سیاست تقسیم سود
منظور از سیاست تقسیم سود، پرداخت بخشی از درآمد شرکت یا سازمان به صورت نقد به سهامداران است. این روش از قدیمیترین شیوه های انتقال بازدهی سود شرکت به سهامداران است. برای آشنایی با سیاست تقسیم سود، چگونگی اجرا و روش های پرداخت ما را تا پایان همراهی کنید.
سیاست تقسیم سود چیست:
طبق قانون تجارت، سود خالص شرکت از درآمد شرکت در همان سال پس از کسر هزینهها، استهلاک و ذخیره ها به دست می آید. سیاست تقسیم سود، تقسیم سود نقدی آن بخش از عایدی شرکت است که به سهامداران به صورت نقدی پرداخت میشود. تقسیم سود شرکت اهمیت زیادی دارد چون علاوه بر آنکه یک وظیفه قانونی و تعهدی تعریف سهامدار چیست؟ به سهامداران است، تأثیر مستقیم بر سرمایه گذاری های آینده شرکت دارد.
به عبارت دیگر سهامداران همیشه به امید تقسیم سود در شرکت سرمایه گذاری می کنند. برای همین مدیران باید با هدف بیشتر کردن سرمایه های شرکت، فرصتهای مختلف سودآوری را فراهم نمایند. با توجه به موارد ذکر شده تصمیمات تقسیم سود که از سوی مدیران شرکت اتخاذ میشود بسیار اساسی و مهم است.
راه های افزایش سود سهامداران:
افزایش سود سهامداران از دو طریق زیر امکان پذیر می باشد.
1) افزایش قیمت سهام خریداری شده:
یکی از راه های کسب ثروت از محل افزایش قیمت سهام خریداری شده است. به این روش که کسب عایدی سرمایه نیز گفته می شود، کسی که سهام شرکت را به مبلغ مشخصی خریده پس از گذشت زمان و افزایش قیمت آن سهام را به مبلغی بیشتر از آنچه خریده را به فروش برساند.
2) افزایش سود سهام خریداری شده توسط شرکت:
در این روش خریداری نقشی نداشته و سیاستهایی که مدیران شرکت در بورس و فرابورس انجام میدهند برایشان سودی به دنبال آورده که آن را میان سهامداران تقسیم میکنند.
تأثیر صورت های مالی شرکت بر سیاست تقسیم سود:
از آنجا که نتیجه عملکرد شرکت در صورتهای مالی بیانگر وضعیت شرکت مبنی بر سوددهی یا زیان دهی است؛ بنابراین بررسی صورتهای مالی از نظر سهامداران اهمیت زیادی دارد.
- حسابرسان مستقل موظف هستند صورتهای مالی شرکت را حسابرسی کرده و نتیجه آن را منتشر نمایند تا سهامداران و مدیران از وضعیت شرکت مطلع شوند.
- صورتهای مالی باید همراه با گزارش حسابرسی در اختیار سهامداران قرار بگیرد تا سهامداران بتوانند با بررسی صورت های مالی تصمیم به سرمایه گذاری بر روی شرکت کنند.
- از سوی دیگر صورت های مالی نشان می دهد که شرکت چه مقدار سود دارد و از چه راهی آن را به دست آورده است.
سودهای قابل تقسیم شرکت کدامند:
مطابق ماده ۲۳۷ و ۲۳۸ قانون تجارت سود خالص شرکت، سودی است که از درآمد شرکت منهای هزینه استهلاک و ذخیره ها به دست آمده است.
اما منظور از سود قابل تقسیم، سودی است که اولاً زیان انباشته احتمالی سال های قبل از آن کسر شده باشد، دوماً اندوخته قانونی و اندوخته های اختیاری از آن کسر شود ودر نهایت باقیمانده سود قابل تقسیم است
سود انباشته، سود خالص شرکت پس از پرداخت سود به سهامدارن است.
دو دلیل استفاده از سود انباشته به عنوان منبع تأمین مالی:
یکی از مواردی که در سیاست تقسیم سود اهمیت زیادی دارد سود انباشته است. زمانی می توان از سود انباشته استفاده کرد که شرکت دارای محدودیت های زیر باشد:
- در صورت عدم دسترسی به منابع مالی دیگر، مثلاً حالتی که بازاری برای سهام عادی نباشد از سود انباشته می توان استفاده کرد.
- در صورتی که گاهی شرکت ها مجبورند به خاطر مسائل خاصی مانند تورم و انتشار سهام جدید و اوراق قرضه را انجام دهند در این حالت بهترین راه استفاده از سود انباشته به عنوان تامین مالی است.
قوانین حاکم بر سیاست تقسیم سود:
این قوانین به چند بخش ذیل تقسیم می شوند.
- زمانی که شرکت سود قابل تقسیم داشته باشد، باید میزان آن مشخص و تصویب شود که مطابق قانون ۹۰ تجارت در صورتی که شرکت سود قابل تقسیم داشته باشد ۱۰ درصد از سود ویژه سالانه باید میان صاحبان سهام تقسیم شود. یعنی حداقل سود تقسیمی هر سال ۱۰ درصد سود خالص آن سال است.
- 8 ماه پس از تصویب مجمع عمومی شرکت موظف است سود نقدی را به سهامداران پرداخت کند.
- از سوی دیگر شرکت باید 10 روز پس از برگزاری مجمع جدول زمانبندی پرداخت سود را اعلام نماید.
با سیاست های تقسیم سود آشنا شوید:
سیاست تقسیم سود در شرکت های مختلف، براساس تصمیمات مجمع عمومی و میزان سودآوری شرکت تعیین می شود که شامل روش های زیراست:
- نسبت سود تقسیمی ثابت، در روش تقسیم سود ثابت، میزان ثابتی برای پرداخت سود سهام وجود دارد و سود سهام مطابق سالهای قبل پرداخت میشود یا درصدی از سود تقسیمی مطلوب که قرار است در بلند مدت به سهامداران پرداخت شود
- سود ثابت، این روش که متداولترین روش ها است به این صورت است که سالانه مبلغ مشخصی به عنوان سود به سهامداران پرداخت میشود. در این شیوه با افزایش سود شرکت بر این مبلغ سود نیز افزوده میشود. شرکتی که چنین سیاستی را در پیش می گیرد به سهامداران اعلام میکند که شرکت از نظر سودآوری و قدرت نقدینگی در وضعیت مطلوب و خوبی قرار دارد
- پرداخت منظم و سود ثابت همراه با مبالغ اضافی، در این روش که برخی از شرکتها از آن استفاده می کنند این گونه است که سالانه مبلغی به عنوان سود ثابت پرداخت می شود. در صورت افزایش سود شرکت، مبلغ سود را نیز بالاتر میرود.
مزایا و معایب روش پرداخت منظم سود همراه با مبالغ اضافی:
- مزیت این روش در این است که شرکت در صورت لزوم می تواند این مبلغ اضافی را پرداخت نکند و یا از میزان سود تقسیمی هر سهم بکاهند.
- ایرادی که برای روش وارد است این است که توقع سهامداران را بالا برده و در صورتی که شرکت توان پرداخت مبالغ اضافی را نداشته باشد قیمت بازار سهم تا حد قابل توجهی کاهش پیدا میکند. این شیوه پرداخت سود در برخی کشورهایی مانند آمریکا بسیار رایج است که به صورت هر سه ماه یکبار پرداخت میشود.
مزایای پرداخت سود سهام به صورت نقد:
یکی دیگر از سیاستهای تقسیم سود پرداخت سود به صورت نقد است. این فرآیند پرداخت سود دارای ۴ مولفه است:
- تاریخ اعلام، منظور از تاریخ اعلام سود، روزی است که هیئت مدیره یا مجمع عمومی عادی صاحبان سهام تصمیم گیری کرده و زمان پرداخت سود را اعلام میکنند که به طور مثال از اول تیر سود را تقسیم نمایند.
- تاریخ ثبت، تاریخی است که در دفاتر ثبت می شود که سود سهامی به کسی پرداخت می شود که در تاریخ معینی ثبت نام کرده و نامش به عنوان صاحبان سهام در دفتر سهام ثبت شده باشد.
- تاریخ موثر در بورس، کسی که سهام شرکت را خریداری میکند، چهار روز کاری زمان میبرد تا این سهام در دفتر شرکت ثبت شود. بنابراین زمانی که سود سهام اعلام میشود سود به کسی تعلق میگیرد که چهار روز قبل اقدام به خرید سهام کرده باشد اگر پس از این تاریخ سهام را خریداری نکند خریداری کند سود سهام به او نمیرسد.
- تاریخ پرداخت سود، زمانی است که از سوی شرکت برای پرداخت سود اعلام می شود.
عوامل موثر بر سیاست تقسیم سود:
سیاست تقسیم سود هدف اصلی واحدهای تجاری است. در واقع شرکت و واحدهای تجاری برای کسب سود بیشتر و افزایش ثروت سهامداران سیاست های موثری برای تقسیم سود در نظر می گیرند که به شرح زیر است.
- نیاز سهامداران
- محدودیتهای قانونی که با آن مواجه اند
- ترکیب و حفظ ساختار سرمایه شرکت
- سود انباشته به عنوان منبع تامین مالی
منظور از نیاز سهامداران چیست:
سهامداران با امید دریافت سود مستمر و یا سالانه سهام شرکتی را خریداری میکنند و به دنبال منفعتی از افزایش قیمت سهام خریداری شده هستند. اگر شرکتی سیاست با ثبات تقسیم سود در نظر بگیرد آنهایی که هدفشان دریافت سود است با خرید سهام و هدف میرسند.
بعضی شرکتها نیز در هر سال مبلغی مشخص به عنوان سود پرداخت میکنند. این گونه شرکتها با توجه به تورم موجود در جامعه میزان نرخ سود را افزایش میدهند.
منظور از محدودیتهای قانونی چیست:
بخشی از مقررات به مدیران شرکت ها اجازه نمیدهند به شیوههایی که مایل هستند، سود را تعیین و پرداخت نمایند به طور مثال در قرارداد وام محدودیت هایی برای شرکتها وجود دارد که به سهامداران و صاحبان شرکت اجازه نمیدهد سود به دست آمده را میان سهامداران تقسیم کنند گاهی حتی شرکتها مجبور هستند سود تقسیمی را کاهش دهند.
قوانین حاکم بر سهام ممتاز صاحبان شرکت را مجبور میکند تا زمانی که سود سهامداران ممتاز را پرداخت نکند، اجازه پرداخت سود سهام داران عادی را نداشته باشند.
منظور از حفظ ساختار سرمایه چیست:
یکی از اصولی که هنگام تدوین سیاست تقسیم سود تقسیم در نظر گرفته می شود، انعطاف پذیری در تأمین مالی شرکت است. یعنی شرکت تا سقف مشخصی اجازه دارد برای تامین مالی قرض بگیرد. در صورتی که بدهی شرکت بالا رود، دیگر تعریف سهامدار چیست؟ قادر نخواهد بود در سال های بعد از طریق قرض کردن منابع مالی خود را تأمین نماید.
برای تامین منابع مالی باید از طریق انتشار سهام عادی یا افزایش سرمایه از محل سود انباشته اقدام کنید تا بتوانید به پشتوانه آن در سالهای آینده استقلال مالی بیشتری داشته باشید.
بر اساس سیاست تقسیم سود باقیمانده، زمانی که ترکیب ساختار سرمایه شرکت مشخص باشد باید سهم مشخصی از سرمایه از محل نگهداری سود شرکت تامین شده و باقی مانده آن به صاحبان سهام پرداخت شود.
موسسه مالیات ها شما را به خواندن مقاله ضمانت نامه های بانکی چیست دعوت می نماید.
تفاوت سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس چیست؟
تمام افرادی که به تازگی وارد بازار سرمایه شدهاند و اخبار بورس را دنبال میکنند، حتماً اسم سهامداران حقیقی و حقوقی به گوششان خورده است. مثلاً حقوقی یک سهم در حال جمع کردن آن سهم در قیمتهای پایین است. یا اینکه برخی اوقات میگویند که حقوقیها سهم را خالی کردهاند و به دنبال آن برخی از سهامداران حقیقی بهسرعت تغییر رویه داده و اقدام به فروش سهام خریداری شده با دیدگاه بلندمدت نمودند. حتی روی تابلوی معاملاتی هر سهم نیز در رابطه با تعداد و حجم خرید و فروش سهامداران حقیقی و حقوقی که در آن روز معامله کردهاند، میتوان اطلاعاتی را مشاهده کرد. البته علاوه بر بازار بورس، افراد در بسیاری از موقعیتهای معاملاتی دیگر هم با این دو گزینه روبرو شدهاند. اما تفاوت سهامدار حقیقی و حقوقی چیست؟ در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی تفاوت سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس خواهیم پرداخت.
سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس : سهامدار حقیقی
سهامدار حقیقی
پیش از اینکه به سراغ تفاوت سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس برویم، ابتدا به توضیح این موضوع خواهیم پرداخت که منظور از سهامدار حقیقی و حقوقی چیست. در یک تعریف خیلی ساده میتوان گفت که هر شخصی با تولد خود، به یک شخصیت حقیقی دست مییابد که تا پایان عمر آن را حفظ خواهد کرد. بنابراین، سهامدار حقیقی یا سهامدار خرد، همان افراد عادی هستند که با داشتن یک نام و نام خانوادگی، شماره شناسنامه، کد ملی، آدرس، شماره تلفن و غیره اقدام به دریافت کد بورسی مینمایند. در واقع، تمام افرادی که با طی کردن فرآیند احراز هویت سجام، دریافت کد بورسی توانستهاند بهصورت یک هویت مستقل در بازار بورس اقدام به خرید و فروش سهام نمایند، یک سهامدار حقیقی هستند. دقت داشته باشید که این افراد برای خودشان سرمایهگذاری میکنند و هر معاملهای که انجام میدهند، در راستای کسب منفعت شخصیشان میباشد.
سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس : سهامدار حقوقی
سهامدار حقوقی
سهامدار حقوقی یا عمده، در اصل یک شرکت و یا سازمانی است که در مسیر قانونی ثبت شرکت، به این شخصیت رسیده است. به عبارتی دیگر، سهامداران حقوقی، مجموعهای از سهامداران حقیقی هستند که در قالب یک شرکت سبدگردانی، شرکت یا صندوق سرمایهگذاری، کارگزاری و غیره، مشغول فعالیت در بازار سهام میباشند. به یاد داشته باشید که تمام شخصیتهای حقوقی دارای نام تجاری، شماره ثبت، تاریخ ثبت، کد شناسایی، کد اقتصادی، موضوع کسب و کار یا فعالیت، روزنامه رسمی و … هستند. با این تفاسیر میتوان گفت که سهامدار حقوقی، احتمالاً سازمانی است که متشکل از هیئت مدیره، مدیر عامل و غیره میباشد. در یک کلام، سهامدار حقوقی، یک نهاد فعال در بازار بورس است. به همین دلیل هم شکل خرید و نگهداری سهام از سوی سهامداران حقوقی با خرید و نگهداری آن توسط سهامداران حقیقی کاملاً متفاوت میباشد.
👈🎞این دوره آموزشی احتمالاً برایتان مفید خواهد بود:
دوره آموزش آشنایی با بازار سرمایه
دیدگاه سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس
دیدگاه سهامداران حقیقی و حقوقی
هر کدام از افراد حقیقی و حقوقی در بورس دارای استراتژی متفاوتی نسبت به دیگری هستند و شرایط فعالیت آنها با یکدیگر متفاوت است. بنابراین تاثیری که بر بازار میگذارند نیز قطعاً با هم یکی نخواهد بود.
دیدگاه سهامداران حقیقی
افراد حقیقی و عادی از دیدگاه کوتاهمدتتری نسبت به بازار سرمایه برخوردار هستند و با سرمایهی اندک وارد بازار میشوند. همانطور که در بخشهای قبلی هم اشاره شد، این افراد فارغ از ارزندگی و فاکتورهای بنیادی سهم، تنها به دنبال کسب سود شخصیشان هستند. همین موضوع ممکن است باعث شود که سهام ارزنده از چشم این افراد دور بماند. از طرفی بسیاری از این افراد تازهکار هستند و از دانش کافی برای فعالیت در بازار بورس و سرمایه برخوردار نیستند. پس در رابطه با سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس میتوان گفت به احتمال زیاد سهامداران حقیقی خیلی راحت تحت تاثیر شایعات و جو روانی بازار قرار گرفته و اقدام به خرید و فروش میکنند و بازار را از حالت تعادل خارج خواهند ساخت.
دیدگاه سهامداران حقوقی
افراد حقوقی معمولاً با یک دید بلندمدت وارد بازار سرمایه شده و در ابتدای ورودشان سرمایهی زیادی را به بازار تزریق خواهند کرد. یک تفاوت مهم حقیقیها و حقوقیها در بورس این است که سهامداران حقوقی تنها با هدف کسب سود اقدام به خرید سهم نمیکنند! بلکه این دسته از سهامداران گاهی به منظور حمایت از یک سهم، حفظ یا به دست آوردن کرسی هیئت مدیره و یا تامین مالی اقدام به خرید و فروش سهام خواهند نمود. مثلا ممکن است گاهی بازار مثبت باشد اما سهامداران حقوقی تنها برای حفظ تعادل بازار، در یک نماد خاص در نقش فروشنده ظاهر شوند.
سهامداران حقوقی، بسیار حساب شدهتر از سهامداران حقیقی عمل وارد عمل شده و رفتار هیجانی و عجولانه ندارند. چرا که اشخاص حقوقی شامل تیمی از تحلیلگران هستند که خرید و فروش را بر اساس ارزش واقعی سهام مختلف انجام میدهند. بعلاه نظارتهایی از سوی ناظر بازار و سهامداران شرکت بر عملکرد آنها وجود دارد. بنابراین این افراد باید همواره پاسخگو باشند و ریسک سرمایه را نیز کنترل نمایند.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی تفاوتهای میان سهامداران حقیقی و حقوقی در بورس پرداختیم و گفتیم که استراتژی و نوع فعالیت هریک از این گروهها در بازار سرمایه و بورس با یکدیگر متفاوت است. اما در کل هر دو گروه سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی در بازارهای مختلف باید سهامی را انتخاب نمایند که کلیهی فاکتورهای ارزندگی در آن موجود باشد. نداشتن تجزیه و تحلیل درست نسبت به بازار و سهام انتخابی و هجوم سهامداران به صفهای خرید و فروش تنها بر اساس گفتههای دیگران و رفتار حقوقیها، موجب میشود تا نتایج دلخواه به دست نیایند. بنابراین بهمنظور کاهش ضرر و زیان، بهتر است همواره رفتار هر دو دسته را در نظر گرفته و از افراد باتجربه نیز مشورت گرفت. چراغ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات مهم بورسی به شما برای سرمایهگذاری صحیح در این بازار پرتلاطم کمک نماید.
بورس بازی چیست؟
اگر شما سهامدار بورس باشید، ممکن است ناخواسته تا حالا بارها بورس بازی کرده باشید اما متوجه این کار نبودهاید. این مفهوم توسط بسیاری از عالمان دینی رد میشود، اما عدهای از فعالان بازار، بورس بازی را امری درست و صحیح تلقی میکنند. به همین خاطر در این مطلب ار سایت دلفین وست میخواهیم مفهوم بورس بازی را تحلیل کرده و تفاوت آن با سهامداری را بررسی کنیم تا به ماهیت اصلی این فعالیت پی ببریم.
خرید و فروشهای پی در پی سهام
به خرید و فروشهای پی در پی سهام در بازار بورس، بورس بازی گفته میشود که در نتیجهی آن، سودهای پی در پی نصیب خریداران میشود. اگرچه بورسبازی با ریسک بالایی همراه است، اما میتواند در برابر هر ریسک، سود فراوانی را نصیب صاحب خود کند. یک بورسباز تنها به دنبال گرفتن سود از خرید و فروشها است و به هیچ چیز دیگر فکر نمیکند. یک بورسباز نمیخواهد در زیان سهمها شریک باشد، بلکه فقط میخواهد سود بگیرد.
اگر شما هم تابحال از ضرر کردن متنفر بوده و در روز یا هفته، چندین سهم را خرید و فروش کردهاید تا از ضرر فراری شده و به دنبال سود بدوید، پس شما هم یک بورسباز هستید!
چرا بورس بازی از منظر دینی درست نیست؟
در شریعت اسلام، هر فعالیتی که در آن امکان سود کردن و ضرر کردن وجود داشته باشد و افراد در سود و زیان آن شریک باشند، کار درستی به حساب میآید. در بازار بورس هم تمام نمادهای بورسی، هم سود میدهند و هم ضرر. کسی که نمیخواهد در ضرر شریک باشد و تنها سود میگیرد و میرود، از منظر اسلام فرد سودجویی است که فعالیت وی حلال به حساب نمیآید. این در حالی است که برخیها معتقدند که چون در بازار بورس تهران، مافیای زیادی وجود دارند که سهام را برخلاف تحلیلها هدایت میکنند، بورس بازی کاملاً جایز است.
در برابر عقیدهی عالمان دینی، مبنی بر ناسالم بودن فعالیت بورسبازان، کارشناسان برتر و فعالان بازار بورس عقیده دارند که گاهی بورسبازی نه تنها کار درستی است، بلکه برای فعال ماندن در بازار، ضروری است. ایشان اعلام میکنند که اگر بورسبازی با دوری از احتکار و ائتلاف و همچنین بدون شایع کردن اخبار کذب در بین سهامداران بورس همراه باشد، امری درست و صحیح خواهد بود.
بورس بازان چه افرادی هستند؟
افرادی که به بورس به چشم منبع درآمد روزانه خود نگاه میکنند، همان بورس بازانی هستند که با خرید و فروشهای روزانه میخواهند سود کنند. این در حالی است که بازار بورس یک بازار مبتنی بر سرمایه گذاری است و معمولاً خرید سهام در آن باید با دید میانمدت یا بلندمدت همراه باشد. اگرچه در آموزشهای تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی، پیشبینی و خرید سهام برای کوتاهمدت هم آموزش داده میشود، اما این مورد هم به شرایط خاصی بستگی دارد.
تفاوت بورس بازی و سهامداری چیست؟
برای درک بهتر فعالیت بورس بازی، بهتر است آن را با سهامداری مقایسه کنیم. بیشتر افرادی که سهامدار بورس تهران هستند، فرق بین سهامدار و بورسباز را نمیدانند، به همین خاطر ممکن است بارها در نقش یک بورسباز ظاهر شده باشند، بدون اینکه از ماهیت کار خود آگاهی داشته باشند.
سهامدار به کسی گفته میشود که بسته به مقدار سرمایهی خود، بخشی از سهام شرکتهای موجود در بازار بورس تهران را خریداری میکند تا در آیندهای دور یا نزدیک از افزایش نرخ سهام آن شرکتها سود ببرد. وقتی کسی سهام شرکتی را خریداری میکند، در واقع در سود و زیان سهام آن شرکت شریک شده و یکی از سهامداران آن به حساب میآید.
سهامداران در اوضاع اُفت نرخ و نابسامانیهای اقتصادی شرکت، همچنان سهامدار میمانند تا زمانیکه شرکت چالشهایی که با آنها روبهرو شده را پشت سر بگذارد و دوباره به روند صعودی خود برگردد – مطمئناً هر فعالیتی با هدف ایجاد سود و بازدهی اقتصادی ایجاد میشود – پس وقتی سهمی دچار اُفت قیمت میشود، حتماً با چالشهایی روبهرو شده که اگر آنها را از سر بگذراند، به روند طبیعی سوددهی خود بازمیگردد.
آیا میتوان از بورس بازی جلوگیری کرد؟
بورس بازی یک حقیقت انکارناپذیر در بازارهای بورس جهان است که نمیتوان به جلوگیری از آن فکر کرد. بالاخره افراد متفاوتی در بازارهای مالی وجود دارند که به شیوه خاصی تحلیل و معامله میکنند. جلوگیری از برخی از فعالیتها مانند بورس بازی، عملاً میتواند ماهیت کلی بازارهای بورس را زیر سؤال ببرد، چراکه هرکسی آزاد است تا سهام موردنظر خود را در زمانی که صلاح میبیند خریداری کرده و در زمانی دیگر به فروش برساند. شما نیز میتوانید با شیوه خود در این بازار فعالیت کنید و سود سهامتان را براساس تحلیل، صلاحدید و دیدگاه خود مورد خرید و فروش قرار دهید. آموزش در هر زمینهای یک راه مطمئن است که میتواند مانع ضرر کردن افراد در در حوزههای مختلف شود، پس در هر سطحی و با هر توانایی که در این بازار فعالیت میکنید از آموزش بورس غافل نشوید.
سهامدار باشیم یا بورسباز؟
معمولاً وقتی ما در سود و زیانهای کاری شریک نمیشویم، سود چندانی هم از آن دریافت نمیکنیم. بورسبازها نیز در پی معاملات پیدرپی خود، سودهای اندک میبرند. اما سهامدارانی که در دوران رکورد سهم همچنان با آن میمانند، با بازگشت سهم به دوران صعود، سودهای کلانی خواهند برد. حالا انتخاب با شماست که بخواهید سهامدار باشید یا بورسباز!
تعریف مدیریت مالی چیست؟ اصول مدیریت مالی به زبان ساده
مفهوم مدیریت مالی از زمانی ایجاد شد که انسانها تجارت را یاد گرفتند و پول را خلق کردند. اما انسانها تا مدتها نمیدانستند کاری که انجام میدهند، مدیریت امور مالی است که اگر در سطح گستردهتر اجرا شود، به دانش و مهارت نیاز دارد.
مدیریت مالی که اکنون درباره آن صحبت میکنیم، مبحثی جدید است و عمر آن هنوز به صد سال نرسیده. در ابتدا مدیریت سرمایه و بخش مالی سازمانها و کسب و کارهای بزرگ، یکی از زیرمجموعههای بخش اقتصاد و مدیریت بود و به شکل مستقل ارائه نمیشد. اما اتفاقاتی که در قرن ۲۰ اقتصاد آمریکا و جهان را تحت تأثیر قرار داد، باعث شد مدیریت بخش مالی در کسب و کارها بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و کم کم به یک شاخه از علم مدیریت تبدیل شود.
مدیریت بخش مالی به کسب و کارها کمک میکند تا سرمایه و نقدینگی را مدیریت کنند. آنها با این کار میتوانند سود را به حداکثر و هزینهها را به حداقل برسانند. در این مقاله شما مفاهیم و فرایندی که در مدیریت بخش مالی یک سازمان وجود دارد را یاد میگیرید.
مفهوم مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی تبدیل علم اقتصاد به شیوهای عملی برای سازمانها و کسب و کارهاست. مدیران مالی از دانش اقتصاد برای تصمیمگیری در حوزههای مالی کسب و کار استفاده میکنند. آنها باید میزان نقدینگی و سرمایههای سازمان را مدیریت کنند و برنامهریزی و استراتژیهای لازم برای ایجاد تعادل بین این دو کفه ترازو را بچینند. همچنین ارتباط با بانکها و انجام امور مرتبط با سهامها نیز با این بخش است.
با بررسی تعریف مدیریت مالی متوجه میشویم که این سمت در سازمان با بخشهای مختلفی از جمله حسابداری، مدیریت، زنجیره تأمین، واحدهای سرمایهگذاری و سرمایهپذیری و… ارتباط دارد. البته بازار کار مدیران مالی به سازمانها و شرکتها محدود نیست؛ مجموعههای سرمایهگذاری و مدیریت سرمایه و موسسات مالی از دیگر نهادهایی هستند که به مدیر مالی نیاز دارند. این افراد در سازمانهای سرمایهگذاری و بنگاههای مالی وظایف بیشتری نسبت به مدیران مالی شرکتها دارند.
به عنوان مثال مدیر مالی در یک شرکت تنها در صورتی که سهام سازمان در بازار بورس باشد یا سرمایهگذاری انجام شود، با بازارهای مالی در ارتباط است. اما مدیر مالی که در یک شرکت مدیریت سرمایه فعالیت میکند، باید بر بازارهای مالی مختلف داخلی و بینالمللی مسلط باشد.
تعریف مدیریت مالی به زبان ساده
تعریف مدیریت مالی به زبان ساده یعنی انجام امور مالی مربوط به سازمان. امور مالی شامل موارد مختلفی چون برنامهریزی، هماهنگسازی، مدیریت و هدایت فعالیتهای مالی و انجام تصمیمگیریهای مالی است. فردی که در این سمت فعال است، ترکیبی از اصول مدیریت و دانش اقتصاد را در سیستم مالی یک سازمان پیاده کند و بودجه را از زمان ورود به سازمان تا تخصیص تعریف سهامدار چیست؟ تعریف سهامدار چیست؟ به هر بخش و ایجاد خروجی، مدیریت کند.
پوزیشن شغلی یک مدیر مالی با توجه به اهداف و وظایفی که در سازمان دارد، تعریف میشود. به همین دلیل احتمالا در کسب و کارهای مختلف تعریف مدیریت مالی با یکدیگر متفاوت است.
ویژگیهای مدیر مالی حرفهای
از آنجایی که این سمت به صورت مستقیم با بودجه سازمان و مدیریت پول در ارتباط است، پیدا کردن یک فرد حرفهای برای آن اهمیت بسیاری دارد.
مدیریت مالی به توانمندیهایی نیاز دارد که برخی از آنها ذاتی و بعضی دیگر اکتسابی هستند. مهارتهای سخت مورد نیاز برای یک مدیر مالی شامل دانش مدیریت و اقتصاد هستند و با تحصیل در این رشته میتوان به آنها دست پیدا کرد. اما مهارتهای نرم مواردی هستند که اهمیت آنها تا پیش ازورود به بازار کار مشخص نمیشود؛ به همین دلیل کمتر کسی هنگام یادگیری مبانی مدیریت مالی به آن توجه میکند. در رابطه با اینکه مدیریت چیست اینجا بیشتر بخوانید.
توجه به مهارتها و ویژگیهایی که در ادامه بیان کردهایم وجه تمایز یک مدیر مالی حرفهای با یک مدیر آماتور است.
- مهارت حل مسئله
- مهارت تجزیه و تحلیل دادهها
- توانمندی ایجاد چشمانداز صحیح
- نکتهبین و دقیق
- علاقمند به یادگیری و بروزرسانی اطلاعات
- توانایی مدیریت و برنامهریزی
مدیران مالی رهبرانی هستند که از اقتصاد هم سر در میآورند!
اهداف و مبانی مدیریت مالی
مدیریت بخش مالی بدون تعیین هدف نمیتواند بازدهی خوبی برای سازمان داشته باشد. فراموش نکنید که سازمان شما به چیزی بیشتر از یک فرد برای نوشتن ریز مخارج، بودجه، بدهیها و… نیاز دارد. مدیران مالی حرفهای که به صورت هدفمند کار میکنند، با چیدن استراتژیهای مناسب و برنامهریزی، سودآوری سازمان را افزایش و هزینهها را کاهش میدهند. در ادامه مهمترین اهدافی که مدیران مالی در سازمان دنبال میکند را نام بردهایم.
مدیریت بودجه
یک مدیر مالی باید مطمئن شود که تمام بخشهای سازمان بودجه کافی (نه کم و نه اضافی) دارند. ایجاد تناسب بین هزینههای مورد نیاز هر بخش و بودجهای که به آن بخش اختصاص پیدا میکند، اولین هدف این پوزیشن شغلی است.
تخصیص سود سهامداران
هدف بعدی که برای پوزیشن مدیر مالی در نظر گرفته میشود، رسیدگی به سهامداران شرکت است. هر سهامدار باید با توجه به خواستهها و حقوق خود، ظرفیت درآمدی سازمان و ارزش سازمان در بازار، سود کافی به دست آورد.
اختصاص دادن این سود به سرمایهگذاران مختلف سازمان جزو مهمترین مبانی مدیریت مالی است. زیرا نارضایتی مدیران، خروج سرمایه از سازمان را به دنبال دارد که منجر به کسری بودجه میشود.
مدیریت سرمایه سازمان
بسیاری از کسب و کارها سرمایهگذاری هم انجام میدهند. یکی از اهداف مدیر مالی پیدا کردن بهترین روش سرمایهگذاری است که در وهله اول ارزش سرمایه سازمان را حفظ کند و در اولویت دوم سودآوری داشته باشد. برخی از سازمانها این کار را به شرکتهای مدیریت سرمایه واگذار میکنند، اما برنامهریزی برای سرمایهگذاری توسط یکی از اعضای سازمان که از فعالیتهای مالی کسب و کار شما اطلاعات کافی داشته باشد، مزیتهای بیشتری دارد.
به طور کلی میتوان گفت اهداف و مبانی مدیریت مالی در ایجاد یک ساختار مناسب که بین سرمایه، هزینهها و بدهیها تعادل ایجاد میکند و سودآوری را به حداکثر میرساند، خلاصه میشود.
اصول مدیریت مالی چیست؟
افراد مختلف اصول مدیریت مالی را به شیوهها مختلفی تعریف میکنند، اما ریشه کلام همه آنها یکی است. این اصول، چارچوب وظایف مدیر مالی را مشخص میکنند. علاوه بر آن، به کمک این اصول میتوان تصمیمهای درستی برای بخش مالی شرکت گرفت.
اولین مورد از اصول مدیریت مالی برآورد سرمایه مورد نیاز در سازمان است. هزینههای یک سازمان با توجه به شیوه کار کنونی و هزینههای آن، استراتژیها و برنامههای آینده و بودجه مورد نیاز برای آنها و پیشبینی سود در آینده تعیین میشود. برآورد هزینهها همیشه به صورت تقریبی صورت میگیرد، اما هرچه این تخمین به واقعیت نزدیکتر باشد، مدیریت بودجه شرکت سادهتر خواهد بود.
اصل دوم مدیریت مالی چیدن ترکیب سرمایهای مناسب برای تأمین بودجه مورد نیاز سازمان است. مدیر مالی باید بررسی کند که سود سازمان چقدر است و چه مقدار از بودجه مورد نیاز را میتوان از طریق درآمد داخلی یا سودی که از سرمایهگذاریها و سهام سازمان به دست میآید، تأمین کرد. در برخی موارد میزان درآمد و سودآوری سازمان برای بودجه مورد نیاز در آینده و اجرای برنامههای توسعه سازمان کافی نیست و باید از بیرون سرمایه جذب شود. برنامهریزی برای جذب سرمایه و میزان سهامی که به سرمایهگذاران جدید تعلق میگیرد یا فراهم کردن پیشنیازهای وام و استقراض، جزو کارهایی است که مدیر مالی باید انجام دهد و سرمایه مورد نیاز را به سازمان وارد کند.
سایر اصول مدیریت مالی شامل تقسیم سود در بازههای زمانی مشخص (معمولا انتهای هر ماه)، برنامهریزی برای سرمایهگذاری و مدیریت جریان نقدینگی سازمان است. فرد فعال در پوزیشن مدیر مالی یک سازمان، بعد از پیادهسازی ساختاری متناسب با اصول مدیریت مالی، باید فعالیتهای مالی شرکت را کنترل کند و مطمئن شود که همه چیز مطابق با ساختار ایجاد شده پیش میرود.
حتما بخوانید: هوش تجاری چیست
کلام آخر: همه اعضای سازمان باید یک مدیر مالی درون داشته باشند!
مدیریت مالی به سازمانها و کسب و کارهای بزرگ محدود نمیشود. افراد برای زندگی شخصی خود هم به این علم نیاز دارند. آنها باید بتوانند بین هزینهها و درآمدهایشان تعادل برقرار کنند، سرمایهگذاری انجام دهند و در صورتی که هزینه زیادی دارند، برنامهای برای تأمین پول داشته باشند.
افرادی که مهارتها و مبانی مدیریت مالی را میدانند، در موقعیتهای شغلی خود هم عملکرد بهتری دارند. به عنوان مثال سرپرست یکی از خطوط تولید در کارخانهای بزرگ را در نظر بگیرید. در نگاه اول به نظر میرسد این پوزیشن شغلی هیچ ارتباطی با مدیریت مالی ندارد، اما زمانی که نوبت به تأمین بوده و برآورد هزینهها میرسد، متوجه میشویم که این سرپرست باید با اصول ابتدایی مدیریت مالی آشنا باشد.
وجود تعادل در بخش مالی یک کسب و کار برای بقا و توسعه سازمان حیاتی است، زیرا تا زمانی که دغدغه بودجه و هزینههای سازمانی را داشته باشید، دیگر به خلاقیت و توسعه بیشتر کسب و کار خود فکر نمیکنید. جریان پول سازمان مانند خون است و به همه قسمتها پویایی میدهد؛ پس مدیریت آن به معنی حفظ سلامت و بقای سازمان است.
در دوره جامع مدیریت کاربردی، ۲۳ قانون و قاعده حرفه ای مدیریت در ایران ارائه می شود که به تنهایی می توانند از شما مدیری برجسته بسازند
شرکتهای سهامی چیست به همراه بررسی حقوق و تعهدات سهامداران
شرکتهای سهامی : به شرکتهایی که سهام آنها در دست عموم مردم باشد، (51 درصد به بالا) و کنترل شرکت نیز در اختیار مردم قرار داشته باشد، شرکت سهامی عام گفته میشود؛ مانند تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار. در مقابل این تعریف، در صورتی که کنترل و مالکیت شرکت و تصمیمگیری در اختیار افراد خاص باشد، به آن شرکت سهامی خاص میگویند.
شرکتهای سهامی
بنابراین قسمتی از سرمایه شرکت سهامی عام که یکی از انواع شرکتهای سهامی است، از طریق فروش سهام به غیرمؤسسان (مردم) تأمین میشود. سهام شرکت سهامی عام در بورس اوراق بهادار داد و ستد میشود. لذا یکی از شرایط پذیرش سهام شرکتهای سهامی در بورس آن است که به صورت سهامی عام باشند. هر فردی با خرید یک یا چند سهم از سهام یک شرکت سهامی، دارای حقوقی میشود که امکان نقض آن وجود ندارد. حقوق ناشی از مالکیت سهم متعدد است و در مواد مختلف قانون تجارت به آنها اشاره شده است. این حقوق به طور کلی به دو دسته حقوق مالی و غیر مالی تقسیم میشود.
حقوق مالی ناشی از مالکیت سهام
حقوق مالی ناشی از مالکیت سهام بر چند نوع حق سهیم شدن در سود، حق تقدم در خرید سهام جدید و حق سهیم شدن در دارایی شرکت است. البته برخی حقوق مالی متفرقه نیز وجود دارند که از جمله آنها میتوان به حق مخالفت با افزایش تعهدات بدون رضایت سهامدار اشاره کرد.
حق سهیم شدن در سود شرکت
یکی از اهداف خریداران سهم یک شرکت، آن است که در سود آن شرکت، سهیم شوند. میزان سود هر سهامدار در مجمع عمومی عادی سالیانه شرکت تعیین میشود. منظور از سود، سود قابل تقسیم است که شامل این موارد میشود : سود خالص سال مالی شرکت منهای زیانهای سالهای مالی قبل و اندوخته قانونی (۱/۲۰ یا ۵ درصد سود خالص هر سال) و سایر اندوختههای اختیاری، به علاوه سود قابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده است. نحوه پرداخت سود قابل تقسیم را نیز مجمع عمومی تعیین میکند. اگر مجمع عمومی در این خصوص، تصمیمی نگرفته باشد، هیأت مدیره شرکت نحوه پرداخت را تعیین خواهد کرد اما در هر حال پرداخت سود به صاحبان سهام باید ظرف ۸ ماه پس از تصمیم مجمع عمومی راجع به تقسیم سود انجام شود.
حق تقدم در خرید سهام جدید شرکت
از آنجایی که سهامداران یک شرکت خواهان حفظ حقوق و موقعیت خود در شرکت هستند، انتظار دارند در هنگام افزایش سرمایه و انتشار سهام جدید از سوی شرکت، نسبت به سایر خریداران اولویت داشته باشند. به همین دلیل، ابتدا شرکت به سهامداران قبلی خود پیشنهاد فروش سهام میکند، آنها نیز در استفاده یا صرف نظر کردن از این حق، مختار هستند اما از آنجایی که قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت، با قیمت بازار سهام متفاوت است، سهامداران معمولاً از این حق تقدم استفاده میکنند.
حقوق غیر مالی ناشی از مالکیت سهام
حقوق غیر مالی ناشی از مالکیت سهام به حق رأی، حق انتقال سهام و حق اطلاع تقسیم میشود.
حق رأی
بدیهیترین حقی که سهامدار در شرکت از آن برخوردار است، حق رأی است. سهامدار با استفاده از حق رأی خود در مجامع عمومی، در امور شرکت همچون انتخاب اعضای هیات مدیره و بازرسان شرکت، تغییرات سرمایه، تقسیم سود، تغییرات اساسنامه، انحلال شرکت و سایر موارد، مشارکت میکند. حق رأی سهامداران نسبی است و هر کس تعداد سهام بیشتری داشته باشد، حق رأی بیشتری نیز خواهد داشت. حق رأی سهامدار میتواند از طریق اعطای وکالت نیز اعمال شود.
اعمال حق رأی ساده و تجمعی
حق رأی به دو صورت ساده و تجمعی اعمال میشود. در رأیگیری ساده هر سهم یک رأی دارد. در این نوع رأیگیری، سهامداران اقلیت نمیتوانند حتی یک عضو هیأت مدیره را انتخاب کنند و کلیه اعضای هیأت مدیره را سهامداران اکثریت بر میگزینند. برای حل این معضل، از روش رأیگیری تجمعی استفاده میشود. در این نوع رأیگیری، تعداد آرای هر رأیدهنده در تعداد مدیرانی که باید انتخاب شوند، ضرب شده و حق رأی برای هر رأیدهنده، برابر با حاصل ضرب مذکور خواهد بود، در نتیجه رأیدهنده میتواند آرای خود را به یک نفر بدهد یا آن را بین چند نفر تقسیم کند. بدین ترتیب سهامداران اقلیت نیز میتوانند در چنین هیأتمدیرهای تأثیرگذار باشند و نمایندهای در هیأت مدیره داشته باشند.
حق واگذاری سهام
هر سهامداری، حق واگذاری و فروش سهام خود را به دیگری دارد. خرید یا فروش سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس از طریق مراجعه هر یک از شرکتهای کارگزاری و تکمیل فرم دستور خرید یا فروش صورت میپذیرد. انتقال سهام یک سهامدار در شرکتهای سهامی عام، نیازی به موافقت هیأت مدیره یا مجمع عمومی ندارد.
حق اطلاع
حق اطلاع سهامداران از وضعیت شرکت، وسیلهای برای اجرای صحیح حق رأی است. هر سهامدار میتواند از 15 روز قبل از انعقاد مجمع عمومی در مرکز شرکت، به صورتحسابها مراجعه کند و از ترازنامه و حساب تعریف سهامدار چیست؟ سود و زیان و گزارش عملیات مدیران و گزارش بازرسان رونوشت بگیرد. همچنین با توجه به آن که اساسنامه، نوعی قرارداد بین مؤسسان و سهامداران است، هر یک از سهامداران حق دارند نسخهای از اساسنامه را دریافت کنند. در برخی موارد نیز شرکتها از طریق پست یا انتشار اطلاعیه یا دعوتنامه در روزنامههای کثیرالانتشار، از سهامداران خود برای تعریف سهامدار چیست؟ تشکیل مجامع عمومی عادی دعوت به عمل میآورند.
تعهدات سهامدار
تنها تعهد یک سهامدار در شرکت سهامی، پرداخت مبلغ سهم است و اگر به این تعهد خود عمل کند، به عنوان صاحب سهم تعهد دیگری ندارد. سهامدار هیچ گونه تعهد شخصی در قبال طلبکاران شرکت ندارد و اگر شرکت بنا به دلایلی قادر به پرداخت دیون خود نباشد، نمیتوان به سهامداران رجوع کرد.
همچنین تعهدات سهامداران همان است که قبول کردهاند و نمیتوان با تغییر اساسنامه تعهد جدیدی بر عهده آنان گذاشت یا تعهدات فعلی آنان را افزایش داد. در این زمینه قانون نیز به صراحت عنوان کرده است که هیچ مجمع عمومی نمیتواند تابعیت شرکت را تغییر دهد یا هیچ اکثریتی نمیتواند بر تعهدات صاحبان سهم بیفزاید.
دیدگاه شما