سقف و کف نمودارهای قیمت بسته به مقیاس آنها می‌تواند متفاوت باشد. به همین هم دلیل توصیه می‌کنیم همواره در هنگام ترسیم خطوط روند روی نمودارهای قیمت، به مقیاس آن هم توجه داشته باشید.

جمع‌بندی

با آن که خطوط روند از جمله مفید‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب می‌شوند، از خطا و اشتباه مصون نیستند و نمی‌توانید کاملا تصمیم‌گیری خود را بر مبنی آنها انجام دهید. خطوط روند هر معامله‌گر با دیگری تفاوت دارند و این امری کاملا عادی است. نقاطی که برای ترسیم خط روند انتخاب می‌کنید، تاثیر قابل‌توجهی بر میزان دقت آنها در نمایش سیکل‌های بازار و روند واقعی قیمت‌ها دارد. برای مثال، برخی تحلیل‌گران در ترسیم خطوط روند تنها به بدنه شمع‌های نمودار توجه دارند و سایه‌ها را نادیده می‌گیرند. در صورتی که برخی دیگر حتما در ترسیم خطوط روند، انتهای سایه‌های شمع‌ها را هم در نظر می‌گیرند.

بنابراین بهتر است برای تصمیم‌گیری از خطوط روند در کنار سایر اندیکاتورها و ابزارهای تحلیلی تکنیکال از جمله ابرهای ایچیموکو، باند بولینگر، شاخص MACD، شاخص RSI تصادفی و RSI و خطوط میانگین متحرک هم استفاده کنید. اکر دوست دارید با این اندیکاتورها بیشتر آشنا شوید، می‌توانید به این مقاله رجوع کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.