GDP چیست؟ هرآنچه باید از GDP یا تولید ناخالص داخلی بدانید
آیا میدانید GDP چیست و چگونه محاسبه میشود؟ جی دی پی شاخص مهمی برای اقصاددانان و سرمایهگذاران محسوب میشود. با استفاده از شاخص GDP مشخص میشود که مردم و کارآفرینان یک کشور در طول یک بازهی زمانی مشخص چقدر محصول یا خدمات ارائه دادهاند و از این راه چقدر پول به دست آوردهاند. در این محاسبه شاخص تولید مطلب توضیح میدهیم GDP چیست و تاریخچهی آن را بررسی میکنیم. همچنین جی دی پی اسمی و حقیقی و نحوهی محاسبهی تولید ناخالص داخلی را به زبان ساده شرح میدهیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
GDP چیست؟
اکنون توضیح میدهیم GDP مخفف چیست و چه معنایی دارد.
GDP مخفف عبارت «Gross Domestic Product» و به معنای تولید ناخالص داخلی است. جی دی پی ارزش پولی همهی کالاها و خدمات تولید و عرضه شده را در دوره زمانی معینی (معمولا یک سال) در یک کشور نشان میدهد.
جی دی پی، رایجترین معیار برای ارزیابی فعالیتهای اقتصادی یک کشور است. در ادامه خواهید دانست تاریخچه GDP چیست.
تاریخچه GDP چیست؟
مفهوم ابتدایی جی دی پی برای اولین بار در اواخر قرن هجدهم ابداع شد. سیمون کوزنتس (Simon Kuznets)، اقتصاددان آمریکایی، در سال ۱۹۳۴ مفهوم امروزی تولید ناخالص داخلی را ارائه کرد. این مفهوم جدید در سال ۱۹۴۴، در کنفرانس برتون وودز (Bretton Woods)، به عنوان معیار اصلی اقتصاد یک کشور پذیرفته شد. تا به اینجای مطلب شرح دادیم تاریخچه GDP چیست و چه زمان ابداع شد، در ادامه نیز قصد داریم معنای تولید ناخالص داخلی را به زبان ساده و با فرمول توضیح دهیم.
معنای کلمه «ناخالص» در GDP چیست؟
اکنون شرح میدهیم معنای کلمهی ناخالص در GDP چیست. کلمه ناخالص (Gross) در عبارت تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) به این موضوع اشاره میکند که محصولات، صرفنظر از مصرف و کاربرد آنها در آینده، در این معیار بهحساب میآیند. یک محصول ممکن است به مصرف برسد، یا از آن برای سرمایهگذاری یا جایگزینی محصولات دیگر استفاده شود. در همهی این موارد، رسید فروش (Sales Receipt) نهایی یک محصول به رقم کل جی دی پی اضافه میشود.
پیش از اینکه توضیح دهیم معنای کلمهی داخلی در تولید ناخالص داخلی چیست و آن را با تولید ناخالص مقایسه کنیم باید این را هم بگوییم که کلمه «خالص»، فقط شامل محصولاتی است که مصرف شده یا برای سرمایهگذاری استفاده میشوند. کلمه «خالص» از محصولاتی که به منظور جایگزینی (جبران استهلاک) استفاده میشوند، صرفنظر میکند.
تولید ناخالص داخلی (GDP) در مقابل تولید ناخالص ملی (GNP) و درآمد ناخالص ملی (GNI)
داخلی (GDP)
اکنون برایتان شرح میدهیم معنی کلمهی داخلی در GDP چیست. کلمه داخلی (Domestic) در عبارت تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) نشان میدهد که معیار ورود محصول، وابسته به منطقهی جفرافیایی آن است: کالاها و خدماتی که در این تعریف میگنجند، صرفنظر از ملیت تولیدکننده، در داخل مرزهای کشور تولید شدهاند. به عنوان مثال، تولیدات یک کارخانهی آلمانی در ایالات متحده آمریکا به عنوان بخشی از جی دی پی ایالات متحده محسوب خواهد شد.
در ادامه قصد داریم بررسی کنیم تفاوت تولید ناخالص ملی و GDP چیست.
ملی (GNP)
در مقابل، کلمه ملی (National) در عبارت تولید ناخالص ملی (Gross National Product) نشان میدهد که معیار ورود محصول، وابسته به تابعیت و ملیت است: زمانی که یکی از اتباع کشور کالا یا خدماتی تولید کند، صرفنظر از اینکه فرایند تولید محصولات در کجا انجام میشود، به عنوان تولید ناخالص ملی به حساب میآیند. برای مثال، تولیدات یک کارخانهی آلمانی که در ایالات متحده قرار دارد، علاوه بر اینکه بخشی از جی دی پی ایالات متحده محسوب میشود، بخشی از تولید ناخالص ملی کشور آلمان نیز به حساب میآیند.
در ادامه، تفاوت تولید و محاسبه شاخص تولید درآمد ناخالص ملی را بررسی میکنیم، سپس شرح میدهیم معنای کلمهی تولید در GDP چیست.
درآمد ناخالص ملی (GNI)
درآمد ناخالص ملی (Gross National Income)، مشابه تولید ناخالص ملی معیاری است که وابسته به ملیت، و نه جغرافیاست. تفاوت این دو معیار هنگام محاسبه بهرهوری کل مشخص میشود. درآمد ناخالص ملی از رویکرد درآمد، و تولید ناخالص ملی از رویکرد تولید برای محاسبه استفاده میکند. هر دو معیار باید از نظر تئوری نتایج یکسانی داشته باشند. در ادامه، کلمهی تولید را در تولید ناخالص داخلی به زبان ساده توضیح میدهیم.
بانک مرکزی اعلام کرد: تغییر سال پایه محاسبه شاخص بهای محاسبه شاخص تولید تولید کننده
سال پایه محاسبه شاخص بهای تولید کننده از ۱۳۹۰ به ۱۳۹۵ تغییر کرد، با این تغییر شرایط اقتصادی بهتر تبیین میشود.
به نقل از بانک مرکزی، مدیر اداره آمار اقتصادی این بانک با اشاره به تغییر سال پایه شاخص های قیمت از سال پایه ۱۳۹۰ به سال پایه ۱۳۹۵ در خصوص ضرورت این تغییر گفت: محاسبه شاخص های قیمت بر دو محور استوار است. محور اول سبد اقلام شاخص و محور دوم بررسی تغییرات قیمت اقلام مشمول شاخص در طول زمان است. به دلایل علمی مختلف و اجماع بین المللی، «اقلام نماینده مشمول شاخص قیمت» و «ضرایب اهمیت اقلام» محاسبه شاخص تولید که در سال پایه تعیین می شوند، تا سال پایه بعدی ثابت در نظر گرفته میشود. از طرفی دیگر، با گذر زمان تغییراتی در سبد شاخص قیمت و وزن های اقلام سبد به وجود می آید که بر دقت اندازه گیری شاخص تاثیر منفی دارد. به همین دلایل و در جهت حفظ دقت اندازه گیری شاخص های قیمت هر چند سال یک بار به روز رسانی ترکیب اقلام سبد شاخص و ضرایب اهمیت آن ها ناگزیر خواهد بود .
وی افزود: در استانداردهای بین المللی توصیه می شود سبد شاخص های قیمت و وزن های آن به موقع تغییر کند که به آن تغییر سال پایه شاخص اطلاق می شود .
محمود چلویان در پاسخ به این موضوع که تغییر سال پایه چه اثراتی بر متغیرهایی اقتصادی و رشد اقتصادی دارد، گفت: شاخص های قیمت از جمله شاخص بهای تولید کننده از ابزارهای مهم مورد استفاده در مبحث حساب های ملی و محاسبه متغیرهای اقتصادی است لذا نتیجه تغییر سال پایه تلاش در جهت حفظ دقت و حساسیت اندازه گیری شاخص است و استفاده بعدی از آن در محاسبات اقتصادی باعث تبیین بهتر شرایط اقتصادی کشور خواهد شد .
مدیر اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی با تاکید بر اینکه تغییر سال پایه به صورت دوره ای امری لازم است افزود: شاخص های قیمت مصرف کننده و تولید کننده در تبیین شرایط اقتصادی کشور کاربرد فراوان دارد. قطعاً این شاخصها، ملاکهایی برای اندازه گیری وضع اقتصادی هستند که اگر دقتشان دچار نقصان شود، محاسبات و برنامهریزیهای بعدی را دچار مشکل می کنند .
چلویان با بیان اینکه تغییر سال پایه شاخص تولید کننده، باعث تغییر در اعداد شاخص و درصد تغییر های وابسته به آن می شود، اظهار کرد: طبیعاً وقتی ترکیب اقلام سبد شاخص و وزن های آن نسبت به سبد قدیمی تغییر می کند شاخص قیمت تولید کننده نیز از نظر عدد شاخص و درصد تغییر های آن در دوره های ماهانه و سالانه تغییر می کند و نتایج بر اساس سال پایه جدید دقیق تر از نتایج بر اساس سال پایه قدیم است .
وی افزود: پیش از این سال پایه شاخص های قیمت ۱۳۹۰ بوده است و بر اساس برنامه ریزی ها، مقرر شده است که هر پنج سال یک بار سال پایه تغییر کند؛ لذا در مرداد ماه سال گذشته، سال پایه شاخص بهای مصرف کننده و در تیر امسال سال پایه شاخص بهای تولیدکننده تغییر کرده است .
به گفته مدیر اداره آمار، در حال حاضر سبد این شاخص مشتمل بر ۶۵۹ کالا و خدمت است که مطابق با ویرایش چهارم طبقه بندی استاندارد بین المللی فعالیت های اقتصادی ( ISIC ) در هشت گروه اصلی طبقهبندی شده اند. خلاصه نتایج تیرماه ۱۳۹۷ این شاخص در وب سایت بانک مرکزی منتشر شده و به زودی گزارش کاملی نیز در این باره منتشر خواهد شد.
تغییر سال پایه محاسبه شاخص بهای تولید کننده
سال پایه محاسبه شاخص بهای تولید کننده از ۱۳۹۰ به ۱۳۹۵ تغییر کرد، با این تغییر شرایط اقتصادی بهتر تبیین میشود.
به گزارش بولتن نیوز، مدیر اداره آمار اقتصادی این بانک با اشاره به تغییر سال پایه شاخص های قیمت از سال پایه ۱۳۹۰ به سال پایه ۱۳۹۵ در خصوص ضرورت این تغییر گفت: محاسبه شاخص های قیمت بر دو محور استوار است. محور اول سبد اقلام شاخص و محور دوم بررسی تغییرات قیمت اقلام مشمول شاخص در طول زمان است. به دلایل علمی مختلف و اجماع بین المللی، «اقلام نماینده مشمول شاخص قیمت» و «ضرایب اهمیت اقلام» که در سال پایه تعیین می شوند، تا سال پایه بعدی ثابت در نظر گرفته میشود. از طرفی دیگر، با گذر زمان تغییراتی در سبد شاخص قیمت و وزن های اقلام سبد به وجود می آید که بر دقت اندازه گیری شاخص تاثیر منفی دارد. به همین دلایل و در جهت حفظ دقت اندازه گیری شاخص های قیمت هر چند سال یک بار به روز رسانی ترکیب اقلام سبد شاخص و ضرایب اهمیت آن ها ناگزیر خواهد بود.
وی افزود: در استانداردهای بین المللی توصیه می شود سبد شاخص های قیمت و وزن های آن به موقع تغییر کند که به آن تغییر سال پایه شاخص اطلاق می شود.
محمود چلویان در پاسخ به این موضوع که تغییر سال پایه چه اثراتی بر متغیرهایی اقتصادی و رشد اقتصادی دارد، گفت: شاخص های قیمت از جمله شاخص بهای تولید کننده از ابزارهای مهم مورد استفاده در مبحث حساب های ملی و محاسبه متغیرهای اقتصادی است لذا نتیجه تغییر سال پایه تلاش در جهت حفظ دقت و حساسیت اندازه گیری شاخص است و استفاده بعدی از آن در محاسبات اقتصادی باعث تبیین بهتر شرایط اقتصادی کشور خواهد شد.
مدیر اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی با تاکید بر اینکه تغییر سال پایه به صورت دوره ای امری لازم است افزود: شاخص های قیمت مصرف کننده و تولید کننده در تبیین شرایط اقتصادی کشور کاربرد فراوان دارد. قطعاً این شاخصها، ملاکهایی برای اندازه گیری وضع اقتصادی هستند که اگر دقتشان دچار نقصان شود، محاسبات و برنامهریزیهای بعدی را دچار مشکل می کنند.
چلویان با بیان اینکه تغییر سال پایه شاخص تولید کننده، باعث تغییر در اعداد شاخص و درصد تغییر های وابسته به آن می شود، اظهار کرد: طبیعاً وقتی ترکیب اقلام سبد شاخص و وزن محاسبه شاخص تولید محاسبه شاخص تولید های آن نسبت به سبد قدیمی تغییر می کند شاخص قیمت تولید کننده نیز از نظر عدد شاخص و درصد تغییر های آن در دوره های ماهانه و سالانه تغییر می کند و نتایج محاسبه شاخص تولید بر اساس سال پایه جدید دقیق تر از نتایج بر اساس سال پایه قدیم است.
وی افزود: پیش از این سال پایه شاخص های قیمت ۱۳۹۰ بوده است و بر اساس برنامه ریزی ها، مقرر شده است که هر پنج سال یک بار سال پایه تغییر کند؛ لذا در مرداد ماه سال گذشته، سال پایه شاخص بهای مصرف کننده و در تیر امسال سال پایه شاخص بهای تولیدکننده تغییر کرده است.
به گفته مدیر اداره آمار، در حال حاضر سبد این شاخص مشتمل بر ۶۵۹ کالا و خدمت است که مطابق با ویرایش چهارم طبقه بندی استاندارد بین المللی فعالیت های اقتصادی (ISIC) در هشت گروه اصلی طبقهبندی شده اند. خلاصه نتایج تیرماه ۱۳۹۷ این شاخص در وب سایت بانک مرکزی منتشر شده و به زودی گزارش کاملی نیز در این باره منتشر خواهد شد.
سال پایه محاسبه شاخص بهای تولید کننده تغییر کرد
با گذر زمان تغییراتی در سبد شاخص قیمت و وزن های اقلام سبد به وجود می آید که بر دقت اندازه گیری شاخص تاثیر منفی دارد. به همین دلایل و در جهت حفظ دقت اندازه گیری شاخص های قیمت هر چند سال یک بار به روز رسانی ترکیب اقلام سبد شاخص و ضرایب اهمیت آن ها ناگزیر خواهد بود.
سال پایه محاسبه شاخص بهای تولید کننده از 1390 به 1395 تغییر کرد، با این تغییر دقت و حساسیت اندازه گیری شاخص بیشتر و استفاده بعدی از آن در محاسبات اقتصادی باعث تبیین بهتر شرایط اقتصادی کشور خواهد شد.
به گزارش عصرایران به نقل از بانک مرکزی، مدیر اداره آمار اقتصادی این بانک با اشاره به تغییر سال پایه شاخص های قیمت از سال پایه 1390 به سال پایه 1395 در خصوص ضرورت این تغییر گفت: محاسبه شاخص های قیمت بر دو محور استوار است. محور اول سبد اقلام شاخص و محور دوم بررسی تغییرات قیمت اقلام مشمول شاخص در طول زمان است. به دلایل علمی مختلف و اجماع بین المللی، «اقلام نماینده مشمول شاخص قیمت» و «ضرایب اهمیت اقلام» که در سال پایه تعیین می شوند، تا سال پایه بعدی ثابت در نظر گرفته میشود.
از طرفی دیگر، با گذر زمان تغییراتی در سبد شاخص قیمت و وزن های اقلام سبد به وجود می آید که بر دقت اندازه گیری شاخص تاثیر منفی دارد. به همین دلایل و در جهت حفظ دقت اندازه گیری شاخص های قیمت هر چند سال یک بار به روز رسانی ترکیب اقلام سبد شاخص و ضرایب اهمیت آن ها ناگزیر خواهد بود.
وی افزود: در استانداردهای بین المللی توصیه می شود سبد شاخص های قیمت و وزن های آن به موقع تغییر کند که به آن تغییر سال پایه شاخص اطلاق می شود.
محمود چلویان در پاسخ به این موضوع که تغییر سال پایه چه اثراتی بر متغیرهایی اقتصادی و رشد اقتصادی دارد، گفت: شاخص های قیمت از جمله شاخص بهای تولید کننده از ابزارهای مهم مورد استفاده در مبحث حساب های ملی و محاسبه متغیرهای اقتصادی است لذا نتیجه تغییر سال پایه تلاش در جهت حفظ دقت و حساسیت اندازه گیری شاخص است و استفاده بعدی از آن در محاسبات اقتصادی باعث تبیین بهتر شرایط اقتصادی کشور خواهد شد.
مدیر اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی با تاکید بر اینکه تغییر سال پایه به صورت دوره ای امری لازم است افزود: شاخص های قیمت مصرف کننده و تولید کننده در تبیین شرایط اقتصادی کشور کاربرد فراوان دارد. قطعاً این شاخصها، ملاکهایی برای اندازه گیری وضع اقتصادی هستند که اگر دقتشان دچار نقصان شود، محاسبات و برنامهریزیهای بعدی را دچار مشکل می کنند.
چلویان با بیان اینکه تغییر سال پایه شاخص تولید کننده، باعث تغییر در اعداد شاخص و درصد تغییر های وابسته به آن می شود، اظهار کرد: طبیعاً وقتی ترکیب اقلام سبد شاخص و وزن های آن نسبت به سبد قدیمی تغییر می کند شاخص قیمت تولید کننده نیز از نظر عدد شاخص و درصد تغییر های آن در دوره های ماهانه و سالانه تغییر می کند و نتایج بر اساس سال پایه جدید دقیق تر از نتایج بر اساس سال پایه قدیم است.
وی افزود: پیش از این سال پایه شاخص های قیمت 1390 بوده است و بر اساس برنامه محاسبه شاخص تولید ریزی ها، مقرر شده است که هر پنج سال یک بار سال پایه تغییر کند؛ لذا در مرداد ماه سال گذشته، سال پایه شاخص بهای مصرف کننده و در تیر ماه سال جاری محاسبه شاخص تولید سال پایه شاخص بهای تولیدکننده تغییر کرده است.
به گفته مدیر اداره آمار در حال حاضر سبد این شاخص مشتمل بر 659 کالا و خدمت است که مطابق با ویرایش چهارم طبقه بندی استاندارد بین المللی فعالیت های اقتصادی (ISIC) در هشت گروه اصلی طبقهبندی شده اند. خلاصه نتایج تیرماه 1397 این شاخص در وب سایت بانک مرکزی منتشر شده و به زودی گزارش کاملی نیز در این باره منتشر خواهد شد.
تولید ناخالص داخلی چیست و چه تاثیری بر اقتصاد یک کشور دارد
میزان تولید ناخالص داخلی (GDP یا Gross Domestic Product) بهترین روش برای سنجش اقتصاد یک کشور است. تولید ناخالص داخلی شامل تمام چیزهایی است که توسط همهی مردم و شرکتهای واقع در یک کشور تولید میشود. نوشته زیر را بخوانید تا بیشتر با این مفهوم آشنا شوید.
برای محاسبهی تولید ناخالص داخلی از این فرمول استفاده میشود:
هزینهی مصارف شخصی + سرمایهگذاری + مخارج دولت + (صادرات منهای واردات)
در نتیجه به طور مختصر فرمول محاسبهی تولید ناخالص داخلی میشود: (C+I+G+(X-M
انواع تولید ناخالص داخلی
روشهای مختلفی برای سنجش تولید ناخالص داخلی یک کشور وجود دارد. اما شناخت انواع و کاربردهای آن بسیار مهم است.
- تولید ناخالص داخلی اسمی: به عنوان مثال در سال ۲۰۱۵، تولید ناخالص داخلی محاسبه شاخص تولید آمریکا برابر حدود ۱۸ تریلیون دلار بود. این عدد نشاندهندهی میزان اسمی تولید ناخالص داخلی آمریکاست؛ زیرا این برآورد خام است و افزایش قیمت نیز در آن لحاظ شده است. در آمریکا، ادارهی تحلیل آمارهای اقتصادی (BEA)، هر سه ماه یکبار این برآورد را انجام میدهد و هر بار با دریافت دادههای جدید آن را مورد بازنگری قرار میدهد.
- تولید ناخالص داخلی واقعی: به منظور مقایسهی سال به سال خروجیهای اقتصادی، باید تأثیر تورم را از محاسبات خارج نمود. برای این کار، تولید ناخالص داخلی واقعی محاسبه میشود که در آن از شاخص ضمنی قیمت استفاده میشود. این شاخص نشان میدهد که قیمتها نسبت به سال پایه چه مقدار تغییر کردهاند. با ضرب شاخص ضمنی قیمت در تولید ناخالص داخلی اسمی، تولید ناخالص داخلی واقعی به دست میآید. در این محاسبات ۳ نکته مد نظر قرار میگیرد:
- درآمد شرکتها و افراد خارج از کشور در محاسبات وارد نمیشوند. در نتیجه تأثیر نرخ ارز و سیاستهای تجاری از محاسبات حذف میشود.
- تأثیر تورم از محاسبات حذف میشود.
- تنها محصولات نهایی در محاسبات قرار میگیرند. مثلا، اگر یک شرکت تولید کفش، خود به تولید بند کفش نمیپردازد، تنها ارزش خود کفش محاسبه میشود، نه بند آن.
تولید ناخالص داخلی واقعی از مقدار اسمی آن کمتر است. در سال ۲۰۱۵، این مقدار در آمریکا برابر با حدود ۱۶ تریلیون دلار بود که ادارهی تحلیل آمارهای اقتصادی آمریکا آن را بر اساس سال ۲۰۰۹ به عنوان سال پایه محاسبه نموده است.
- نرخ رشد: نرخ رشد تولید ناخالص داخلی میزان افزایشی است که در خروجیهای اقتصادی سه ماههی یک کشور رخ میدهد. این نرخ دقیقا مشخص میکند که اقتصاد یک کشور با چه شتابی در حال رشد است. بسیاری از کشورها برای محاسبهی نرخ رشد از تولید ناخالص داخلی واقعی استفاده میکنند تا تأثیر اقتصاد در این نرخ حذف شود.
- سرانهی تولید ناخالص داخلی: بهترین راه برای مقایسهی کشورها از نظر میزان تولید ناخالص داخلی است؛ زیرا برخی از کشورها به این علت دارای خروجیهای اقتصادی بزرگی هستند که جمعیت بیشتری دارند. برای داشتن مقایسهای صحیح، نیاز به سرانهی تولید ناخالص داخلی است. این معیار از تقسیم تولید ناخالص داخلی واقعی بر تعداد ساکنان یک کشور به دست میآید و مشخصکنندهی استاندارد زندگی در یک کشور است.
اطلاعات اقتصادی حاصل از تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی اسمی، خروجی اقتصادی مطلق هر کشور را اندازهگیری میکند. تولید ناخالص داخلی واقعی، امکان مقایسهی کشورها را فراهم میآورد. در مقایسهی اقتصاد دو کشور، باید تأثیر تورم و نرخ ارز را حذف نمود. بهترین روش برای این کار استفاده از شاخص برابری قدرت خرید است.
نرخ رشد نشان میدهد که آیا اقتصاد سریعتر از سه ماههی گذشته در حال رشد است یا کندتر. اگر تولید کمتر از سه ماههی قبل باشد، اقتصاد منقبض شده است و نرخ رشد منفی است. این نشانهی بحران اقتصادی است که اگر نرخ رشد برای مدت بیشتری منفی بماند، بحران به رکود اقتصادی تبدیل میگردد. نرخ بیش از حد رشد نیز به اندازهی بحران اقتصادی مطلوب نیست؛ چرا که نشاندهندهی تورم شدید در اقتصاد است. نرخ رشد ایدهآل معمولا بین ۲ تا ۳ درصد است.
تأثیرات تولید ناخالص داخلی
سرمایهگذاران دائما نرخ رشد را رصد میکنند تا بتوانند تخصیص داراییهای خود را همگام با سرعت تغییرات تنظیم نمایند. علاوه بر این، سرمایهگذاران نرخ رشد کشورها را مقایسه میکنند تا ببینند بهترین فرصتهای سرمایهگذاری در کدام کشورها فراهم است. بسیاری از آنها دوست دارند سهام شرکتهایی را خریداری کنند که سرعت رشد بالایی دارند.
در آمریکا، بانک مرکزی برای تصمیمگیری در خصوص اجرای سیاستهای انبساطی برای مقابله با بحران اقتصادی یا سیاستهای انقباضی برای جلوگیری از تورم از نرخ رشد استفاده میکند. مثلا، فرض کنید نرخ رشد شتاب پیدا کرده است، در این صورت بانک مرکزی برای متوقف نمودن تورم نرخ بهره را بالا میبرد. در این صورت، اقبال به سرمایهگذاری با بهرهی ثابت بیشتر میشود؛ چرا که در سال آینده نوسان نرخ بهره بالا خواهد رفت. اگر نرخ رشد کاهش یابد یا منفی شود، بیکاری و تعدیل نیرو در کشور در طول چند ماه افزایش مییابد. نزول رشد به این معناست که درآمدهای ناشی از کسبوکار پایین آمده است.
همچنین از گزارشهای تولید ناخالص داخلی میتوان دریافت که چه بخشهایی از اقتصاد در حال رشد و چه بخشهایی در حال نزول هستند. این به سرمایهگذاران کمک میکند که تشخیص دهند سرمایههای خود را در کدام حوزهها وارد کنند.
تفاوت با تولید ناخالص ملی (GNP)
تفاوت تولید ناخالص داخلی با تولید ناخالص ملی (Gross National Product) در این است که تولید ناخالص ملی شامل ارزش تمامی کالاها و خدماتی است که توسط شهروندان یک کشور، در سراسر دنیا تولید میشود. در صورتی که تولید ناخالص داخلی ارزش تمامی کالاها و خدماتی است که در «درون یک کشور» تولید میشود.
دیدگاه شما