تحلیل زمانی چیست؟


این تغییرات در بازه های زمانی را تایم فریم می گویند. تغییرات قیمت در یک روز را تایم فریم روزانه و تغییرات قیمت در یک هفته را تایم فریم هفتگی می گویند.

تعیین چارچوب زمانی (تایم فریم)

تعیین چارچوب زمانی (تایم فریم) برای تحلیل گر تکنیکالی همانند تعیین نقطه ورود ٬ تعیین حد سود و تعیین حد ضرر از اجزای اصلی تشکیل دهنده یک استراتژی معاملاتی می باشد.

برای معامله گری که بنیادی کار است استفاده از تایم فریم معنایی ندارد چون این چارچوب ها در نمودار تحلیل زمانی چیست؟ های تکنیکالی سهم معنا پیدا می کنند. اگر با تحلیل تکنیکال آشنا باشید به احتمال زیاد قبلا این واژه به گوشتان خورده است.

تایم فریم چیست؟

سهمی را در نظر بگیرید که امروز صبح ساعت ۹ قیمتش با ۱۵۰ تومان باز شد و ساعت ۱۲:۳۰ با قیمت ۱۵۸ تومان بسته شد. در این مثال ما تغییرات قیمت سهم در یک روز را در نظر گرفته ایم. یا سهم دیگری را در نظر بگیرید که ساعت ۹ صبح قیمت ۱۵۰ بود و ساعت ۱۰ صبح ۱۵۳ تومان شد. در حالت دوم تغییرات قیمت در یک ساعت را اندازه گرفته ایم.

این تغییرات در بازه های زمانی را تایم فریم می گویند. تغییرات قیمت در یک روز را تایم فریم روزانه و تغییرات قیمت در یک هفته را تایم فریم هفتگی می گویند.

تایم فریم را در نرم افزار های تحلیل تکنیکال می توان در حالت های مختلفی از یک دقیقه تا یک ماه تنظیم کرد. برای درک بهتر این موضوع بعد از خواندن کامل مطلب بر رو لینک مقابل سهم خودرو کلیک کنید. صفحه نمودار این سهم برایتان باز خواهد شد. در تصویر زیر محل تعیین تایم فریم با فلش سبز برایتان مشخص شده شده است. در این تصویر که شما مشاهده می کنید هر کندل نمایانگر تغییرات قیمت سهم در یک روز است. با تغییر تایم فریم به هفتگی هر کندل نمایانگر تغییرات قیمت در کل طول یک هفته است.

تایم فریم روزانه سهم خودرو

تایم فریم روزانه سهم خودرو

این صفحه را باز کنید و نمودار سهم را در تایم فریم های مختلف بررسی کنید تا این مفهوم را بهتر درک کنید.

خواندن این مطلب می تواند برایتان مفید باشد: تحلیل تکنیکال چیست؟

چه تایم فریمی ( چارچوب زمانی ) برای معامله گری بهتر است؟

تایم فریم خوب برای یک معامله گر بر اساس استراتژی معاملاتی و زمانی که می تواند برای معامله گری صرف کند تعیین می شود.

یعنی اگر استراتژی معامله گر نوسان گیری باشد و بتواند از ابتدای بازار تا انتهای آن را پای سیستم باشد برای او چارچوب های زمانی پایین تر مناسب است و اگر می خواهد بلند مدتی تر معامله کند مسلما تایم فریم های بالاتر بهتر است.

ولی پیشنهاد ما استفاده از تایم فریم های بالاتر است. با توجه به زمان محدود ۴ ساعتِ معامله گری در بازار ایران و عمق کم بازار تایم فریم های پایین برای معامله گری مناسب نیست و در تایم فریم های پایین مسیر نمودار به راحتی عوض می شود و تحلیل ها بی اعتبار می شوند.

بهتر است از چارچوب زمانی روزانه در تحلیل هایتان استفاده کنید. البته برای اطمینان از حرکت آینده قیمت سهم می توانید چارچوب زمانی هفتگی سهم را نیز بررسی کنید. باید این نکته را در نظر بگیرید که وقتی یک سهم را در تایم فریم هفتگی بررسی می کنید نباید انتظار حرکت قیمت سهم در کوتاه مدت را داشته باشید. هرچقدر تایم فریم بالاتر می رود افق خرید سهم نیز باید بلند مدتی تر باشد.

بارها مشاهده می شود که روند یک سهم در چارچوب زمانی یک ساعته نزولی ولی در چارچوب زمانی روزانه صعودی می باشد و نزول در چارچوب زمانی پایین تر فقط یک اصلاح بوده است.

در بازار های جهانی که زمان خرید و فروش و حجم معاملات بسیار بالاتر از بورس ایران است استفاده از چارچوب های زمانی پایین تر مشکلی ندارد و حتی بسیاری از معامله گران تکنیکالی نفت آن را در تایم فریم های پایین برای نوسان گیری بررسی می کنند. ولی دربازار ایران بهتر است از تایم فریم روزانه استفاده کنید.

تحلیل زمانی حساب های دریافتنی


تحلیل زمانی حساب های دریافتنی چیست؟

تحلیل زمانی حساب های دریافتنی ابزاری مدیریتی است که توسط حسابداران برای ارزیابی حساب های دریافتنی و شناسایی بی نظمی های موجود استفاده می شود. روش تحلیل زمانی، مطالبات را براساس موعد پرداخت دسته بندی میکند، تا بتوان تعیین کرد کدام مشتری ها به واحد وصول مطالبات ارجاع شوند و چه کسی پیگیری فاکتورها را انجام دهد.

Accounts Receivable

تحلیل زمانی حساب های دریافتنی، مشتریان بدهکار و یادداشت های اعتباری را بر اساس محدوده زمانی؛ مانند موعد پرداخت ۳۰ روزه، سررسید ۶۰-۳۱ روزه و سررسید ۹۰-۶۱ روزه، طبقه بندی میکند. گزارش تحلیل زمانی هر فاکتور را بر اساس تاریخ و شماره تجزیه میکند. مدیریت از این اطلاعات برای تعیین سلامتی مالی شرکت استفاده می کند و بررسی می کند آیا شرکت ریسک اعتباری بیشتری نسبت به آنچه میتواند از عهده آن برآید، انجام می دهد.


چگونگی بهره برداری مدیریت، از تحلیل زمانی حساب های دریافتنی

در زیر چند روش برای استفاده مدیریت شرکت از گزارش تحلیل زمانی حساب های دریافتنی وجود دارد:


شیوه های وصول مطالبات

یکی از مواردی که مدیریت می تواند از تحلیل زمانی حساب های دریافتنی استفاده کند، تعیین اثربخشی آئین وصول مطالبات شرکت است. اگر گزارش تحلیل زمانی بسیاری از مطالبات قدیمی را نشان دهد، به این معنی است که شیوه های وصول مطالبات شرکت ضعیف است.

برخی از مشتری ها تمایل ندارند که فاکتورهای خود را در موعد مقرر پرداخت نمایند و ممکن است منتظر یادآوری دوم و سوم فاکتور برای تسویه حساب مانده خود باقی بمانند. اگر برخی از مشتریان برای تسویه حساب تأخیر میکنند ، شرکت باید روش های وصول خود را بررسی کند تا بتواند مطالبات وصول نشده خود را در موعد مقرر پیگیری کند.


ریسک اعتباری

گزارش تحلیل زمانی حساب های دریافتنی می تواند نشان دهد که کدام یک از مشتریان می توانند به یک ریسک اعتباری برای شرکت تبدیل شوند. حساب های دریافتنی قدیمی تر خطر ورشکستگی شرکت، به دلیل ریسک بدهکارانی که ممکن است قادر به پرداخت رقم فاکتور خود نباشند را نشان می دهند.

اگر این گزارش نشان دهد که برخی از مشتریان نسبت به سایرین از پرداخت کنندگان کندتر هستند، احتمالا شرکت باید تصمیم بگیرد سیاست های ارسال صورتحساب خود را بازنگری کند و یا همکاری تجاری خود را با مشتریانی که بطور مداوم در پرداخت ها متأخر هستند، متوقف کند. همچنین ممکن است مدیریت ریسک اعتباری خود را با استانداردهای صنعت مقایسه کند، تا تعیین کند آیا این میزان؛ ریسک اعتباری زیادی را به همراه دارد یا اینکه این ریسک در محدوده مجاز عادی در صنعت خاص است.


ذخیره مطالبات مشکوک الوصول

ممکن است مدیریت از گزارش تحلیل زمانی برای تخمین مطالبات وصول نشدنی بالقوه در طول دوره گزارش، استفاده کند. آنها درصد مقدار واحد پولی فاکتور که معادل مطالبات وصول نشدنی در هر دوره است را ارزیابی میکنند و سپس این درصد را در گزارش های تحلیل زمانی دوره فعلی اعمال می کنند.

به عنوان مثال ، فرض کنید شرکت نمونه XYZ برای دوره ۰ تا ۳۰ روزه، ۱% مطالبات وصول نشدنی و برای دوره ۳۱ تا ۶۰ روزه، ۳% مطالبات وصول شدنی را می پذیرد. در دوره فعلی ، شرکت 100.000 دلار بدهی در یک دوره ی ۰ تا ۳۰ روزه، و ۵۰,۰۰۰ دلار در یک دوره ۳۱ تا ۶۰ گزارش کرده است. این بدین معنا است که ذخیره مطالبات مشکوک الوصول بر اساس محاسبات زیر، ۲,۵۰۰ دلار است:

Accounts Receivable


گزارش های تحلیل زمانی حساب های دریافتنی

گزارش تحلیل زمانی، اطلاعات مربوط به مطالبات خاص را با توجه به قدمت فاکتورها ارائه می دهد. این کار به تیم مدیریت نمای کلی بهتری از سبد دریافتنی های شرکت میدهد. این گزارش فاکتورهای معوق را براساس دوره ای که به تعویق افتاده و پرداخت نشده اند، گروه بندی میکند.


دسته بندی های اصلی گزارش تحلیل زمانی

جاری: صورتحساب هایی که بلافاصله سررسید می شوند.

۰ تا ۳۰ روز: صورتحساب هایی که ظرف مدت ۳۰ روز قابل پرداخت هستند.

۳۱-۶۰ روز: صورتحسابهایی که ۳۱ تا ۶۰ روز از تاریخ موعد خود گذشته باشند.

۶۱- ۹۰ روز: صورتحسابهایی که ۶۱ تا ۹۰ روز از تاریخ موعد خود گذشته باشند.

بیشتر از ۹۰ روز: صورتحسابهایی که بیش از ۹۰ روز از تاریخ موعد خود گذشته باشند.


چگونگی عملکرد گزارش تحلیل زمانی

از گزارش تحلیل زمانی برای نشان دادن فاکتورهای معوق مشتری و تعداد روزهای عقب افتادگی آنها استفاده می شود.
اگر سیاست پرداختی شرکت این است که به مشتریان اجازه دهد که بعد از دریافت محصولات و خدمات هزینه آن ها را بپردازند، گزارش تحلیل زمانی به شرکت اجازه می دهد تا فاکتورها و زمان موعد آنها را پیگیری نماید تا مشتریان به موقع آنها را پرداخت کنند.

گزارش های زمانی کلیه فاکتورهای سررسید شده برای هر مشتری در هنگام گروه بندی بر اساس قدمت فاکتور را هم نشان می دهد. مدیریت شرکت باید یکبار در ماه یک گزارش تحلیلی زمانی تهیه کند تا از فاکتورهایی که به موعد مقرر نزدیک هستند مطلع باشد. سپس می تواند مشتریانی که موعد پرداختشان گذشته است را مطلع سازد.


مشکلات احتمالی در گزارش های تحلیل زمانی حساب های دریافتنی

اگرچه گزارش تحلیل زمانی حساب های دریافتنی به تیم مدیریت کمک می کند تا وضعیت مالی شرکت را بهتر بشناسند، اما بسته به زمان تولید گزارش تحلیل زمانی، ممکن است اطلاعات گمراه کننده ارائه دهد. به عنوان مثال ، اکثر شرکت ها صورتحساب را تا پایان ماه برای مشتریان خود ارسال می کنند و گزارش تحلیل زمانی چندین روز بعد ایجاد می شود. این به این معنی است که این گزارش، فاکتورهای ماه گذشته را به عنوان پرداختنی های معوق نشان میدهد، درحالی که در واقع، بسیاری از آنها بلافاصله کمی پس از تهیه گزارش تحلیل زمانی پرداخت شده اند. همچنین ، تهیه گزارش قبل از پایان ماه ، مطالبات کمتری را نشان می دهد در حالی که در حقیقت ، مطالبات بیشتری برای پرداخت به شرکت وجود دارد. مدیریت باید شرایط اعتباری خود را با دوره گزارش های تحلیل زمانی مطابقت دهد تا بتواند شرح دقیق تری از حسابهای دریافتنی دریافت کند.

بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال کدام است؟

بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال

تایم فریم یا همان بازه زمانی، دوره زمانی است که ما تعیین می کنیم تا کندل های یک دارایی ایجاد شود. به عنوان مثال در تایم فریم روزانه، ما کندل های قیمتی یک ارز دیجیتال را در طول آن روز معاملاتی مشاهده می کنیم و این تایم فریم می تواند چند ساله و یا چند دقیقه ای باشد و این بستگی به استراتژی معاملاتی ما دارد. حال که فهمیدید تایم فریم چیست باید بدانید که بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال کدام است. البته بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال به استراتژی ما وابسته است و نمی توان نظر کلی در مورد بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال در نظر گرفت ولی به صورت کلی می توان گفت که چه تایم فریم هایی برای چه افرادی مناسب ترند یا چه تایم فریم هایی را در چه بازاری استفاد کنیم، می تواند سوددهی به مراتب بیشتری داشته باشد.

بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال

در حقیقت تایم فریم یا دوره تناوب قیمت مدت زمانی است که در طول آن، میله قیمت که همان کندل نام دارد، در نمودار قیمت تشکیل می شود. این بازه زمانی به اطلاعات موجود بستگی دارد؛ برای مثال چنانچه تایم فریم ۵ دقیقه را برای خود انتخاب کنید، هر کندل، نشان دهنده تغییرات قیمت در همان ۵ دقیقه خواهد بود.

با استفاده از تایم فریم یا بازه زمانی می‌ توانید برشی از زمان دلخواه را ملاحظه فرمایید و برای تحلیل و بررسی آن اقدام کنید. رمزارزها در بازار ارزهای دیجیتال محبوبیت بسیاری دارند و چنانچه بتوان ارزهایی مثل بیت کوین و اتریوم را در تایم فریم‌ های کوتاه‌ تر مورد تحلیل قرار داد، دستیابی به بهترین نتیجه بسیار ساده تر خواهد شد.

در صورتی که تمایل دارید در ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین ، اتریوم و … سرمایه گذاری امن کنید و از امتیاز ۱۰ درصد تخفیف کارمزد در معاملات رمزارزها بهره مند شوید، میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید؛

تایم فریم به صورت کلی مقدار ریسک در معامله و مدت زمانی که نیاز است تا نتیجه تحلیل و معامله تریدر معلوم گردد را نمایش می‌ دهد. برای مثال چنانچه یک معامله گر بازه زمانی هفتگی را برای تحلیل انتخاب نماید، ریسک کمتری را به جان می خرد و برای کسب سود بایستی چند هفته صبر کند تا به هدف خود دست یابد، ولی چنانچه تریدری تایم فریم ۱ دقیقه را برگزیند، می‌ تواند نتیجه معامله خود را در چند دقیقه بعد مشاهده نماید. البته باید در نظر داشت که تحلیل در این بازه زمانی و معامله در آن ریسک بالایی به همراه خواهد داشت، لذا هر چقدر در تایم فریم‌ های کمتر خرید و فروش انجام دهید، ریسک به مراتب بیشتری را متحمل شده اید.

با استفاده از تایم فریم‌ ها قابلیت شناسایی سطح‌ های اصلی از جمله حمایت و مقاومت در نمودار وجود دارد. همین طور می توان از آن ها به منظور تایید روندها بهره برد. سطوحی مقاومتی که در تایم فریم ۱ ساله دیده می شود، بسیار بهتر و مهم‌ تر از تایم فریم ۱ دقیقه‌ ای می باشد، چرا که تنها برای چند ساعت یا چند دقیقه معتبر خواهد بود. معامله گری به موفقیت دست پیدا خواهد کرد که بتواند در اوج سود و معاملات خود، تمرکز کافی داشته و با منطق تصمیمی بگیرد و بتواند ریسک خود را مدیریت و کنترل نماید.

شاید به صورت کلی بتوان این طور گفت که استفاده از چند بازه یا تایم فریم می‌ تواند بهترین گزینه باشد؛ به خاطر این که احتمال موفقیت شما افزایش خواهد یافت و از معاملات بی‌ فایده و در خلاف بازار دور می مانید. به احتمال زیاد بر اساس توضیحاتی که ارائه کردیم، متوجه شده اید که معامله گری که در تایم فریم‌ های پایین فعالیت می کند، بایستی از قدرت تصمیم‌ گیری سریعی برخوردار باشد.

ولی آن دسته از افرادی که در بازه زمانی بالاتر فعالیت می کنند، فرصت به مراتب بیشتری در راستایی بررسی داده‌ ها در اختیار دارند. همچنین از دیگر مواردی که باید به آن توجه کنید، رعایت کردن تناسب بین حرکت بازه‌ های زمانی و تطابق دادن پیش‌ بینی‌ ها از حرکت‌ ها در تایم فریم می باشد. در بخش بعدی انواع تایم فریم ها در بازارهای مالی را مورد برررسی قرار داده ایم.

انواع تایم فریم در بازارهای مالی

حال با مفهوم تایم فریم آشنا شدید، در این بخش قصد داریم به معرفی انواع تایم فریم‌ ها در بازارهای مالی اشاره کنیم تا بتوانید مطابق با خصوصیت معامله‌ گری خود، در بازه زمانی مورد نظر برای معامله رمزارزها اقدام نمایید. بر اساس برنامه تریدی که برای خود چیده اید، باید تایم فریم را نیز تعیین فرمایید. اغلب تریدرها معاملات خود را به سه گروه اصلی تقسیم بندی می کنند که به شرح زیر می باشند؛

  1. تایم فریم کوتاه‌ مدت : معاملات در یک روز ایجاد و در همان روز بسته خواهند شد که به این نوع معاملات، معاملات در بازه زمانی کوتاه مدت گفته می شود. در این استراتژی، معامله گر فقط چند ساعت از زمان خود را به معامله می پردازد و ادامه روز را می‌ تواند به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی بپردازد. چنانچه می خواهید این نوع تایم فریم را برای انجام معاملات خود مورد استفاده قرار دهید، بهتر است از بازه‌ های زمانی ۱ و ۴ ساعته و ۱۵ دقیقه‌ ای استفاده نمایید.
  2. تایم فریم میان‌ مدت : به معامله گرانی که از تایم فریم‌ های میان‌ مدت بهره می گیرند، Swing می گویند که به معنای تاب خوردن است! توجه داشته باشید که این استراتژی زمان به مراتب بیشتری را نیاز خواهد داشت. حدودا چند روز تا حداکثر دو هفته. در این بازه زمانی انتظار می‌ رود که ۱۰ تا ۱۵ درصد بازه نوسانی داشته باشند. برای این گروه از افراد تایم فریم‌ های هفتگی، روزانه و ۴ ساعته می تواند گزینه مناسب تری باشد که در بدترین شرایط نیز می‌ توانند از بازه زمانی ۱ ساعته بهره ببرند.
  3. تایم فریم بلندمدت : آن دسته از تریدرهایی که این تایم فریم را مورد استفاده قرار می دهند، به صورت معمول معاملات خود را حداقل تا ۱۵ روز باز می‌ گذارند که این روند می‌ تواند تا چند ماه نیز به طول بی انجامد. این افراد بهتر است از بازه‌ های زمانی ماهانه، هفتگی، روزانه بهره بگیرند که هر معامله حداقل ۳۰ درصد بازدهی مالی را برای معامله گر به همراه خواهد داشت.

انواع تایم فریم در نمودارهای قیمت

  • ۱ دقیقه یا M1 به معنی تغییرات قیمت در طول ۱ دقیقه
  • ۵ دقیقه یا M5 به معنی تغییرات قیمت در طول ۵ دقیقه
  • ۱۵ دقیقه یا M15 به معنی تغییرات قیمت در طول ۱۵ دقیقه
  • ۳۰ دقیقه یا M30 به معنی تغییرات قیمت در طول ۳۰ دقیقه
  • ۱ ساعت یا H1 به معنی تغییرات قیمت در طول ۱ ساعت
  • ۴ ساعت یا H4 به معنی تغییرات قیمت در طول ۴ ساعت
  • ۱ روز یا Daily به معنی تغییرات قیمت در طول ۱ روز
  • ۱ هفته یا Weekly به معنی تغییرات قیمت در طول ۱ هفته
  • ۱ ماه یا Monthly یعنی تغییرات قیمت در طول ۱ ماه

کدام تایم فریم بهتر است؟

یکی از اشتباهاتی که افراد مبتدی در بازار رمزارزها و در زمان معاملات انجام می دهند، انتخاب اشتباه تایم فریم می باشد! آن ها از تایم فریم‌ های کوتاه‌ مدت استفاده می کنند و به علت بی‌ تجربگی، با شکست مواجه می شود که در نهایت به فاصله گرفتن آن ها از بازارهای مالی منتهی می شود. در واقع ساده ترین و بهترین روش برای تشخیص تایم فریم مناسب، رسیدن به این درک است که واقعا چه نوع معامله گری هستید و شخصیت معاملاتی شما به چه صورت است؟ برای مثال این طور فرض کنید که من در تایم فریم هفتگی بهترین عملکرد را از خودم نشان داده ایم و در تایمر فریم‌ های پایین‌ تر قادر نیستم عملکرد مثبتی از خودم نشان دهم.

ولی فرد دیگری از تایم فریم‌ های ۱۵ دقیقه‌ ای و ۱ دقیقه‌ ای بهره می گیرد و بهترین نتیجه را کسب می کند. این دلیل نمی شود که من اگر نمی‌ توانم در بازه زمانی پایین کار کنم، بنابراین ترید برای من مناسب نمی باشد، بلکه هر شخصی استراتژی معاملاتی خود را دارد که باید آن را محترم دانست. برای این که بتوانید خصوصیات معماله گری خود را پیدا کنید، در ابتدای کار می‌ توانید انواع تایم فریم‌ ها را امتحان نمایید و زمانی را برای آزمون خطای این موضوع اختصاص دهید.

انواع معاملات در ارزهای دیجیتال کدام ‌اند؟

معاملات روزانه : در این استراتژی معاملات به صورت روزانه انجام می شوند. آن دسته از افرادی که این نوع معامله را مورد استفاده قرار می دهند، به دنبال دریافت سود در بازه زمانی بسیار کوتاهی هستند. معامله گران روزانه از تایم فریم‌ های ساعتی بهره می گیرند و امکان دارد در ماه بیشتر از ۱۰ بار معامله داشته باشند.

معاملات اسکالپ : کسی که این نوع معاملات را مورد استفاده قرار می دهد، تنها چند ثانیه و یا چند دقیقه وقت خود را به معامله اختصاص می دهد. این روش یکی از بهترین روش‌ های سودآوری به حساب می آید که به مهارت زیادی نیاز دارد. معاملات اسکالپ زمان بالایی از معامله گر خواهد گرفت و روش کار نیز بدین صورت است که تریدر با حجم بالایی از ارز دیجیتال یا سهام و … در نقطه از بازار ورود پیدا می‌ کند و تنها چند دقیقه زمان نیاز خواهد داشت تا از بازار خارج شود.

در مورد این روش باید گفت که به همان اندازه که سود بالایی می توانید با استفاده از آن کسب کنید، ریسک سرمایه گذاری و انجام معامله نیز در آن به شدت بالاست. اگر دوست دارید بدانید اسکالپ تریدینگ چیست و معاملات اسکالپ در ارزهای دیجیتال چگونه است این مطلب به شما کمک می کند.

معاملات مومنتوم یا شتاب حرکت : معامله گری که این نوع معامله را مورد استفاده قرار می دهد، برای خرید ارزهای دیجیتالی اقدام می کند که قیمت آنها صعودی و در حال افزایش است. در واقع او صبر می‌ کند تا ارزهای به اوج قیمتی خود برسند تا آن ها را به فروش برساند. ریسکی که امکان دارد معامله گر را در معرض تهدید قرار دهد، ورود زود هنگام و خروج دیر از بازار می باشد. جالب است بدانید مدت زمانی که این نوع معامله از تریدر می‌ گیرد، تنها چند ساعت در روز است.

هودل کردن : هودل به معنای خرید ارز دیجیتال و نگهداری آن به صورت طولانی مدت است، به صورتی که شما به زمان فروش آن فکر نکنید. از مهم‌ ترین تحلیل‌ ها یعنی تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال روی این استراتژی تاثیرگذاری بالایی دارند. به این منظور که بتوانید در روز معامله سریعی را برای خود انجام دهید، کافی است تا نمودار ۵ دقیقه‌ ای را مشاهده نمایید.

چنانچه این روش را مورد استفاده قرار دادید، بنابراین از روش اسکالپ استفاده کرده اید. چنانچه قصد دارید این روش را پیش بگیرید، به تایم فریم ۱۵ دقیقه‌ ای، ۳۰ دقیقه ای و ۱ ساعته نیاز خواهید داشت. به صورت کلی استفاده از تایم فریم‌ های بالاتر مانند ۴ ساعته، روزانه و هفتگی برای سرمایه‌ گذاری‌ های بلند مدت تر، گزینه های مناسب تری خواهند بود.

تایم فریم مناسب در ارز دیجیتال

معاملات موقعیت : معامله گر در این روش یک دارایی را می خرد و در میان مدت و در طول چند ماه یا چند سال آن را نزد خود نگه می‌ دارد. بازه‌ های زمانی هفتگی و ماهانه برای این نوع معاملات مناسب هستند.

معاملات سوینگ : معامله گران از این نوع معامله در راستای کسب سود در یک رمزارز یا سهام در مدت‌ زمان کوتاه‌ مدت و میان‌ مدت استفاده می‌ نمایند. مدت زمانی که تریدر امکان دارد مشغول انجام معامله باشد، چند روز تا چند هفته است. تحلیل فاندامنتال در این نوع از معاملات بسیار حائز اهمیت است.

عوامل موثر بر انتخاب تایم‌ فریم در معاملات رمزارزها

انتخاب یک تایم‌ فریم به منظور بررسی رفتار قیمت رمزارزها به سبک سرمایه‌ گذاری معامله گران بسیار وابستگی دارد، اما با این وجود یکی از شاخصه‌ هایی که بر انتخاب تایم‌ فریم اثرگذار است، افق زمانی سرمایه‌ گذاری شخص می باشد، برای مثال استراتژی شخصی که افق سرمایه‌ گذاری کوتاه‌ مدت دارد با شخصی که به دنبال سرمایه‌ گذاری بلندمدت است، مطمئنا متفاوت خواهد بود.

بنابراین می توان این طور گفت که این دو نفر تایم‌ فریم یکسانی را انتخاب نمی کنند. در کنار این موضوع عوامل دیگری مثل روش تحلیل، مدیریت ریسک و نگاه افراد به سرمایه‌ گذاری نیز در انتخاب تایم‌ فریم اهمیت بسیاری دارد.

نتیجه گیری و کلام پایانی

در این مطلب یاد گرفتیم که تایم فریم چیست و چه نقشی در مبانی تحلیل تکنیکال ایفا می کند. استفاده از تایم فریم سلیقه‌ ای است و نمی‌ توان قانونی در مورد آن در نظر گرفت که همه افراد باید از این تایم فریم استفاده کنند و سود خوبی را هم به دست آورند. در مسیر تشخیص بهترین تایم فریم برای انجام معاملات خود، حتما به انواع تایم فریم‌ ها توجه کنید و مسیر خود را برای ترید تعیین فرمایید تا در مسیر حرکت، سردرگمی به سراغ شما نیاید.

به صورت خلاصه بهترین روش برای انتخاب تایم‌ فریم مناسب این است که با توجه به خودشناسی که دارید، بهترین گزینه را برگزینید. چنانچه شما فرد صبوری به حساب می آیید و توانایی رصد کردن نمودارهای یک‌ ساعته را دارید، می‌ توانید از آن استفاده نمایید، ولی چنانچه چک کردن یک نمودار یک ساعته از تحمل شما خارج است و شما را برآشفته می کند، بهتر است که نمودار ۱۰ دقیقه‌ ای را ملاحظه کنید، ولی این را از یاد نبرید که برای بررسی روند صعود و یا نزول قیمت یک رمزارز به زمان نیاز دارید و عجله کردن در این مسیر به هیچ عنوان توصیه نمی شود.

همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، موضوع تشخیص بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال را برای شما بررسی کردیم.

اگر بین سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال و بورس ایران گیر کرده اید، مطلب آموزش امواج الیوت پر از نکات جذاب و خواندنی و راهنمایی های ساده برای شماست.

به نظر شما بهترین تایم فریم برای نوسان گیری ارز دیجیتال کدام است؟

تحلیل زمانی در بورس – معرفی ابزارهای تحلیل زمانی

تحلیل زمانی در بورس بر اساس زمان بررسی و سنجیده می شوند. همانطور که می دانید قیمت‌ها و اطلاعات بازارها به عوامل زمانی وابسته هستند و تابع زمان هستند. هنگامی که به این قیمت‌ها روی نمودارها یا تابلوها نگاه می‌کنیم می‌خواهیم از تغییرات آن‌ها در گذشته با خبر شویم. وقتی در بازار سهام، تحلیل تکنیکال قیمت انجام می‌شود، این کار با استفاده از یک مجموعه زمانی (Time Series) انجام می‌شود که قیمت‌ها را در فاصله‌های زمانی مشخص در بازار بورس نشان می‌دهد.

یک تحلیل زمانی در بورس شامل مجموعه‌ای از نقاط داده (قیمت) به شکل فهرست یا گراف و ایندکس است که بر اساس ترتیب زمانی مشخص شده باشند. قیمت‌های سهام بر روی یک مجموعه زمانی ثبت می‌شود و در تحلیل قیمت سهام، رابطه آنها از نظر زمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تحلیل زمانی در بورس

در تحلیل زمانی در بورس به جای قیمت‌ها، این نقاط و اطلاعات زمانی هستند که مورد تحلیل قرار می‌گیرند. این تحلیل با استفاده از سطوح بازگشتی فیبوناچی (Fibonacci retracement levels)، و نقاط زمانی فیبوناچی (Fibonacci Time Zones) انجام می‌شود. هم سطوح بازگشتی و هم نقاط زمانی فیبوناچی بر اساس توالی اعداد فیبوناچی استوار شده است.

در توالی اعداد فیبوناچی هر عددی به سادگی حاصل جمع دو عدد قبل از خود است. 0، 1، 2، 3، 5، 8، 13، 21، 34، 55، 89، 144 و الی بی نهایت. یکی از ویژگی‌های این توالی این است که در آن هر عدد 1.618 برابر بزرگ‌تر از عدد قبلی خود است. این رابطه بین تمام اعداد در این سیستم همان پایه ضریب‌های فیبوناچی است که معامله گران تکنیکال برای تعیین سطوح بازگشتی در بورس از آن استفاده می‌کنند. از این ضریب به عنوان ضریب طلایی فیبوناچی یا معیار فیبوناچی هم یاد می‌شود.

سطوح بازگشتی فیبوناچی

سطوح بازگشتی فیبوناچی خطوط افقی روی نمودار هستند که محل‌های احتمالی حمایت و مقاومت در بازار بورس را مشخص می‌کنند. سطح‌ها با استفاده از دو نقطه بالا و پایین در نمودار تشکیل می‌شوند. هر سطحی با یکی از ضریب‌ها یا درصدهای بالاتر از خود هماهنگ می‌شود.

این خط نشان می‌دهد که چقدر حرکت قبلی قیمت بازگشت داشته است. و اینکه جهت روند یا ترند قبلی به احتمال زیاد ادامه می‌یابد. به هر ترتیب قبل از اینکه این اتفاق بیافتد، ارزش دارایی اغلب به یکی از ضریب‌هایی که در بالا آمده باز می‌گردد.

سطوح بازگشتی فیبوناچی

مقاله آموزش پولبک در بورس | شناسایی pullback را حتما مطالعه کنید

بازگشت یا ریتریسمنت های فیبوناچی یکی از ابزارهای محبوب در میان معامله گران بازار بورس محسوب می‌شوند. در تحلیل تکنیکال، یک بازگشت فیبوناچی با تعیین دو نقطه (اغلب یکی بالا و یکی پایین) روی یک نمودار قیمت سهام ایجاد می‌شود و فاصله‌ی عمودی بین آنها با ضریب‌های کلیدی فیبوناچی 23.6%، 38.2%، 50%، 61.8%، و 100% تقسیم می‌شود. هنگامی که این سطوح مشخص شوند خطوط افقی کشیده شده و برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت احتمالی به کار می‌آیند.

در توضیح این بخش از تحلیل زمانی در بورس باید گفت بازگشت‌های زمانی فیبوناچی بازگشت‌هایی (retracements) هستند که نقاطی در زمان را مشخص می‌کنند که در آن حرکت بازار به احتمال زیاد منجر به توقف یا واژگون شدن یک روند قیمت میشود. آنها در این نقاط که قیمت واژگون می‌شود محدوده بازگشت و حجم بازگشت آن را مشخص می‌کنند.

نقاط زمانی فیبوناچی

در مقدمه این مطلب از تحلیل زمانی در بورس توالی اعداد فیبوناچی را بررسی کردیم. نقاط زمانی فیبوناچی اعمال کردن این توالی بر روی نقاط زمانی است. برای مثال فرض کنید یک تاریخ شروع مثل اول مرداد داریم، این روز اول (0) در نظر گرفته می‌شود. اولین خط عمودی نقطه زمانی فیبوناچی بعد در روز بعد ترسیم می‌شود (1)، خط بعدی دو روز بعد ترسیم می‌شود (2)، بعدی سه روز بعد (3) بعدی پنج روز بعد (5)، بعدی هشت روز بعد و الی آخر.

بعضی از پلتفرم‌های نمودارکشی به شما اجازه می‌دهند که نقطه شروع خود را (0) و اولین نقطه خود را (1) قرار دهید. این یعنی می‌توانید مشخص کنید فاصله(0) تا (1) چه مقدار باشد. عدد بعدی در توالی وابسته به حجم زمانی که در نظر گرفته شده خواهد بود.

نقاط زمانی فیبوناچی

پیشنهاد می کنم مقاله آموزش الگوهای کندل استیک | کندل استیک ژاپنی را مطالعه کنید

نقاط زمانی فیبوناچی در اصل به ما می‌گویند که بعد از هر بالا یا پایین شدنی، یک بالا یا پایین شدن دیگر نیز با فاصله مشخصی از نقطه شروع در بورس اتفاق می‌افتد. نقاط زمانی فیبوناچی هیچ کاری با قیمت ندارند و تنها زمان را نمایش می‌دهند. بنابر این ممکن است نقاط زمانی بالا یا پایین شدن‌های کوچک، و یا بزرگ را نمایان کنند.

از نقاط زمانی فیبوناچی می‌توان برای تایید معاملات یا تحلیل‌ها استفاده کرد. برای مثال، اگر قیمت در حال وارد شدن به یک محدوده حمایت باشد و همزمان در یک نقطه زمانی فیبوناچی هم باشد، و بعد قیمت از محدوده پشتیبانی به بالا حرکت کند، این دو روش یکدیگر را تایید کرده‌اند.

پیشنهاد می‌شود از مقاله کاربردی نمودارهای نقطه و شکل در تحلیل تکنیکال بازدید کنید

تفاوت نقاط زمانی و سطوح بازگشتی

نقاط زمانی فیبوناچی خط های عمودی هستند که دوره‌های زمانی آینده که در آن قیمت می‌تواند افزایش، کاهش یا واژگونی داشته باشد را نمایان می‌کنند. بازگشت‌های فیبوناچی محدوده‌هایی را نمایش می‌دهند که قیمت بعد از یک بالا یا پایین شدن به آنها باز می‌گردد. به این ترتیب بازگشت‌های فیبوناچی قیمت-محور بوده و محدوده‌های حمایت یا مقاومت را بر اساس اعداد فیبوناچی در بازار بورس مشخص می‌کنند. در مقابل نقاط زمانی فقط زمان-محور هستند و تغییرات قیمت را از نظر نقطه زمانی مشخص می‌کنند

نقاط زمانی در بورس از این جهت که شروعی دارند که توسط معامله گر تعیین می‌شود ابزارهایی ذهنی هستند. به عبارت دیگر هیچ نقطه شروع مشخصی ندارند و تحلیل گران تکنیکال با توجه به اطلاعات و باورهای خود نقطه شروع آنها را انتخاب می‌کند. به هر ترتیب اگر این نشانگرها درست تنظیم شده باشند می‌توانند محدوده‌های زمانی که در آنها قیمت ممکن است بالا یا پایین شود را نمایش می‌دهند. اما باز ممکن است این بالا یا پایین شدن بسیار کوچک یا خیلی بزرگ باشد. چرا که نقاط زمانی هیچ اطلاعاتی راجع به درجه‌ی حرکت قیمت ارائه نمی‌دهد.

تفاوت نقاط زمانی و سطوح بازگشتی

استفاده از نشانگر نقاط زمانی به تنهایی توصیه نمی‌شود. بهتر است از آنها در ترکیب با تحلیل ترند و تحلیل کنش قیمت استفاده کرد. به عبارت دیگر از آنها برای تایید یک فرض می‌توان استفاده کرد.

سطوح بازگشتی فیبوناچی پر استفاده ترین ابزار در بین ابزارهای فیبوناچی در بورس محسوب می‌شوند. این تا حدی به خاطر سادگی نسبی آنها و تا حدی هم به خاطر قابل اعمال بودن آنها روی تقریبا هر ابزار معامله گری دیگری است. از آنها می‌توان برای ترسیم خطوط حمایت، شناسایی سطوح مقاومتی، گذاشتن سفارش‌های توقف ضرر، و تعیین قیمت‌های هدف استفاده کرد.

کاربرد ابزارهای فیبوناچی در تحلیل زمانی در بورس

ابزارهای فیبوناچی در نرم افزارهای تریدر کاربردهای زیادی در بازار بورس دارند. ابزارهای مرتبط با تحلیل زمانی در برس شامل دو نوع کلی ابزارهای فیبوناچی می‌شود. این دو ابزار با یکدیگر از نظر فنی یک تفاوت ساده دارند. یکی از آنها برای ترسیم و استفاده نیاز به دو نقطه دارد. دیگری برای ترسیم و استفاده نیاز به سه نقطه دارد. ابزارهای دو نقطه‌ای شامل سه ابزار بازگشت زمانی، اکستنشن، و دوره‌های زمانی می‌شود. در بخش ابزارهای سه‌نقطه ای هم ابزار پروجکشن زمانی وجود دارد. در ادامه به توضیح کارکرد هر یک از این ابزارها می‌پردازیم.

ابزار بازگشت زمانی فیبوناچی

بالاتر راجع به سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل زمانی در بورس توضیحاتی ارائه دادیم. ابزار بازگشت زمانی فیبوناچی کاربرد این مفهوم در نرم افزارهای تریدر است. روش استفاده از ابزار بازگشت زمانی بسیار آسان است. برای این کار کافی است کاربر دو نقطه که اغلب یکی بالا رفتن و یک پایین آمدن در نمودار قیمت‌ها است را انتخاب کنید.

با استفاده از این ابزار سطوح حمایت و مقاومتی قیمت که در اینجا اغلب رو به پایین حرکت می‌کند از نظر تحلیل زمانی در بورس مشخص می‌شود. با استفاده از این ابزار تحلیلگر متوجه می‌شود که یک تغییر یا حرکت در قیمت چقدر بازگشت خواهد داشت. این ابزار با استفاده از ضریب های فیبوناچی به این تحلیل می‌رسد.

ابزار بازگشت زمانی فیبوناچی

با استفاده از این ابزار می‌توان در تغییرات قیمت مقدار بازگشت قیمت را مشخص کرد. استفاده از این ابزار با این فرض که در هر تغییر قیمت دوره‌ی بازگشتی دارد انجام می‌شود.

ابزار خط های اکستنشن زمانی فیبوناچی

سطح اکستنشن (گسترش) فیبوناچی ابزار دیگری از فیبوناچی است که در تحلیل تکنیکال بازار بورس کاربرد زیادی دارد. برای به دست آوردن سطح اکستنشن مانند ابزار قبل نیاز به تعیین دو نقطه روی نمودار دارید. این سطح با استفاده از «نسبت طلایی فیبوناچی» یا همان ضریب 1.618 ترسیم می‌شود.

معامله‌گران بورس می‌توانند به دو روش از این ابزار استفاده کنند. روش اول به معامله‌گر کمک می‌کند تا بر روی یک محدوده به عنوان محدوده هدف تمرکز کند. با استفاده از ضریب فیبوناچی در اینجا می‌توان به حرکت قیمتی رسید که به صورت طبیعی در چارت جریان دارد. در روش دوم ابزار اکستنشن به معامله‌گر کمک می کند تا سطحی را مشخص کند که در آن قیمت پس از یک رشد طبیعی رو به نزول می‌گذارد.

ابزار خط های اکستنشن زمانی فیبوناچی

روش اول استفاده از ابزار اکستنشن به خصوص برای این دسته از معامله‌گران کارایی دارد. با استفاده از این روش و محاسبه نرخ پیشروی بر اساس ضریب طلایی فیبوناچی این معامله‌گران به روند احتمالی حرکت قیمت پی می‌برند. این به آنها کمک می‌کند بدانند که قیمت به احتمال زیاد به کدام جهت خواهد رفت. بر این اساس آنها می‌توانند تصمیم بگیرند که در چه زمانی سهام خود را واگذار کنند تا بیشترین سود را ببرند.

از سوی دیگر بسیاری از معامله‌گران هستند هنگامی که متوجه یک روند یا ترند می‌شوند برای پیدا کردن نقطه دقیق وارد شدن مشکل دارند.

روش دوم استفاده از ابزار اکستنشن در تحلیل تکنیکال است که به این دسته از معامله‌گران کمک می کند تا نقطه مناسب برای وارد شدن در یک روند تحلیل زمانی چیست؟ رو به رشد در بازار بورس را پیدا کنند. روش کار به این صورت است که معامله‌گر باید صبر کند تا روند بازگشتی یا افت قیمت به نسبت ضریب 1.618 برسد. سپس باید به دنبال سیگنال‌هایی بگردد که نشان از روند رشد طبیعی قیمت دارند.

پیشنهاد می کنم حتما مقاله تابلو خوانی در بورس – (آموزش کاربردی تابلو خوانی) را مطالعه کنید

دوره های زمانی فیبوناچی

این دوره ها بر اساس فواصل زمانی فیبوناچی تعریف می‌شوند. در بخش نقاط زمانی فیبوناچی این فواصل توضیح داده شدند. استفاده از این ابزار به معامله گر کمک می‌کند تا زمان های احتمالی تغییر در قیمت در بورس را پیشبینی کند. قاعده کلی در این فواصل با استفاده از همان ضریب طلایی فیبوناچی تعریف می‌شود. طبق این قاعده هر تاریخ جدیدی حاصل نسبتی از دو تاریخ یا دوره پیش از خود است.

برای استفاده از این ابزار نیز مانند ابزارهای قبلی فیبوناچی به دو نقطه نیاز است. تنها تفاوت در دوره های زمانی با ابزارهای بازگشت و گسترش، این است که برای تحلیل زمانی در بورس از دو نقطه اوج یا دو نقطه زیر استفاده می‌شود. این کار باعث می‌شود حرکت آتی قیمت در نسبت بین این دو نقطه مشخص شود. این ابزار یک ابزار زمان محور است و هیچ اطلاعاتی راجع به شدت و حجم تغییر قیمت نمی‌دهد. این ابزار فقط محدوده زمانی تغییر قیمت را مشخص می‌کند. با استفاده از این ابزار معامله‌گران محدوده‌های مناسب برای ورود/خروج در بازار را تعیین می‌کنند.

همچنین می توانید از فیلترهای کاربردی دیده بان بازار بورس استفاده نمایید. این مجموعه شامل بیش از 500 فیلتر کاربردی می باشد.

ابزار پروجکشن زمانی

ابزار پروجکشن زمانی ترکیبی از اکستنشن‌های فیبوناچی با دوره‌های زمانی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال بورس است. در حالی که خیلی شبیه به اکستنشن‌های فیبوناچی ترسیم می‌شوند، واجد همان خط های عمودی هستند که در دوره های زمانی ترسیم می‌شود. روزهای پروجکشن زمانی فیبوناچی روزهایی هستند که قرار است در آنها یک رویداد قیمت اتفاق بیافتد. رویداد قیمت می‌تواند بالا رفتن یا پایین آمدن یا تغییر در سیر حرکت آن است.

این روش تحلیل زمانی در بورس دارای ارزش پیشبینی است. فرض بر این است که با کمک این ابزار معاملات در تاریخ‌های وقوع تغییرات در قیمت انجام می‌شوند، نه بعد از این تغییرات. این مفهوم به این ترتیب مفهومی پویا است.

همان طور که در بالا اشاره شد از نقاط زمانی فیبوناچی می‌توان و بهتر است برای تایید معاملات یا تحلیل‌ها استفاده کرد. برای مثال، اگر قیمت در حال وارد شدن به یک محدوده حمایت باشد و همزمان در یک نقطه زمانی فیبوناچی هم قرار داشته باشد، و بعد قیمت از محدوده حمایت به بالا حرکت کند، این دو روش یکدیگر را تایید کرده‌اند. استفاده از پروجکشن زمانی فیبوناچی برای زمانبندی تایید معاملات به عنوان یک روش ترکیبی می تواند به معامله گر برای ساختار دادن و تحلیل معاملات خود کمک کند.

ابزار پروجکشن زمانی

استفاده از این ابزارها اغلب به صورت ترکیبی و برای ایجاد اطمینان انجام می‌شود. این ابزارها با وجود قابلیت بالایی که برای کاربردی شدن دارند امکان خطا نیز دارند. از سوی دیگر، در حالی که بسیاری از معامله‌گران بورس مدعی کاربردی بودن و درست بودن کارکرد این ابزارها هستند، بسیاری نیز از عدم کارکرد درست آنها شاکی هستند. واقعیت این است که هر دو دسته درست می‌گویند و در حالی که این ابزار برای برخی کارآیی دارند، برای بسیاری منجر به اشتباه می‌شوند. استفاده از این ابزارها جنبه‌ی عینی ندارد.

جمع‌بندی

دو مفهوم اصلی در تحلیل زمانی در بورس شامل سطوح بازگشتی فیبوناچی و نقاط زمانی فیبوناچی هستند. در این مطلب در ابتدا این دو مفهوم را بررسی کردیم. سپس کارکرد آنها در تحلیل تکنیکال را معرفی کردیم و در ادامه تفاوت این دو ابزار تحلیلی اصلی فیبوناچی را مشخص کردیم. سپس کاربرد ابزارهای فیبوناچی در تحلیل زمانی در بورس با استفاده از نرم افزارهای تریدر را معرفی کردیم. در این بخش به معرفی چهار ابزار فیبوناچی که در نرم افزارهای تریدر کاربرد دارند پرداختیم. این چهار ابزار شامل ابزار بازگشت زمانی، ابزار خط های اکستنشن زمانی، دوره‌های زمانی و ابزار پروجکشن زمانی می‌شود.

ابزار بازگشت زمانی فیبوناچی برای شناسایی محدوده‌هایی که در آنها تغییر روند قیمت رخ می‌دهد در تحلیل تکنیکال بورس کاربرد دارند. این ابزار بر این اصل که هر بار بالا یا پایین شدن قیمت یک محدوده بازگشت دارد استوار است. با استفاده از این مفهوم هر نقطه بالا یا پایین قیمت با بازگشت روند پیش قابل اندازه‌گیری است.

ابزار خط های اکستنشن زمانی فیبوناچی برای تعیین محدوده زمانی مناسب هستند. معامله‌گران با استفاده از این ابزار می‌توانند محدوده‌های زمانی که قیمت تغییر می‌کند را انتخاب کنند. آنها با استفاده از ابزار اکستنشن زمانی می‌توانند محدوده هدف برای قیمت تعیین کنند.

در ادامه مطلب تحلیل زمانی در بورس از سایت اندیکاتور بورس دوره‌های زمانی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال را بررسی کردیم. این ابزار زمان‌های احتمالی تغییر در قیمت را با استفاده از ضریب طلایی فیبوناچی پیشبینی می‌کند. معامله‌گران از این ابزار برای شمارش روزها از اولین معامله استفاده می‌کنند.

ابزار پروجکشن زمانی یک ابزار ترکیبی در بازار بورس است. این ابزار با استفاده از دو ابزار سطوح بازگشتی و نقاط زمانی کار می‌کند. معامله‌گران از این ابزار برای تعیین روزهای معامله استفاده می‌کنند. آنها با استفاده از این ابزار دوره‌های معامله و نرخ رشد را تعیین می‌کنند.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تحلیل تکنیکال چیست

پایه اساسی تحلیل تکنیکال بررسی دقیق رفتار قیمت سهام است که در نتیجه رفتار عموم معامله‌گران شکل می‌گیرد. برخلاف تحلیل‌گر بنیادی که تلاش می‌کند ارزش ذاتی سهام شرکت‌ها را بر مبنای داده‌های بنیادی از قبیل مقدار فروش و حاشیه سود و غیره برآورد کند، تحلیل‌گر تکنیکال به دنبال آن است که حجم معاملات و روند قیمت سهام شرکت را زیر ذره‌بین بگذارد.

ابزارهای تحلیل تکنیکال به این منظور توسعه داده شده‌اند که تحلیل‌گر بتواند تاثیرات فرایند عرضه و تقاضا را روی قیمت سهام به دقت بررسی کند. معمولا از این تحلیل برای یافتن سیگنال‌های معاملاتی در بازه‌های زمانی کوتاه استفاده می‌شود، اما این امکان هم وجود دارد که از ابزارهای این روش تحلیلی برای مقایسه عملکرد یک شرکت با کلیت صنعتی که در آن فعالیت دارد و نیز با عملکرد کلی بازار استفاده شود.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکالی که تحلیل‌گران امروزی می‌شناسند و به کار می‌برند، نخستین بار از طرف شخصی به نام چارلز داو در اواخر قرن نوزدهم معرفی شد. چارلز داو روزنامه‌نگار و کارآفرین هم بود و نشریه معروف «وال‌استریت ژورنال» را هم او پایه‌گذاری کرده است. همچنین او با همکاری ادوارد جونز شاخص صنعتی داو جونز را معرفی کرد. از آن به بعد کارشناسان و تحلیل‌گران دیگری از قبیل ویلیام همیلتون، ادسون گلد و جان مگی کمک کردند تا پایه‌های اصلی این روش تحلیلی شکل بگیرد. در حال حاضر و بعد از گذشت چندین دهه تحقیق و بررسی، صدها الگوی تحلیلی و روش سیگنال‌یابی به بدنه تحلیل تکنیکال راه یافته است.

فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که روند معاملات و نوسان‌های قیمت در گذشته، می‌تواند شاخص مناسبی برای تخمین قیمت در آینده باشد. تحلیل‌گران حرفه‌ای معمولا این روش تحلیلی را در کنار روش‌های تحلیلی دیگر به کار می‌گیرند. اما از آن‌جا که یادگیری مقدمات تحلیل تکنیکال به نسبت ساده‌تر از فراگیری تحلیل بنیادی است، بسیاری از معامله‌گران خرد فقط بر این نوع تحلیل تکیه دارند و تلاش می‌کنند با استفاده از سیگنال‌های تحلیل تکنیکال، روند قیمت را در کوتاه‌مدت تخمین بزنند و با ورود و خروج سریع به سهام یک شرکت، درآمد کسب کنند.

پیش‌فرض‌های اساسی تحلیل تکنیکال

تحلیل‌گران تکنیکال روی هم رفته ۳ پیش‌فرض اساسی را برای روش تحلیلی خودشان می‌پذیرند:

۱. همه چیز در قیمت لحاظ شده است

تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که همه اخبار و مولفه‌های تاثیرگذار، از وضعیت بنیادی شرکت گرفته تا مولفه‌های موثر بر اقتصاد کلان و روانشناسی و احساسات معامله‌گران، در قیمت منعکس شده است. این فرضیه را می‌توان به‌نوعی با نظریه «بازار کارا» مقایسه کرد که می‌گوید اطلاعات جدید با سرعت بالا بر بازار تاثیر می‌گذارد و قیمت‌ها با توجه به این داده‌ها تعدیل می‌شوند. آنچه باقی می‌ماند روند عرضه و تقاضا است که روند حرکت قیمت را در آینده تعیین می‌کند.

۲. قیمت در قالب یک روند مشخص تغییر می‌کند

تحلیل‌گران تکنیکال قبول دارند که حتی تغییرات قیمت در بازار، حتی اگر تصادفی به نظر تحلیل زمانی چیست؟ برسد، در قالب یک روند مشخص انجام می‌گیرد. به زبان ساده‌تر، قیمت سهام یک شرکت بیشتر احتمال دارد که روند (نزولی یا صعودی) قبلی خود را ادامه بدهد. بیشتر استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال استوارند بر مبنای این فرض طراحی شده‌اند.

تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند

۳. تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند

تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند تاریخ تکرار می‌شود. طبیعت تکرار‌شونده نواسان‌های قیمت را هم معمولا به برآیند روانشناسی معامله‌گران و فعالان بازار نسبت می‌دهند که بر اساس احساساتی انسانی از قبیل ترس و طمع و هیجان شکل می‌گیرد. تحلیل‌گران تکنیکال با مطالعه دقیق الگوهای تکرارشونده در نمودار قیمت سهام تلاش می‌کنند این احساسات را تحلیل کنند تا درک بهتری نسبت تحلیل زمانی چیست؟ به تحرکات قیمت داشته باشند. اگرچه بیش از یک قرن است که صاحب‌نظران تحلیل تکنیکال سبک‌های تحلیلی مختلفی را توسعه داده‌اند و به کار گرفته‌اند، اما این اعتقاد وجود دارد که همه این روش‌ها در اصل یک چیزند، چرا که مبنای آن‌ها الگوهای تکرارشونده در رفتار قیمت‌ها است.

انواع تحلیل تکنیکال

همان‌طور که گفتیم، از معرفی تحلیل تکنیکال بیش از یک قرن می‌گذرد و در این مدت معامله‌گران و تحلیل‌گران بزرگ روش‌های تحلیل را شاخ‌وبرگ داده‌اند و در قالب کتاب‌ها و مقاله‌هایی که نوشته‌اند، ابزارها و روش‌های متعددی برای این نوع تحلیل معرفی کرده‌اند. در اینجا بعضی از معروف‌ترین و پرکاربردترین روش‌های تحلیل تکنیکال را به‌اجمال مرور می‌کنیم.

تحلیل تکنیکال کلاسیک

بیشتر اوقات منظور از تحلیل تکنیکال کلاسیک، اصول و مقدمات روش تحلیل است. معرفی انواع نمودار قیمت (نمودار میله‌ای، نمودار خطی و نمودار شمعی)، مفهوم حمایت و مقاومت، خط روند، کانال‌کشی، میانگین‌های متحرک و غیره همگی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال هستند. علاوه بر این، انواع اندیکاتور (مک‌دی، آر‌اس‌آی، استوک آر‌اس‌ای و غیره) در این روش تحلیلی به کار گرفته می‌شود.

ابزارها و روش‌هایی که با عنوان تحلیل تکنیکال کلاسیک شناخته می‌شوند به‌نوعی پیش‌نیاز درک و یادگیری سایر روش‌های تحلیل تکنیکال به شمار می‌آیند. البته این روش تحلیلی هم به نوبه خود روش کاملی است و می‌شود بر اساس آن استراتژی‌های مختلف معاملاتی تعریف کرد، اما به‌مرور زمان در کنار این روش‌های اولیه، روش‌ها و ابزارهای پیچیده‌تری هم توسعه داده شده‌اند که هر کدام فلسفه خاص خودش را دارد.

پرایس اکشن

روش پرایس اکشن (یا تحرکات قیمت) را شاید بتوان در دسته تحلیل تکنیکال کلاسیک جا داد، اما معامله‌گرانی که از این روش تحلیلی استفاده می‌کنند تحلیل زمانی چیست؟ در سال‌های اخیر کوشیده‌اند روش تحلیلی خودشان را یک روش تحلیل تکنیکال مستقل معرفی کنند. روی هم رفته تحلیل‌گران پرایس اکشن تلاش می‌کنند تمام توجه خودشان را به خود قیمت معطوف کنند و تا جایی که می‌توانند از روش‌ها و ابزارهای پیچیده دور بمانند. این روش تحلیلی تاکید بسیار کمی روی اندیکاتورها دارد و بیش از همه از الگوهای شمعی ژاپنی و خط روندهای ساده استفاده می‌کنند.

روش ایچی‌موکو

روش ایچی‌موکو یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال است که روزنامه‌نگار و تحلیل‌گری ژاپنی به نام هوسودا گوئیچی توسعه داده است. این روش تحلیلی در واقع روشی تکمیلی برای تحلیل نمودارهای شمعی است که علاوه بر بعد قیمت، بعد زمان را هم در نظر می‌گیرد. ایچی‌موکو را با اصطلاح «نمودار ابری» هم می‌شناسند و اگر نمودارهای مبتنی بر این روش تحلیلی را دیده باشید، حتما چشم‌تان به ابرهای ایچی‌موکو آشناست!

نظریه امواج الیوت

رالف نلسون الیوت در دهه ۱۹۳۰ نظریه‌ای را معرفی کرد که تا امروز هم کاربرد دارد. اساس نظریه الیوت شباهت زیادی به نظریه چارلز داو دارد، اما شهرت الیوت بیش از همه به خاطر معرفی الگوی امواج حرکتی قیمت‌ها است. الیوت در بررسی‌هایش متوجه شد که قیمت‌ها در یک روند صعودی بلندمدت، ابتدا در قالب یک روند صعودی پنج‌موجی حرکت می‌کنند و پس از رسیدن به اوج، در قالب یک روند اصلاحی سه‌موجی تعدیل می‌شوند.

در دهه‌های اخیر، تحلیل‌گران و معامله‌گران زیادی سراغ نظریه امواج الیوت رفته‌اند و کتاب‌های متعددی در این زمینه نوشته‌اند و کوشیده‌اند با ارائه مثال‌های متعدد، روش تحلیلی الیوت را بیش از پیش توسعه بدهند.

روش تحلیلی نئوویو

روش تحلیل نئوویو در واقع یکی از روش‌هایی است که بر مبنای تحلیل تکنیکال امواج الیوت توسعه یافته است. این روش تحلیلی را شخصی به نام گلن نیلی پایه‌گذاری کرده است و کوشیده است قواعدی را وضع کند که تا تحلیل‌گر بتواند با اتکا به این قواعد، تا جای ممکن با مشکلات و ضعف‌های روش تحلیل الیوت مواجه نشود.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

بعضی از منتقدان تحلیل تکنیکال می‌گویند تاریخ دقیقا به همان شکلی که سابقا رخ داده تکرار نمی‌شود. بنابراین مطالعه روند قیمت‌ها در گذشته فایده مشخصی ندارد و می‌شود از آن صرف نظر کرد. عده دیگری از منتقدان معتقدند که اگرچه تحلیل تکنیکال در مواردی درست کار می‌کند، اما فقط به این دلیل است که تحلیل تکنیکال نوعی پیش‌بینی خودمحقق‌کننده است؛ یعنی اینکه پیش‌بینی‌های این روش تحلیلی باعث می‌شوند این پیش‌بینی‌ها در نهایت محقق شوند.

مثلا وقتی تعداد زیادی از معامله‌گران با استفاده از روش‌های تحلیل تکنیکال به این نتیجه می‌رسند که در قیمت مشخصی اقدام به فروش سهام‌شان بکنند، سهام شرکت پس از رسیدن به این قیمت با عرضه شدید همراه می‌شود و در نتیجه قیمت سهامش افت می‌کند و به این ترتیب پیش‌بینی تحلیل‌گران محقق می‌شود. وقتی هم که قیمت شروع به نزول می‌کند، ممکن است بقیه معامله‌گران هم از ترس ریزش بیشتر قیمت‌ها، اقدام به فروش سهام‌شان بکنند و به این ترتیب فشار فروش مضاعفی روی سهم شکل بگیرد.

با این حال، تحلیل‌گران بنیادی می‌گویند اگر قیمت سهام شرکت زیر ارزش ذاتی باشد، این نوسان‌ها و هیجانات کوتاه‌مدت تاثیری روی روند بلندمدت سهام ندارد و قیمت سهام در نهایت به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد.

افزایش سرمایه شرکت ها در بورس

معایب و مزایای تحلیل تکنیکال

هر ابزاری اگر درست و به‌جا استفاده شود می‌تواند مفید باشد، ولی اگر کسی بدون دانش و مهارت کافی سراغ آن ابزار برود ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند. تحلیل تکنیکال هم از این نظر تفاوتی با ابزارهای دیگر ندارد. پس بهتر است هنگام استفاده از این ابزار با معایب و مزایای آن به‌خوبی آشنا باشیم.

مزایای تحلیل تکنیکال

یادگیری آسان: ایده کلی، مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال به‌نسبت ساده‌اند و تقریبا هر کسی که به عالم معامله‌گری علاقه‌مند باشد می‌تواند با صرف مدت‌زمانی کوتاه، در این زمینه به دانش و مهارت کافی دست پیدا کند.

توجه: فرایند تحلیل با فرایند معامله بسیار متفاوت است. ممکن است شخصی به‌سرعت به ابزارهای تکنیکال مسلط شود و بتواند به‌خوبی استراتژی‌های معاملاتی را توضیح بدهد، اما نتواند معاملات خوبی در بازار سرمایه داشته باشد. معامله‌گری مهارتی است که فقط از راه کسب مهارت تحلیل تکنیکال به دست نمی‌آید.

تعیین محدوده‌های مناسب برای خریدوفروش: استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال طراحی می‌شوند، از آنجا که به مفهوم ریسک به ریوارد (یا نسبت ریسک به بازده انتظاری) توجه دقیق دارند، می‌توانند محدوده‌های مناسب قیمتی برای خرید یا فروش یک سهم را به‌دقت مشخص کنند.

سرعت بالا در فرایند تحلیل: تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند.

هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد

معایب تحلیل تکنیکال

عدم توجه به ارزش ذاتی: بسیاری اوقات آنچه که توجه خریداران را به سهام یک شرکت جلب می‌کند ارزش ذاتی آن شرکت است، ولی تحلیل تکنیکال هیچ توجهی به این موضوع ندارد. در واقع ممکن است سهام شرکتی مدت‌ها بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله شود، ولی از نظر تحلیل تکنیکال، قیمت سهام آن شرکت مناسب خرید تشخیص داده شود. در چنین حالتی، خرید سهام آن شرکت ممکن است ریسک بالایی داشته باشد و احتمال افت قیمت بسیار زیاد باشد.

بی‌توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری: معامله‌گرانی که صرفا به روش‌های تکنیکال تکیه دارند، شاید هیچ توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری و سهامداری نداشته باشند. سرمایه‌گذاران بلندمدت در تلاشند سراغ شرکت‌هایی بروند که در طول زمان، ارزش ذاتی‌شان بالا می‌رود و در نتیجه قیمت سهام‌شان هم در بازار افزایش می‌یابد. این سرمایه‌گذاران توجهی به نوسان‌های کوتاه‌مدت بازار سهام ندارند و سعی می‌کنند در بازه‌های زمانی بلندمدت سودهای دلچسب کسب کنند. مشخص است که این سرمایه‌گذاران از آنجا که می‌دانند روی چه کسب‌وکاری سرمایه‌گذاری کرده‌اند، استرس و نگرانی از آینده سهام‌شان ندارند. اما تحلیل‌گران تکنیکال ممکن است بیش از اندازه روی تحرکات کوتاه‌مدت قیمت توجه کنند و از توجه به تصویر کلی غافل شوند. طبیعی است که در چنین حالتی، کوچک‌ترین نوسان بازار می‌تواند باعث ایجاد فشار روانی برای معامله‌گر شود.

مشکل حد ضرر در بازار بورس ایران: یکی از مهم‌ترین نکاتی که در استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می‌شود «حد ضرر» است. به زبان ساده، هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

وقتی بحث تحلیل بازارها در میان باشد، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری‌اند که به دو انتهای یک طیف تعلق دارند. از هر دوی این روش‌ها برای تحلیل و بررسی و پیش‌بینی روند آینده بازارها استفاده می‌شود و مانند هر استراتژی سرمایه‌گذاری یا معاملاتی، هر دوی این روش‌های تحلیلی طرفداران و مخالفان خودشان را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای برآورد ارزش ذاتی سهام یک شرکت است. تحلیل بنیادی تلاش می‌کند همه چیز را از اقتصاد کلان و وضعیت صنایع مختلف گرفته تا وضعیت مالی و شیوه‌های مدیریتی یک شرکت، به دقت بررسی کند. مطالعه دقیق مواردی از قبیل سود خالص، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت از اجزای جدایی‌ناپذیر تحلیل بنیادی است.

در طرف دیگر طیف تحلیل‌گران تکنیکال نشسته‌اند که می‌گویند قیمت یک سهام و حجم معاملات آن سهام تنها ورودی‌های تحلیل هستند و به اطلاعات دیگر نیازی وجود ندارد. آن‌ها می‌گویند همه داده‌های بنیادی در قیمت انعکاس یافته و بنابراین لازم نیست این داده‌ها را بررسی کنیم. تحلیل‌گران تکنیکال کاری به ارزش ذاتی سهام ندارند، بلکه تلاش می‌کنند با تحلیل نمودار قیمت سهام و شناسایی الگوها و روندها، تخمین بزنند که قیمت سهام در آینده چه تغییراتی خواهد داشت.

نکته: بیشتر ابزارهای تحلیل تکنیکال را می‌توان برای هر چیزی که در هر بازاری معامله می‌شود به کار برد. از قیمت طلا و دلار در بازار ایران گرفته تا قیمت سهام و اختیار فروش و نرخ برابری ارزها در بازار فارکس و قیمت رمزارزها. می‌شود گفت به همین دلیل است که بسیاری از تازه‌کارها اول از همه سراغ این روش تحلیلی می‌روند؛ روش تحلیلی که از ابزارهای آن می‌شود در بازارهای مختلف استفاده کرد. اما معامله‌گران و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای به‌ندرت خودشان را به تحلیل تکنیکال محدود می‌کنند و تلاش‌شان این است که این روش تحلیلی را در کنار روش‌های دیگر به کار بگیرند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.